گفتگوی اختصاصی با الهام اخوان ، گندم سریال دودکش
سینما را عاشقانه دوست دارم!
الهام اخوان، متولد نه شهریور هزار و سیصد و شصت و هفت، تهران، منشی صحنه و بازیگر، فارغ التحصیل لیسانس تئاتر و فوق لیسانس کارگردانی، به عنوان منشی صحنه در آثاری چون «ساخت ایران دو»، «پنچری»، «شیرین قناری» و سریال «همسایه ها» حضور داشته است و همچنین به عنوان بازیگر در فیلم «دوزیست» و سریال «باخانمان» به هنرنمایی پرداخته است، با الهام اخوان که این شبها سریال «دودکش دو» را روی آنتن شبکه یک دارد گفتگوی اختصاصی با الهام اخوان داشته ایم که با هم می خوانیم.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: نوید ذبیحی طاری
*سریال دودکش چه حرفی برای گفتن دارد؟
این کار طبق روال گذشته یک سریال شیرین است که سعی کرده مشکلات مردم را یک مقدار شیرین تر بیان کند، آقای نیک نژاد نگاه شیرینی به مشکلات و باور کردن آنها دارد.
*چه شد بازی در آن را پذیرفتید؟
چون خودم جزو طرفدارهای دودکش بودم و دودکش یک را بالای پنج بار تماشا کرده بودم، خیلی این سریال را دوست داشتم و البته فکر می کنم آخرین سریالی هم که دیدم دردسرهای عظیم خود آقای نیک نژاد بود که بعد از آن دیگر سریال ندیدم، نقش و طرح را خواندم و بعد به خودم گفتم اگر قرار است در تلویزیون کار کنم پس با یک سریال خوب این کار را انجام بدهم و دیگر ویژگی اینکه آقای نیک نژاد اصولا مدیوم تلویزیون و کمدی را خوب می شناسد. قبل از آن چند پیشنهاد از تلویزیون داشتم که قبول نکردم و باز هم می گویم ترجیح می دهم اگر در تلویزیون کار کنم با برزو نیک نژاد کار کنم.
*نقش چه ویژگی هایی داشت؟
در تلویزیون ایران شما نمی توانید خیلی ویژگی های خاصی در کمدی برای خانم ها قائل شوید، بعضی مواقع می گویند چرا شبیه فلانی بازی می کنید یا چرا شبیه فلانی هستید که باید بگویم گاهی غیر از لحن و نگاه مظلوم یا خنگ شما چیزی نمی توانید به کاراکتر اضافه کنید، چون هر چه اضافه کنید یا جلف می شود یا غلط می شود که اضافه است، سعی کردم از لحاظ کمدی نسبت به نقش قبلی متفاوت و رئال تر بازی کنم، خیلی نرم تر بازی کنم و سعی کردم خیلی کار را تیپیکال در نیاورم. یک دختر با یک موقعیت کاملا رئال با یک سری ویژگی های کلامی و یک سری نگاه های مبهوت نسبت به اتفاقاتی که می افتد.
*شما ابتدا منشی صحنه بوده اید، چه شد سراغ بازیگری آمدید؟
من با کلاس های آقای سمندریان به این حوزه وارد شدم، لیسانس و فوق لیسانس خودم را در زمینه کارگردانی تئاتر گرفتم، بعد به خاطر اینکه باید در فضای تهران کار می کردم و سینما را هم عاشقانه دوست داشتم پس ترجیح دادم کاری انجام بدهم که دوشادوش کارگردان باشد، خیلی در جایگاه منشی صحنه یاد گرفتم، لنز، اندازه بازی، دکوپاژ و… را یاد گرفتم و می توانم بگویم الان آدمی هستم که می توانم یک فیلم بلند بسازم.
