کنایه های پر کاربرد در زبان فارسی که برای حل جدول مفید هستند
در این بخش از جدول یاب به بررسی ۱۶۰ کنایه های پر کاربرد که در حل جدول بسیار مفید هستند می پردازیم. امیدوارم برای شما خواننده عزیز مفید واقع شود.
۱- هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند – هر کس باید عاقبت اعمال خود را تحمل کند .
۲- هر که بامش بیش برفش بیشتر – هر کس داراتر است گرفتار تر است.
۳- هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد – نباید به دیگران متکی بود .
۴- هر که طاوس خواهد جور هندوستان کشد – باید سختی ها را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .
۵- هفت خوان رستم را طی کردن – کار بسیار سخت را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .
۶- همه را برق می گیرد ما را چراغ نفتی – شانس و اقبال دیگران ییشتر از ماست .
۷- هنداونه زیر بغل کسی گذاشتن – تملق بی جا گفتن .
۸- هوا گرگ و میش است – نه تاریک است نه روشن .
۹- هیچ کاره ی همه کاره – آدم هیچ کاره هود را همه کاره می پندارد .
۱۰- یاسین به گوش خر خواندن – کار بی حاصل انجام دادن .
۱۱- یال و کوپال داشتن – سر و وضع خوب داشتن .
۱۲- یک دستی گرفتن – کسی را کمتر از آنچه هست پنداشتن .
۱۳- یک ستاره توی آسمان ندارد – آدم بی شانس و اقبال است .
۱۴- یک شب هزار شب نمی شود –به تعارف به مهمان می گویند .
۱۵- یک کلاغ چهل کلاغ کردن – اغراق و مبالغه نمودن + غیبت زیاد .
۱۶- یک بز گر گله را گرگین می کند- یک همنشین بد دیگران را هم به فساد می کشاند .
۱۷- یکی به نعل می زند یکی هم به میخ – هر دو طرف را مراعات می کند .
۱۸- یک گوش در است و گوش دیگر دروازه – کسی که مطلبی را به خاطر نمی سپارد .
۱۹- یکی را پی نخود سیاه فرستادن – به بهانه ای او را از میدان خارج مکردن .
۲۰- یکی نان نداشت بخورد پیاز می خورد تا اشتهایش باز شود .- کار نابخردانه کردن .
۲۱- میانشان شکر آب است – روابط آنها خوب نیست ، اختلاف دارند .
۲۲- ناز شست گرفتن – پاداش و جایزه گرفتن .
۲۳- نازک نارنجی – زودرنج ، کم تحمل در مقابل مشکلات.
۲۴- نان به نرخ روز خوردن – پای بند بودن به اصول – رفتار خود را با وضع حاضر تطبیق دادن.
۲۵- نان کسی را آجر کردن – موجب ضرر و زیان کسی شدن .
۳۶۶- نخود هر آش بودن – مداخله در هر کاری کردن .
۲۷- نشخوار آدمیزاد حرف است – لذت داشتن حرف زیاد .
۲۸- نمک پرورده بودن – مدیون کسی دیگر بودن .
۲۹- نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار – با آمدن چیز جدید گذشته و قدیمی و دلگیر می شود .
۳۰ – نه زنگی زنگ نه رومی روم – میانه رو بودن – متوسط بودن .
۳۱- نه سر پیاز نه ته پیاز – کاره ای نبودن .
۳۲- نه چک زدم نه چانه عروس آمد به خانه – بدون زحمت به هدف رسیدم .
۳۳- وقت سر خاراندن نداشتن – سخت گرفتار کار زیاد بودن .
۳۴- هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک – از افراد درست دیگر انتظار انجام کار بد و زشت نیست .
۳۵- هر چه پول بدهی آش می خوری – به اندازه زحمتت نتیجه می گیری .
۳۶- هر سرازیری سربالایی دارد – راحتی سختی هایی هم به دنبال دارد .
۳۷- هر چه دیدی از چشم خودت دیدی – مقصر خودت هستی .
۳۸ – هر چه سنگ است مال پای لنگ است – آسیب و صدمه همیشه به آدم های بیچاره می رسد .
۳۹- هر کی با آل علی درافتد برافتد – معمولاً سادات به مخالفان خود می گویند .
۴۰- هر کس به امید همسایه نشیند گرسنه می خوابد – به دیگران نباید امید داشت ، هر کاری را باید خود انجام داد .
۴۱- مثل اینکه مال باباش و خوردم : به مناسبت دشمنی با کسی گفته می شود .
۴۲- ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است : روی آوردن به کار خود هیچ موقع دیر نیست .
۴۳- مرغ همسایه غاز است : چیزی که دیگران دارند با ارزش تر است .
۴۴- موش به سوراخ نمی رفت جارو به دمبش بست : طرف خودش پذیرفته نبود معرف دیگری شد .
۴۵- مرغ یک پا دارد : از نظرم بر نمی گردم .
۴۶- مثل خر در گل ماندن : عاجز و ناتوان و درمانده شدن .
۴۷- مرد سر می دهد اما سر نمی دهد : رازی که به کسی سپرده شد فاش نمی شود .
۴۸- مشت نمونه خروار است : چیز کم به نشانه فراوان .
۴۹- مشت و سندان : جدال و درگیری ناتوان با توانا – کار دشوار و خطرناک.
۵۰- مگر آمدی آتش ببری : عجله زیاد داشتن.
۵۱- مگر شهر هرت است ؟ هر کار ی انجام بدهی آزاد نیستی .
۵۲- مگر کله گنجشک خورده ای ؟ بسیار پر حرف هستی .
۵۳- من می گویم نر است تو می گویی بدوش – بی جهت اصرار کردن.
۵۴- من یک پیراهن بیشتر از تو پاره کردم- با تجربه تر و سالخورده تر از تو هستم .
۵۵- مو را از دست کشیدن – دقت بسیار کردن .
۵۶- موش مردگی درآوردن – خود را بیمار جلوه دادن.
۵۷- مومن مسجد ندیده – به شوخی به کسی می گویند که تظاهر به تقدس دارد .
۵۸- موهایش را در آسیاب سفید کرده – گرچه پیر است اما بی تجربه است .
۵۹- مویی از خرس کندن غنیمت است – از آدم خسیس حداقل استفاده هم غنیمت است .
۶۰- مهمان مهمان را نمی تواند ببیند صاحبخانه هر دو را – خسیس بودن صاحب خانه
۶۱- کس نخوارد پشت من جز ناخن انگشت من : کسی برای دیگری کاری انجام نمی دهد .
۶۲- کار حضرت فیل است : کاری بسیار سخت ودشوار است .
۶۳- کف دستم را بو نکرده بودم : از غیب نمی دانستم .
۶۴- کل اگر طبیب بود سر خود دوا نمودی : مهارت نداشتن در کاری .
۶۵- کلاه شرعی بافتن : عمل غیر مشروعی را با حیله و تزویر شرعی جلوه دادن .
۶۶- کار کردن خر و خوردن یابو : کار را کس دیگر می کند نتیجه را کس دیگر می برد .
۶۷- کیسه برای چیزی دوختن : طمع داشتن به چیزی .
۶۸- گاوش زائیده : مشکلی برایش پیش آمده است .
۶۹- گردن کج کردن : خود را کوچک کردن – عاجزانه چیزی از کسی خواستن .
۷۰- گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم : کارها با صبر وبردباری انجام می شود .
۷۱- گز نکرده پاره کردن : بدون مطالعه به کاری مبادرت کردن .
۷۲- گل سر سبد بودن : برگزیده گروه بودن – ممتاز جمع شدن .
۷۳- گاو پیشانی سفید : همه کس و همه جا او را می شناسند .
۷۴- گوش بریدن کسی :کلاه برداری کردن از کسی .
۷۵- لفت دادن کاری : به درازا کشانیدن کار و با تشریفات زیاد به آن پرداختن .
۷۶- لنگه کفش کهنه در بیابان نعمت است : چیز بی ارزش و ناقابل در شرایط نیاز مفید واقع می شود .
۷۷- مار پوست خود بگذارد اما خوی خود نگذارد : اخلاق و رفتار افراد عوض نمی شود .
۷۸- مار را در آستین خود پروراندن : چیز بد را یاری دادن .
۷۹- مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد : آدم صدمه دیده همیشه می ترسد.
۸۰- ماست خود را کیسه کردن : ترسیدن.
۸۱- طوطی وار یاد گرفتن: بدون توجه به معنی و مفهوم از بر بودن .
۸۲- عاقبت جوینده یابنده بود: هر کسی که به دنبال چیزی برود به آن می رسد.
۸۳- عقل کسی گرد شدن: عقل درست و حسابی نداشتن : کم شدن عقل کسی.
۸۴- علی ماند و حوضش: بیکار بودن.
۸۵- عمر نوح نداشتن: عمر دراز و طولانی نداشتن.
۸۶- عیسی به دین خود موسی هم به دین خود: هر کس در عقیده و اعتقاد خود آزاد است.
۸۷-غاز چراندن : بیکار بودن.
۸۸- غزل خدا حافظی را خواندن : برای رفتن و جدایی آماده شدن .
۸۹- فرار و بر قرار ترجیه دادن : برای اجتناب از خطر فرار کردن.
۹۰- فس فس کردن : دیر جنبیدن .
۹۱- فضول و بردن جهنم گفت هیزمش تر است : بسیار ایراد گیر و اعتراض کننده .
۹۲- فلفل مبین که ریزه / بشکن ببین چه تیز است : به کوچکی شخص نگاه نکن بلکه به لیاقت او نگاه کن .
۹۳- فیلش یاد هندوستان کرده : به هدف و مقصد دیگری توجه کرده .
۹۴- قارت و قورت کردن : ادعا داشتن با خشم و خشونت .
۹۵- قلق کسی را به دست آوردن : به اخلاق و روحیه ی کسی آشنا شدن .
۹۶- قوز بالای قوز : گرفتاری رو گرفتاری – مشکلی روی مشکل پیش .
۹۷- کاچی بهتر از هیچی است : چیز کم بهتر از هیچ چیز است .
۹۸- کاردش بزنی خونش در نمی آید : بی نهایت خشمگین است .
۹۹- کاری بکن بهر ثواب نه سیخ بسوزد نه کباب : به عدالت رفتار کن .
د۱۰۰- کبکش خروس می خواند : بسیار خوشحال و با نشاط است .
۱۰۱- سیر به پیاز می گه پیف پیف چقدر بو می دی: دو مجرم مثل هم یکدیگر را سرزنش می کنند.
۱۰۲- شاخ و شانه کشیدن: به خود بالیدن : تظاهر به زورمندی کردن.
۱۰۳- شال و کلاه کردن: آماده شدن : لباس پوشیدن برای بیرون رفتن از منزل.
۱۰۴- شاهنامه آخرش خوش است: باید به پایان کار توجه داشت.
۱۰۵- شب آبستن است تا چه زاید سحر: حوادثی در پیش است باید در انتظار آن بود.
۱۰۶- شب دراز است و قلندر بیدار: وقت بسیار است ، شتاب و عجله شایسته نیست.
۱۰۷- شتر با بارش گم شد: به محل بسیار شلوغ گویند.
۱۰۸- شتر دیدی ندیدی: آنچه دیدی یا شنیدی بازگو نکن.
۱۰۹- شتر سواری دولا دولا نداره: این کار پنهان شدنی نیست.
۱۱۰- شریک دزد و رفیق قافله: کسی که با طرفین دفاع و نزاء زد و بند داشته باشد.
۱۱۱- شش ماهه به دنیا آمدن: بسیار عجول بودن.
۱۱۲- شکم گرسنه فتوای خون می دهد: به آدم بی ایمان نمی توان اعتماد کرد.
۱۱۳- شیری یا روباه؟: پیروز باز گشتی یا شکست خورده؟.
۱۱۴- شورش را در آوردن: زیاده روی بیش از حد کردن در کاری.
۱۱۵- شتر در خواب بیند پنبه دانه: آدمی که آرزوهای دور و دراز داشته باشد.
۱۱۶- شیطان را درس دادن: باهوش و حیله گر بودن (جهت منفی).
۱۱۷- صبر ایّوب داشتن: بسیار بردبار و صبور بودن.
۱۱۸- صد سال گدایی کرد امّا شب جمعه را نمیداند: کسی که به رموز کار خود آگاه نیست.
۱۱۹- صلاح مملکت خویش خسروان دانند: آنچه را خود مصلحت می بینی انجام بده.
۱۲۰- طناب مفت را کردید خود را به دار زد: از هرچه رایگان باشد استفاده می نماید.
۱۲۱- روزه ی کله گنجشکی گرفتن: تا نیم روز روزه داربودن و سپس غذا خوردن.
۱۲۲- دل به دل راه داشتن: احساس نزدیکی دو نفر به یکدیگر.
۱۲۳- دلش مثل سیر و سرکه می جوشد: تشویش و اضطراب دارد.
۱۲۴- دماغی چاق داشتن: سالم و تندرست بودن : ثروتمند بودن.
۱۲۵- دماغ کسی را به خاک مالیدن: او را سخت تنیه کردن.
۱۲۶- دم به تله دادن: گیر افتادن.
۱۲۷- دم بخت بودن: دختری که موقع شوهر کردن او فرا رسیده باشد.
۱۲۸- دم در آوردن: پر رو شدن.
۱۲۹- دمش را گذاشت روی کولش و رفت: ناامید شد و شکست خورد.
۱۳۰- دندان را تیز: طمع زیادی به چیزی داشتن.
۱۳۱- دهن بین بودن: زود باور بودن.
۱۳۲- دهنش چفت و بست ندارد: بی جهت هر ناسزایی گفتن.
۱۳۳- دیوار موش دارد موش گوش دارد: موقع راز گفتن نیست.
۱۳۴- ذکر خیر کسی را کردن: به خوبی کسی یاد کردن.
۱۳۵- رو دست خوردن: گول خوردن : به دام افتادن.
۱۳۶- روزگار کسی را سیاه کردن: او را بدبخت کردن.
۱۳۷- روز وانفسا: روز قیامت و صحرای محشر.
۱۳۸- روزه ی بی نمازی: عروس بی جهاز و قور مربی پیاز : همه چیز ناقص است.
۱۳۹- روزه خوردنش را دیده ایم نماز کردنش را ندیده ایم: کار یدش را دیدیم اما کار خوبش را ندیدیم.
۱۴۰- روی سر کسی خراب شدن: به زور به مهمانی کسی رفتن : خود را بر کسی تحمیل نمودن.
۱۴۱- در خانه هر چه مهمان هر که: وقتی مهمان سر زده آمد باید آنچه حاضر است یسازد.
۱۴۲- درخت گردو به این بزرگی درخت خربزه الله اکبر: به مناسبت مقایسه ی غلط گویند.
۱۴۳- درد خروار آید و منقال رود: مشکل و سختی که یکباره آمد کم کم رفع می شود.
۱۴۴- درد را کی میکشد که می زاید: زحمت شاکی می شکد که کار انجام می دهد.
۱۴۵- در حوضی که ماهی نیست قورباغه سپهسالار است: در جایی که آدم شایسته ای نیست هر ناشایستی لایق شود.
۱۴۶- در دیزی باز است حیای گربه کجا رفت: از نبودن مانع نباید سوء استفاده نمود.
۱۴۷- در مثل مناقشه نیست: منظور از مثل یاد شده شخص مخاطب نیست.
۱۴۸- دزد آمد و هیچ نبرد: همه چیز جای خودش است.
۱۴۹- دزد نگرفته پادشاه است: کسی را به دلیل ندیدن نمی توان مقصر دانست.
۱۵۰- دست از سر کچل کسی برادشتن: کنایه از رها کردن کسی.
۱۵۱- دست به سر کردن: کسی را با حیله و نیرنگ از خود دور کردن.
۱۵۲- دست به دهان رسیدن: مختصر ثروتی داشتن و امورات خود را پیش بردن.
۱۵۳- دست به یخه شدن: با هم درگیر شدن.
۱۵۴- دست راست و چپ را نشناختن: بسیار کودن و ابله بودن.
۱۵۵- دست دست را می شناسد: امانتی را که از کسی گرفتند باید به همان شخص پس داد.
۱۵۶- دستش چسبناک است: دزد است.
۱۵۷- دستش نمک ندارد: به هر کس خوبی یا کمک کند آن شخص منظور ندارد.
۱۵۸- دست و پای خود را گم کردن: هول شدن.
۱۵۹- دست و پنجه نرم کردن: کنایه از زور آزمایی کردن است.
۱۶۰- روده بزرگ روده گوچک را خورده است: بسیار گرسنه بودن.
۲۶۰ کنایه های پر کاربرد
هزار تا غلط املایی داره این متن مثل های پر کاربرد ایرانی