خلاصه داستان قسمت ۸۳ سریال ترکی قهرمان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۳ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان  سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.

قسمت ۸۳ سریال ترکی قهرمان

خلاصه داستان سریال قهرمان

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

قسمت ۸۳ سریال ترکی قهرمان

تانسل به شخصی میسپارد تا طبق امضای نجدت سوفی، تمام اموال سونا و کرم را از آنها بگیرد. نامه ی احضاریه دادگاه به دست کرم می رسد و او بدون توجه به نامه آن را به نسلی می دهد. نسلی وقتی احضاریه را می خواند با نگرانی می گوید که برای ملک و املاکشان احضاریه آمده و کرم اول باور نمی کند و بعد وقتی با چشمان خودش نامه را نگاه می کند، با عصبانیت تانسل را لعنت می کند. چون میداند که همه چیز سر او است. نسلی سعی می کند او را آرام کند و می گوید که بهتر است اول بروند و با فیرات و ظفر صحبت بکنند. کرم هم به ظاهر ارام می شود. سونا به همکارش که آزمایش های گونش را گرفته زنگ می زند تا از حال او باخبر بشود. همکار سونا به او می گوید که وضعیت گونش اصلا خوب نیست و به خاطر مصرف داروها با دوز بالا انزیم های کبدش هم بیشتر شده است. سونا با ناراحتی به فکر فرو می رود و نمی داند به بقیه چه بگوید. او وقتی فیرات را می بیند، به دروغ و برای اینکه تمرکزش روی تمریناتش باشد، می گوید که حال گونش خوب است و دلیل خارش و لک های روی بدنش هم آلرژی بوده و جای نگرانی نیست. اما خودش هم نگران حرفی است که زده و فکرش درگیر گونش است. کرم، نسلی را دم باشگاه پیاده می کند و بعد خودش با سرعت از آنجا دور می شود و پشت سر هم به تانسل زنگ می زند.

تانسل وقتی شماره او را می بیند پوزخندی می زند و آدرس را برایش می فرستد. کرم فورا خودش را به محل مورد نظر می رساند و با خشم به سمت تانسل حمله می کند که دومان اسلحه را روی سر کرم می گیرد تا بیشتر از این نزدیک نشود. کرم بدون ترس می گوید: «تو نمیتونی خونه مو ازم بگیری! » تانسل همچنان پوزخند می زند و می گوید: «تو برو و به عمه ت بگو که برگرده و ازم طلب بخشش کنه تا منم همه چیزو بهتون ببخشم. » کرم با عصبانیت می گوید: «اون قطار خیلی وقته که حرکت کرده و عمه ام به زودی با فیرات ازدواج میکنی. ولی اینو بدون که تاوان کارهاتو یکی یکی ازت پس میگیرم. » صبح سلوی با دیدن ظفر پیش او می رود و سعی می کند با او صحبت کند و در مورد منع شدنش از بوکس ابراز ناراحتی می کند اما ظفر با اخمی که روی صورتش دارد می گوید: «من همیشه پیش فیرات میمونم چون آدمی نیستم که وسط راه ولش کنم! » سلوی با ناراحتی بع مغازه اش می رود و به حرف های ظفر فکر می کند که نورهان از راه می رسد. سلوی با عصبانیت به او می گوید: «مجبوری واسه هرکاری بیای مغازه؟ میتونی زنگ بزنی. اینجا محله ی کوچیکیه و منم تازه نامزدیمو بهم زدم! »

نورهان که ناراحت شده به سمت در می رود که سلوی از او می خواهد بماند و معذرت خواهی می کند بعد هم با نورهان درد دل می کند و می گوید که به خاطر ظفر ناراحت است و نمی خواهد او در موردش فکر بد بکند. نورهان می گوید: «تو هنوز دوستش داری؟ » سلوی جواب منفی می دهد و نورهان می گوید: «من یه فکری دارم. واسه اینکه دیگه نبینیش بیا و تو شرکت ما کار کن. من بهت یه اتاق هم میدم. » سلوی با نگرانی می گوید که نه و نورهان وقت می دهد تا خوب فکرهایش را بکند. شب، همه با نگرانی دور هم جمع شده اند. کرم می گوید که حتی تانسل کارت های اعتباری شان را هم مسدود کرده. فیرات و ظفر از او می خواهند که انقدر عصبانی نباشد و در ضمن هردو پیشنهاد می دهند که سونا و کرم تا بهتر شدن اوضاع آنجا کنار آنها بمانند. سونا و کرم اول قبول نمی کنند اما با اصرار فیرات و ظفر و نسلی قبول می کنند. کرم که حال خوبی ندارد از جمع آنها فاصله می گیرد و بعد زیر گریه می زند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا