خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۴۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۴۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۴۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من

مسعود مانژه را باز کرده و شبنم را سورپرایز میکنه که او حسابی خوشحال میشه و بغلش میکنه و میگه دیدم بفهمه کلی خوشحال میشه و بعد از کلی تشکر به داخل میره. ملیسا فیلم دوربین حیاط را به اونور نشون میده و اونور بهش میگه نه نمیتونم همچین کاری با مادر بچه هام کنم و همچین اتهامی بهش بزنم! ملیسا میگه من بازم نظر یه متخصصو میگیرم اما اونور میگه نه همچین کاری نمیکنی این فیلم بیرون نمیره فهمیدی؟ شبنم و مسعود تو مانژه نوشیدنی باز میکنن و یه جشن ساده دونفره میگیرن دیدم به اونجا میاد و حسابی خوشحال میشه و میگه باورم نمیشه چجوری باز شد؟ بعد از کمی وقت گذروندن مسعود شبنم را به خانه اش میبره که اجه به دم در میاد و به مسعود میگه خوب شد دیدمتون میخواستم دعوتتون کنم واسه تولدم مسعود میگه شاید نتونم بیام ولی هدیه ات محفوظه سپس امره میاد و مسعود کمی باهاش توپ بازی میکنه. اونور همان موقع به اونجا میره که امره و اجه با دیدن پدرشون بغلش میکنن سپس کمی شبنم و مسعود باهم کل کل میکنن و مسعود از اونجا میره. اونور با شبنم حرف میزنه و در آخر میگه که نزار کاریو کنم که نمیخوام و میره. شبنم از حرفاش میفهمه که امکان داره حرف های مادرش درست بوده باشه و بهش رنگ میزنه و میگه انگاری واقعا یه فیلم هست! سپس بهش میگه من یه نقشه دارم!

اونور درباره گرفتن حضانت بچه ها با وکیلش حرف میزنه و میگه اگه سندی داشته باشم واسه نداشتن سلامت روان شبنم میتونم بگیرم حضانتو؟ او تأیید میکنه. مادر شبنم طبق گفته شبنم تو غذا داروی خواب آور ریخته و همه خوردن واسه همین او با مسعود به اونجا رفته و مسعود فیلمو پاک میکنه خودش میره بالاسر آیسل و از تو گوشیش چیزیو برای خودش میفرسته. آیسل از خواب که بیدار میشه میبینه زیر توش گلدان لاله مشکی شبنم گذاشته که بهم میریزه و با عصبانیت صداش میزنه. فردای آن روز شبنم میره خونه آیسل و با ملیسا دعوتشون میکنه واسه تولد اجه. مادر مسعود رفته به مانژه تا با شبنم حرف بزنه او با دیدنش جا میخوره و به سمت میز خودش هدایتش میکنه. اونور رفته به دفتر کار مسعود و درباره کارهایی که واسه شبنم میکنه باهاش حرف میزنه و در آخر بعد از کمی بحث بهش میگه که حالا بهت نشو میدم که برای بچه هام چه کارهایی ازم برمیاد و میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا