خلاصه داستان سریال هندی رابطه با تو + اسامی بازیگران و نقش هایشان
جدولیاب، ترجمه: سمیرا فیض آبادی: سریال هندی رابطه با تو یک سریال تلویزیونی درام عاشقانه هندی است که پخش آن از تاریخ سوم سپتامبر سال ۲۰۱۸ آغاز شده و همچنان پخش آن از شبکه زی تی وی هند ادامه دارد. در این فیلم به پیوندهای ناگفته و روابط میان افراد پرداخته شده است. سانجی ساتاواسه و آکیلش باگت کارگردان های این سریال پرمخاطب هندی هستند. ریم شیخ، سحبان عظیم، پوروا گوکاله، راجت داهیا و آرزان شیخ بازیگران این سریال هستند. «رابطه با تو» یک فصل و مجموعا ۵۱۴ قسمت ۲۲ دقیقه ای است. این سریال یکی از پرمخاطب ترین سریال های در حال پخش هند است که متاسفانه به خاطر شیوع ویروس کرونا مدتی فیلمبرداری کار تعطیل شد و مدت است مجددا کار از سر گرفته شده است. داستان درمورد تلخی رابطه میان یک نامادری با دخترخوانده اش است که در سایه این رابطه اتفاقات پرماجرایی در زندگی آنها ایجاد می شود.
معرفی بازیگران سریال
ریم سمیر شیخ در نقش کالیانی رنه
سحبان عظیم در نقش بازرش مالهار رنه، پدر موکش و همسر کالیانی
پوروا گوکاله در نقش انوپریا سرتاک، همسر سرتاک و نامادری کالیانی
ماهی سونی در نقش موکش
راجت داهیا در نقش سرتاک رنه، ناپدری کالیانی و عموی مالهار
شاگون پاندی در نقش آتارو باپت
اسنیها شاه در نقش سامپادا ورما، همسر سابق مالهار و دوست دختر آتارو
پانکاچ ویشنو در نقش آتول دشموک، پدر کالیانی
امراپالی گوپتا در نقش مادهوری مادر کالیانی
انجو جدهاو در نقش سوآرا دشموک خواهر مالهار
خلاصه داستان سریال هندی رابطه با تو
و قصه از جایی شروع می شود که یک دختر ۱۸ ساله به نام کالیانی در حال ترتیب دادن برنامه ازدواج مجدد مادر و پدرش، آتول و مادهوری در سالگرد ازدواجشان است. مادهوری هنوز احساس می کند شوهرش با زنی به نام انوپریا رابطه دارد و به همین خاطر دعوایی میان آنها شکل می گیرد و مادهوری از تراس پرت می شود و جانش را از دست می دهد و به همین خاطر کالیانی از انوپریا متنفر است. پلیس آتول، پدر کالیانی را به عنوان مظنون پرونده دستگیر می کند. آتول از انوپریا درخواست میکند در مدتی که او در زندان است از دخترش کالیانی مراقبت کند. کالیانی در ابتدا قبول نمی کند در کنار انوپریا زندگی کند اما بعدا تصمیم می گیرد با هدف نابود کردن انوپریا به خانه او برود و خانواده انوپریا از این داستان بی اطلاع هستند. در یک مراسمی مشخص می شود که انوپریا همسر اول آتول بوده است.
درهر حال کالیانی در اورنگ آباد مجبورا با نامادری اش، آنوپریا زندگی میکند. . مالهار رنه با دخترعموی پدری کالیانی، سامپادا ازدواج کرده است. سامپادا رابطه ای فرازناشویی با آتارو، برادر کوچک خواهر شوهر آتول، پالوی دارد.
سامپادا و مالهار یک پسر کوچک به نام موکش دارند. سامپادا که نمی تواند بدون آتارو زندگی کند با او فرار می کند و همه فکر می کنند آنها مرده اند. مالهار به خاطر خیانتی که به او شده عصبی است و کالیانی را مجبور می کند با او ازدواج کند و موکش یک رابطه پسر و مادری با کالیانی پیدا می کند. درواقع کالهار و کالیانی به خاطر موکش با هم ازدواج میکنند اما مالهار کم کم متوجه اشتباهش میشود و به تدریج تحت تاثیر کالیانی قرار میگیرد.
بعد از مدتی، سامپادا و آتارو به زندگی مالهار و کالیانی برمیگردند و میخواهند برای آنها مشکل درست کنند و موکش را از دست آنها بگیرند. سامپادا به خانه مالهار رفته و به مالهار توهین می کند و قصد دارد موکش را بگیرد اما کالیانی پشت مالهار درآمده و به خاطر همه چیز از او حمایت می کند. مالهار در این بین متوجه اشتباهش میشود و واقعیت در مورد کالیانی و اینکه او به فرار کردن سامپادا با آتارو هیچ کمکی نکرده بود می فهمد. کالیانی و مالهار مقابل سامپادا میایستند و حاضر نیستند موکش را به او بدهند. مالهار از کالیانی عذرخواهی میکند. آئو صاحب از آتارو کمک مالی میگیرد. آتارو، مالهار و کالیانی را به یک مهمانی دعوت میکند و در آنجا سامپادا زندگی زناشویی مالهار و کالیانی را مورد اهانت قرار میدهد اما باز هم کالیانی از مالهار دفاع کرده و به سامپادا و آتارو توهین میکند. منشی آتارو، اسنیها در این بین، مالهار را به متهم به آزار و اذیت جنسی وی می کند و مالهار این اتهام را میپذیرد و تمام اعضای خانواده، مالهار را به خاطر شرایط اسنیها سرزنش میکنند اما کالیانی و انوپریا بی گناهی مالهار را باور دارند. کالیانی میداند که مالهار یک چیزی را از او پنهان کرده است و اسنیها در این باره از او حق السکوت گرفته است. کالیانی به خاطر نجات مالهار روزه میگیرد و روزهاش را کامل میکند. بعدا آنوپریا پی به حقیقت میبرد و متوجه میشود که تمام اینها نقشه سامپادا و آتارو هستند. کالیانی و انوپریا، مالهار را از اتهام آزار و اذیت جنسی نجات میدهند. سامپادا، انوپریا را مسخره میکند اما کالیانی از او دفاع می کند. کالیانی اجازه نمیدهد انوپریا گردنبند منگالسوترا را به گردنش بیندازد و میخواهد که او دوباره ازدواج کند و به همین دلیل برای او به دنبال همسر مناسبی است. مالهار نیز به کالیانی در این مسیر کمک می کند تا همسر مناسبی برای انوپریا پیدا کنند. کالیانی از سامپادا به خاطر اینکه مالهار را ترک کرده و حالا مالهار و موکش برای او هستند تشکر می کند.
کیشاور مردی که در زندگی گذشته انوپریا بوده حالا برگشته تا از کالیانی انتقام بگیرد. کیشاور سعی دارد به هر نحوی شده به کالیانی آسیب برساند. او موکش را میدزدد تا کالیانی را بکشد اما مالهار، موکش را پیدا می کند و جان کالیانی را هم نجات میدهد. آتارو هم با کیشاو همدست میشود تا کار خانواده دشموک را تمام کند.یک بازی ترتیب داده شده و در این بازی انوپریا وقتی مرگ مالهار و دیگران را میبیند به گریه میافتد و کالیانی سعی دارد بفهمد که سم کجا قرار داده شده است. بازی مالهار و خانوادهاش باعث میشود کیشاو و آتارو گیر بیفتند اما زندگی کالیانی به خطر میافتد چراکه سم به ریههای او نفوذ کرده است. مالهار، کالیانی را پیدا می کند و جان او را نجات میدهد. انوپریا حاضر است درخواست کیشاو را انجام دهد. حالا کالیانی و مالهار میدانند که کیشاو برادر انوپریا است و سعی دارد کالیانی را بکشد و موکش را بدزدد. خانواده سرتاک و دشموک وقتی کیشاو و رمز و رازهای پنهان گذشته را میفهمند شوکه میشوند. مالهار وقتی میفهمد رائو صاحب به طور تصادفی مادر او را کشته است خشمگین میشود. رائو صاحب خودکشی کرده و همه اعضای خانواده مالهار را مقصر این خودکشی میدانند. آتول که به خاطر قتل مادهوری در زندان بوده به خانه برمی گردد. او از مرگ پدرش و ازدواج دخترش؛ کالیانی با مالهار شوکه شده اما کالیانی طرف مالهار را میگیرد و ثابت میکند که مالهار بی گناه است. با این همه آتول، باعث جدایی کالیانی از مالهار میشود. انوپریا و سرتاک یک ملاقات برای کالیانی و مالهار ترتیب میدهند. سامپادا برگههای حضانت موکش را به مالهار میدهد.
قاضی از سامپادا و مالهار می خواهد که به خاطر مسئله حضانت موکش با هم زندگی کنند. کالیانی، مالهار را متقاعد میکند به خاطر حضانت موکش با سامپادا زندگی کند. مالهار و کالیانی به خاطر موکش از هم جدا میشوند. آتول سعی دارد به هر طریقی شده کالیانی را از شهر پونه ببرد اما انوپریا مانع او میشود. آتارو، کالیانی را در یک جا حبس میکند و به او پیشنهاد ازدواج می دهد. آتارو، آتول را متقاعد میکند تا کاری کند کالیانی به خاطر شرایط تحصیلی بهتر با او ازدواج کند. درواقع آتارو، کالیانی را تحت فشار قرار میدهد تا از مالهار طلاق بگیرد و بالاخره کالیانی قبول میکند با آتارو ازدواج کند. از طرفی دیگر مالهار به لحاظ احساسی کالیانی را متقاعد می کند. مالهار خودش را مقصر شرایط پیش آمده برای کالیانی میداند و خودش را سرزنش میکند. کالیانی اسناد و مدارکی به مالهار در مورد موگدا میدهد. کالیانی و انوپریا با اتارو به بمبئی میروند تا مدرک جمع کنند. او متوجه میشود که موگدا همسر قانونی آتارو و صاحب صنعت «eknath » است. او واقعیت را به مالهار می گوید و آتارو، انوپریا را می دزدد و کالیانی را مجبور می کند با او ازدواج کند. کالیانی ماجرا را دزدیده شدن انوپریا را به مالهار می گوید و حاضر می شود با آتارو ازدواج کند. کالیانی و مالهار خیلی دنبال انوپریا گشتند اما او پیدا نکردند. مالهار از اینکه می بیند آتارو به کالیانی پیشنهاد ازدواج داده درد می کشد. مالهار سعی دارد با استفاده از اظهارات موگدا علیه آتارو باعث دستگیری او شود اما آتارو از کالیانی حق السکوت می گیرد تا موگدا را بدزدد.
کالیانی در روز ازدواجش به دنبال انوپریا می گردد. در مراسم ازدواج زمانی که آتارو می خواهد به پیشانی کالیانی سیندور بزند انوپریا می آید و مانع او می شود. کالیانی از معبد محل ازدواج پا به فرار می گذارد و مالهار مانع آتارو می شود و به پیشانی کالیانی سیندور می زند. آتارو به انوپریا می گوید که تمام اینها یک نقشه بوده است و درنهایت مالهر حضانت موکش را از دست میدهد. کالیانی از دست مالهار عصبانی است اما مالهار به او می گوید آرام باشد و برای امتحاناتش مطالعه کند و قول می دهد حضانت موکش را از سامپادا پس بگیرد. سامپادا تصمیم می گیرد موکش را مهد کودک بگذارد و او را از کالیانی دور نگه دارد. کالیانی به عنوان مربی مهد و درواقع مربی موکش مشغول به کار می شود. مالهار و کالیانی حالا دیگر عمیقا عاشق هم می شوند. سمپادا به کالیانی کلک زده و موکش را به دوبی می فرستد. از سویی دیگر مالهار، موگدا را به کمک انوپریا از دست آتارو نجات می دهد. کالیانی تمام واقعیت را در مقابل مالهار بیان می کند. کالیانی و مالهار دنبال موکش می گردند و او را نجات می دهند و قاضی دست آخر حضانت موکش را به مالهار و کالیانی می دهد.
آتارو دچار یک نوع بیماری روانی می شود و مانند یک کودک پنج ساله رفتار می کند. سرتاک به کالیانی می گوید آن مرد مرموزی که باپ جی نام دارد پدر آتارو است و اسم او مادو رنه است. کالیانی در یک جشنواره مالهار را سورپریز می کند. دیدار مجدد مالهار و باپ جی اتفاق می افتد. مالهار می داند که خواهرش سوآرا زنده است و پدرش برای اینکه عشق مادری به سوآرا بدهد می تواند برای بار دوم ازدواج کرده باشد. مالهار با کمال میل نامادری اش، آشواری و برادر ناتنی اش، آهیر را می پذیرد. مالهار و کالیانی آنها را به خانه شان می برند. مادو و سرتاک یک راز بزرگ را از مالهار پنهان کرده اند. مالهار یک خودرو در کنار دریاچه پیدا می کند. سرتاک و مادو دچار تنش می شوند. رقص لاوانی کالیانی، سوآرا را تحت تاثیر قرار می دهد و هیستریک می شود. همه کالیانی را مقصر وضعیت پیش آمده برای سوآرا می دانند اما سوآرا از کالیانی دفاع می کند و جلوی همه مالهار را سرزنش می کند. مالهار متوجه اشتباهش می شود. انوپریا فکر می کند که او یک نفر را به قتل رسانده است…