ریشه ضرب المثل پشت دست را داغ کردن چیست و کاربرد آن کجاست؟
مفهوم کنایه پشت دست داغ کردن چیست؟
پشت دست داغ کردن به طور خلاصه کنایه از توبه کردن از تکرار کاری اشتباه است به دلیل ضرر و پشیمانی و یا توقع بیجای طرف مقابل. پشت دست را داغ کردن یعنی عبرت گرفتن از کاری اشتباه.
در واقع پشت دست را داغ کردن کنایه از تنبیه کردن خود به هر شکل از شدت پشیمانی در انجام کاری است. مثلا وقتی بارها از اعتماد کردن به فردی دروغگو ضربه میخوریم میگوییم من دیگر پشت دستم را داغ میکنم که حرف فلانی را باور نکنم…
همانطور که پیش از این گفتیم «آرایه کنایه» یعنی جمله یا عبارتی که دارای دو معنی دور و نزدیک بوده و منظور گوینده معنی دور آن باشد. معنی نزدیک در کنایه همان مفهومی است که در ظاهر جمله دیده می شود، اما مقصود اصلی گوینده، معنی دور است.
اما ارتباط مفهوم نزدیک و دور در چیست؟ گاهی مفهوم نزدیک کنایه، واقعا رخ داده یا حتی بارها توسط افراد مختلف انجام میشده، به طوری که نتیجه ی آن کار تبدیل به معنای آن شده است. مثل کنایه «درِ خانه اش همیشه باز است» که معنای آن مهمان نواز بودن فرد است. زیرا در گذشته افرادی که مهمانهای زیادی در خانه شان رفت و آمد داشتند روزها در خانه شان را باز میگذاشتند.
پس ریشه ضرب المثل ” پشت دست داغ کردن “ چیست و از چه داستان یا رسم و رسومی ریشه گرفته است؟
ریشه ضرب المثل پشت دست را داغ کردن
داغ کردن یا داغ گذاشتن یعنی سوزاندن جزئی از پوست تن با آهنی داغ و گداخته یا چیزی مانند آن به طوری که جای این سوختن مثل یک نشانه بر پوست بماند. در گذشته گاهی کسانی که از کاری پشیمان می شدند و قصد ترک آن را داشتند، به نشانه ی عبرت گرفتن از آن اشتباه، پشت دست خود را داغ می کردند و در واقع برای خود نشان میگذاشتند که یادشان بماند دیگر گرد آن کار نگردند و اگر کسی آن ها را دعوت به آن کار می کرد فوری پشت دست خود را نشان می دادند و طرف قانع می شد.
کم کم با گذر زمان این عمل به مَثَل تبدیل شد و امروزه بدون این که کسی پشت دست خود را داغ کند، از این مثل در معنای آن استفاده می شود؛ یعنی مثلا اگر کسی به دیگری لطف و خدمتی کرده و طرف مقابل قدرناشناسی کند، میگوید: پشت دستم را داغ کردم، تا من باشم دیگر از این خوبی ها در حق کسی نکنم.
بیشتر بخوانید :
ضرب المثل های عاشقانه انگلیسی همراه با ترجمه فارسی