خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی قهرمان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان  سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.

قسمت ۷۹ سریال ترکی قهرمان

خلاصه داستان سریال قهرمان

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

قسمت ۷۹ سریال ترکی قهرمان

فیرات منتظر جواب بله از طرف سونا است. سونا از پیشنهاد او خیلی خوشحال شده اما کمی نگران است و می گوید: «فیرات من نمیخوام دوباره همون چیزارو تجربه کنم و زندگیم نصفه نیمه بمونه. میفهمی چی میگم ؟» فیرات با مهربانی می گوید: «سونا من تا وقتی که به قولی که به استاد یامان دادم عمل نکنم و کمر قهرمانی رو نگیرم بیخیال بوکس نمیشم اما قول میدم که بعد از قهرمانی دیگه یه بار دیگه پامو توی رینگ نذارم. » سونا با خوشحالی به او جواب بله می دهد و هردو یکدیگر را در آغوش می گیرند. نسلی به همراه کرم و گونش پیش این خبر می روند و گونش وقتی این موضوع را می فهمد ناراحت می شود. کرم هم با خوشحالی برای ثبت آن لحظه، عکسی دسته جمعی می گیرد و در اینستاگرام پست می کند و نامزدی عمه اش و فیرات را تبریک می گوید. تانسل این عکس را می بیند و از ته دل و با خشم فریاد میزند و بعد هم به دومان زنگ می زند و می گوید: «میخوام کار قفقاز تموم بشه و میخوام نابود بشه. فهمیدی؟ »

ظفر وقتی لبخندهای نورهان و سلوی را به هم می بیند خشکش می زند و به انها خیره می ماند. سلوی به سمت او برمی گردد و با نگرانی نگاهش می کند. ظفر عصبی می شود و جلو می رود و با نورهان دست می دهد و خودش را نامزد سلوی معرفی می کند که سلوی فورا می گوید نامزد سابقش است! ظفر کمی شاخه و شانه می کشد که سلوی او را به گوشه ای می برد و توضیح می دهد که نورهان رئیسش است اما ظفر با ناراحتی به او خیره می شود و می گوید: «قبلا وقتی به هم نگاه میکردیم از چشامون عشق میبارید اما الان همه چیز تموم شده… » و به خانه می رود. او از نسلی می شنود که فیرات و سونا نامزد کرده اند و خوشحال می شود اما بعد آه می کشد و می گوید: «فکر میکردم قراره دوماد بشم اما مثل اینکه ساقدوش شدم. » نسلی دلیل این حرف او را می پرسد که ظفر می گوید از سلوی جدا شده اند. نسلی این را باور نمی کند و می گوید که خودش می رود و با سلوی صحبت می کند اما ظفر این اجازه را به او نمی دهد و حتی به نسلی می گوید که در این مورد به کسی چیزی نگوید.

فیرات با گونش صحبت می کند و دلیل ناراحتی او را می پرسد. گونش می گوید: «من نمیخوام سونا را جای مامانم بذارم. من یه مامان دارم. » فیرات می گوید که مادر او برای همیشه ایلول باقی خواهد ماند. بعد هم گونش می پرسد: «اگه تو و سونا بچه بیارین چی؟ » فیرات می گوید: «من تا آخر عمرم همیشه تورو بیشتر از همه دوست خواهم داشت. اینو مطمئن باش. » گونش هم لبخند می زند. فیرات در مورد بهانه گیری های گونش به سونا می گوید و اضافه می کند: «من خیلی باهاش حرف زدم. گفتم نمیذاری نبودن ایلول رو احساس کنه ولی وجودشو اصلا فراموش نخواهی کرد. » سونا هم به رویش لبخند می زند و می گوید دقیقا همان چیزی بوده که خودش هم میخواسته به گونش بگوید. ظفر در مورد جدایی اش با سلوی با کادو درد دل می کند. فیرات حرف های آنها را می شنود و ظفر که دلش نمیخواسته او چیزی بداند ناراحت می شود اما بعد می گوید: «من دیدم چطور به اون مرد نگاه میکرد… »

فیرات هم می گوید که سلوی همچین آدمی نیست و به این زودی جای ظفر را با کسی پر نمی کند. سونا و کرم در ماشین همراه هم هستند که ماشین تانسل به سرعت مقابل انها می پیچد. تانسل از ماشین پیاده می شود و سونا هم به مقابل او می رود. تانسل او را تهدید می کند که اگر نامزدی با فیرات را به هم نزند، کار فیرات را تمام خواهد کرد. سونا می گوید که از او ترسی ندارد و تانسل می گوید: «بذار روشنت کنم! خون هزاران هزار آدم گردن منه و حتی الیف و عاکف رو هم من کشتم! حالا تصمیم با خودته. » سونا به وضوح می ترسد اما این را به تانسل بروز نمی دهد. فیرات و ظفر تمریناتشان را شروع می کنند تا برای مسابقه آماده بشوند. سونا هم همراه کرم به باشگاه می آید و خبر می رساند که دکتر اجازه تمرین به کرم هم داده و همه با خوشحالی از او استقبال می کنند و ظفر به او هم تمرین های لازم را می دهد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا