خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی قهرمان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان  سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.

قسمت ۷۴ سریال ترکی قهرمان

خلاصه داستان سریال قهرمان

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

قسمت ۷۴ سریال ترکی قهرمان

تانسل سراغ الیف که دست بسته زندانی شده می رود و به او می گوید که زندانی کردنش لازم بوده تا همه به او شک کنند و فکر کنند که پول ها را او دزدیده است و اضافه می کند: «حتی الان قفقاز هم فکر میکنه تو پولارو دزدیدی! » الیف از شنیدن این خبر عصبانی می شود و او را نفرین می کند. تانسل هم در حالی که می خندد می گوید: «از تو هم مثل بابات فقط خاطره های بد میمونه! » سلوی به یکی از مشتری ها و دوستانش که قصد نامزدی دارد، لباس زیبایی می دوزد و از انجایی که وضع مالی خوبی ندارند لباس را رایگان به او هدیه می دهد. کمی بعد ظفر به دیدن سلوی می آید و گردنبند زیبایی را که برایش خریده به گردنش می اندازد و می گوید: «از این به بعد همه مشکلاتمون حل میشه.. میخوام یه عروسی واست بگیرم همه انگشت به دهن بمونن! » سلوی با تردید به او خیره می شود و می پرسد: «از کجا پولشو میاری ظفر؟ » ظفر می گوید: «با جنگیدن و بردن. » و او را در آغوش می گیرد و سلوی به رویش لبخند می زند.

فیرات از نادر و میچو می شنود که ظفر وارد مسابقات قفس شده و پشت سر هم برنده می شود. او سراغ ظفر می رود و وقتی این قضیه را به او می گوید، ظفر می گوید که دوست دارد زندگی خودش را بکند! فیرات در مورد پول هایی که الیف دزدیده و تمام مدت این پول ها در باشگاه بوده می گوید و اضافه می کند: «من قول دادم این پول ها رو به خیریه بدم و برای همین باید پیداشون کنیم. توام کمکم کن. » ظفر با ناراحتی به او خیره شده و می گوید: «این همه مدت با این همه مشکلاتی که ما داشتیم و زیر بدهی بودیم، بابام حرفی از اون پول ها نزد! میدونی چیه؟ دیگه به من مربوط نیست! من الان زندگی خودمو دارم و از حالم راضیم! » تانسل به وکیلش زنگ می زند و وقتی می فهمد که پول ها شیش ماه تا یک سالبدون مشکل طول می کشد که وارد حسابش بشود، عصبانی می شود و به او می گوید که هرکاری لازم است بکند تا امشب پول ها وارد حسابش شده باشد. وکیل هم می گوید با اینکه این کار ریسک دارد اما قبول می کند. بعد هم تانسل به دومان می سپارد که تا شب الیف را بکشند.

سونا به پیامی که الیف به او فرستاده بود و از علاقه اش به فیرات و اینکه به خاطر او خواهد جنگید گفته بود، نگاه می کند، نگران حال الیف می شود و به دیدن فیرات می رود و پیام را نشان او می دهد و می گوید که فکر نمی کند الیف پول ها را دزدیده باشد و حتما جانش در خطر است که نیست شده. فیرات هم سراغ کادو می رود و از او کمک می گیرد تا هرطور شده جایی که تانسل الیف را برده پیدا بکند. کادو به ظفر می گوید که بهتر است دیگر وارد مسابقات نشود و حالا که بدهی اش صاف شده این کار را رها بکند اما ظفر می گوید که نمی تواند مبارزه را کنار بگذارد. کادو می فهمد که ظفر به خاطر اینکه می خواهد افسانه ی مسابقات قفس بشود و به چشم بیاید این کار را می کند و ناامیدانه به او خیره می شود. کادو و فیرات جایی که تانسل انجا است را پیدا می کنند و لحظه آخر که دومان قصد دارد الیف را بکشد از راه می رسند و با اینکه تانسل فرار می کند اما فیرات با دومان مبارزه می کند و بعد وقتی یکی دیگر از افراد تانسل به سمت فیرات شلیک می کند، الیف خودش را سپر گلوله می کند و روی زمین می افتد. فیرات و کادو با نگرانی او را سوار ماشین می کنند و به سمت باشگاه می برند و سونا که آنجاست سعی می کند زخم او را مداوا بکند. کمی بعد حال الیف بهتر می شود و سونا به او می گوید که پیامی که از علاقه اش نسبت به فیرات گفته بود را هم به فیرات نشان داده و الیف با خجالت به فیرات خیره می شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا