خلاصه داستان قسمت ۹۲ سریال ترکی قهرمان + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۲ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.
خلاصه داستان سریال قهرمان
فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…
قسمت ۹۲ سریال ترکی قهرمان
تانسل خودکار به پهلوی فیرات وارد می کند و بعد وقتی قصد فرار می کند، سونا او را می بیند و با وحشت نگاهش می کند. تانسل کمی به او خیره مانده و فرار می کند. از ان طفر هم مسعود از دست کادو و کرم فرار می کند و دست آن دو به مسعود هم نمی رسد. فیرات حال خوبی ندارد اما از دکترها و سونا می خواهد که هرطور شده و هر اتفاقی هم بیفتد گونش را نجات بدهند. سونا گریه می کند و قول می دهد حال هردویشان خوب بشود. با وجود این که ممکن است کبد فیرات آسیب دیده باشد، عمل انجام می پذیرد. ظفر کادو و کرم را سرزنش می کند و آرام و قرار ندارد. کمی بعد هم خبرنگار سمجی به سمت او می آید تا در مورد وضعیت فیرات بفهمد. ظفر با عصبانیت از او می خواهد که برود و بیشتر از این پاپیچ او و خانواده اش نشود. به هرحال خبر زخمی شدن فیرات به مک واردی و مربی اش می رسد و آنها به ظفر زنگ می زنند تا از صحت ماجرا خبردار بشوند. کرم جواب انها را می دهد و ظفر از او می خواهد حقیقت همه چیز را بگوید. کرم هم می گوید فیرات در اتاق عمل است و به محض بیرون آمدنش آنها را هم در جریان وضعیتش قرار خواهند داد. اما مربی مک واردی به او می گوید که فکر نکند این مسابقه انجام بشود و مک واردی کلافه می شود.
بالاخره سونا با خبر خوشی از اتاق عمل بیرون می آید و می گوید که هم حال فیرات و هم گونش خوب است. اما خودش با ناراحتی شب به کرم می گوید که دوست دارد از همه فاصله بگیرد تا تانسل دست از سرشان بردارد. کرم از او می خواهد که همچین کاری نکند چون با این کارش، تانسل به خواسته اش می رسد. سونا که سردرگم شده کمی بعد هم می گوید: «از آلمان بهم خبر رسید بابا حالش خوب نیست و من باید پیشش باشم. » کرم می پرسد: «بری برمیگردی؟ » سونا می گوید: «نمیدونم… » تانسل از مسعود می خواهد برای او اسلحه ای پیدا بکند تا خودش حساب سونا و فیرات را برسد و بعد با هم به خارج از کشور فرار بکنند. ظفر و کرم به طور همزمان به سلوی و نسلی می گویند که بهتر است عقد بکنند تا هم روحیه ای برای دیگران بشود و هم قبل از رفتن سونا همه کارشان را کرده باشند. اما سلوی و نسلی از این پیشنهاد شوکه می شوند و می گویند که بهتر است بعد از مسابقه و گرفتن کمربند این کار را بکنند.
ظفر و کرم هم قبول می کنند اما از ان دو هم قول می گیرند تا به کسی چیزی نگویند. گونش به هوش می آید و به پدرش که در تخت بغلی است می گوید: «بابا میخواستم ازت به خاطر این که همیشه بهترین دوستم بودی تشکر کنم. الانم من به قولم عمل کردم و سرپا شدم. حالا نوبت اینه تو به قولت عمل کنی. » فیرات می گوید: «اما پسرم این حریف خیلی قویه و با بقیه فرق داره. » گونش اصرار می کند و فیرات هم به خاطر پسرش قبول می کند. تمرینان فیرات شروع می شود اما او دیگر فیرات سابق نیست و زود نفس کم می آورد و درد می کشد برای همین هم ظفر ناامیدانه به کادو می گوید که شاید بهتر باشد مسابقه را کنسل کنند. فیرات که این را می شوند به ظفر می گوید که هرطور شده مسابقه را خواهد داد چون به پسرش قول داده. ظفر هم با حرف های او نرم می شود و می گوید: «باید بهم قول بدی که وقتی وارد رینگ میشی قفقاز رو کنار بذاری. » فیرات کمی مکث می کند و قبول می کند.