*تئاتر دوباره تعطیل شد، فکر می کنید این داستان به کجا برسد؟
من همیشه بخش محجور هنر کشورمان را البته به همراه هنرهای تجسمی که مافیای خودش را دارد متعلق به تئاتر می دانم، اصولا تئاتر در هنرهای نمایشی مثل سینما، تلویزیون و رسانه محجور تر است. همیشه اولین تیر ناحق به بدنه تئاتر می خورد و با این شرایط هم قطعا وقتی بدنه سینما با آن عظمت و گردش مالی که برای مردم دارد آسیب می بیند بزرگترین ضربه به تئاتر می خورد، این یک واقعیت است و ما حدود یک سال و نیم پیش این را پذیرفته ایم که اگر نتوانیم این مساله را ریشه کن کنیم و باور مردم را پرورش بدهیم که چطور می شود در کافی شاپ قهوه خورد اما نمی شود با ماسک تئاتر دید پس منتظر این اتفاق باشیم.
*بیشتر توضیح می دهید؟
تئاتر ما به زمینه ای رفت که مثل سینما تجاری شد و مردم رفتند تئاترهایی را دیدند که فلان سوپراستار در صحنه های پروداکشن برای آنها بازی می کرد، پس تئاترهای محجور با این وضعیت کرونا محجورتر شدند، من از روزی که دوزیست اکران نشد باور کردم که حدود دو یا سه سال این اتفاق چه برای تئاتر و چه سینما می افتد که اگر اینطور نمی شد رسانه و تلویزیون اینقدر جان نمی گرفتند، ما الان آبدارچی نداریم سر کار بیاید چون همه در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی فعال هستند، این یعنی سیاست به شکلی است که نمایش خانگی جلو برود در صورتی که همین سیاست می توانست به شکلی باشد که تئاتر جلو برود، من می گویم باور من بازیگر این است که این اتفاق افتاده و باور سیاست گذاری این است که این اتفاق باید بیفتد، یعنی فعلا می خواهند اینگونه باشد.
*پس فکر می کنید وضعیت تئاتر بعد از کرونا تغییری نکند؟
ببینید مردم سرگرمی دوست دارند، خانه من یوسف آباد است و از جلوی تئاتر گلریز که رد می شوم می بینم چه جمعیتی حضور دارند و خیلی شلوغ است. مردم انگیزه پیدا کنند برمی گردند ولی فعلا کرونا و دلتا کرونا قوی تر است.
*دوران قرنطینه کرونا را چگونه گذرانده اید؟
خیلی آشپزی کردم و خیلی فیلم دیدم، ورزش کردم و خیلی خوشحال بودم، من خوشحال ترین آدم در دوران کرونا بودم چون سریع با آن اخت شدم، عشق کردم و واقعا لذت بردم!
*و دوران بعد از قرنطینه چطور بود؟
بعد از آن سریال باخانمان شروع شد و تا آمدیم استراحت کنیم گفتند می آیید سریال دودکش؟ گفتم برویم!
*چه ویژگی های در یک نقش باعث می شود آن را بازی کنید؟
من الان خیلی نمی توانم این نظر را بدهم چون بازیگر نوپایی هستم و هنوز به مرحله انتخاب نرسیده ام، قاعدتا در ذهن خودم ویژگی هایی دارم که بازی کنم اما اصولا من بازیگر می شوم تا همه نقش های جهان را بازی کنم، یک نفر بازیگر می شود برای اینکه دوست دارد به جای همه کاراکترهای دنیا قرار بگیرد، پس من به نقش ویژگی می دهم و نقش به خودش ویژگی نمی دهد.
*خانم اخوان شما هم موافق هستید تلویزیون ریزش مخاطب داشته است؟
صد در صد، دویست و پنجاه درصد! من در جلسه رسانه ای که برای سریال باخانمان داشتیم به خود مدیر روابط عمومی سازمان گفتم یک روز که خیلی هم دور نیست و همین شش هفت سال پیش است به خاطر یک سریال خیابان خالی می شد اما الان اینگونه نیست، پس یا شما با هنرمندها بد تا کرده اید یا آنها با شما بد تا کرده اند که قطع به یقین شما با آنها بد تا کرده اید. وقتی این حجم از ممیزی به سریال وارد می شود، این حجم از زمان کم، بودجه کم که کارگردان دارد دکوپاژ می کنند و در گوش او می گویند وقت نداریم و آنتن داریم من هم باشم کیفیت کار را پایین می آورم و از این حجم ممیزی دلم نمی آید کار را ببینم، تماشاگر امروز دارد پلتفرم جذاب می بیند پس چرا باید تلویزیون تماشا کند؟
*شرایط مافیایی در دنیای تصویر و نمایش چقدر وجود دارد؟
من نمی توانم اسم آن را مافیا بگذارم، بالاخره یک نفر باید یک سری ویژگی برای ارائه داشته باشد، هر ویژگی که فکر کنید، صدای زیبا، چهره زیبا، استعداد و نبوغ وحشتناک که در این صورت شما باید جواد عزتی یا نوید محمدزاده باشید، شما باید واقعا نابغه باشید، من اسم آن را مافیا نمی گذارم، اسم آن را اکیپ می گذارم.
*خوش چهره بودن چقدر در بولد شدن هنرمند تاثیر دارد و شما خوش چهره هستید؟
خیلی تاثیر دارد و من نه اما چهره ام خاص است.
*در میان فیلم های ایرانی نقشی بوده که دوست داشته باشید شما آن را بازی کنید؟
بله، همین الان نقش سحر دولت شاهی در سریال می خواهم زنده بمانم، نقش سارا بهرامی در هزارپا، نقش خانم هدیه تهرانی در شوکران که به نظر من شاه نقش زندگی من بود، نقش هانیه توسلی در شام آخر و نقش خانم سوسن تسلیمی در باشو غریبه کوچک.
*امروز دوست دارید با کدام کارگردان و در کنار کدام بازیگرها بازی کنید؟
کارگردانی که آرزو دارم با او کار کنم حسن فتحی است و دوست دارم با شهاب حسینی و جواد عزتی کار کنم، از خانم ها هم سحر دولت شاهی و هانیه توسلی که جزو بهترین ها هستند و خانم مریلا زارعی بزرگوار.
*بازیگرها و کارگردان های محبوب خارجی شما؟
در میان کارگردان ها من فن «استنلی کوبریک» و «کریستوفر نولان» هستم و بازیگرها زیاد هستند ولی «فرانسیس مک دورمند» را خیلی دوست دارم، جدیدا «سرزمین آواره ها» را هم بازی کرد و اسکار گرفت. همه بازیگرهای مکتب هالیوود را دوست دارم.
*اگر بخواهید یک نقش عجیب بازی کنید؟
دوست دارم نقش یک «دلقک» را بازی کنم!
*چقدر به ماندگاری فکر می کنید؟
خیلی! اصلا من برای ماندگاری و نه معروفیت آمده ام.
*الان بازیگرهایی داریم که ماندگار شوند؟
جواد عزتی در سینمای ایران ماندگار خواهد شد و اسم او سال های سال خواهد آمد و با تمام احترامی که شدیدا برای آقای مهدویان قائل هستم به نظر من تنها چیزی که زخم کاری دارد جواد عزتی است، جواد عزتی یک مستر کلاس واقعی بازیگری است و حامد بهداد باز هم می تواند ماندگار شود.
*چه توصیه ای برای علاقه مندان بازیگری دارید؟
هیچ توصیه ای ندارم! اما همیشه می گویم تسلیم نشوید و تلاش کنید، یک عزیزی به من حرفی زد و گفت: الهام اخوان! قرار است ستاره ای روی دوش شما بنشیند که به این راحتی به کسی نمی دهند چون در کنار آن پول، شهرت، معروفیت، معنویت، خواسته شدن، خاص بودن به شما داده می شود، پس راحت گیر شما نمی آید.
*شهرت را دوست دارید؟
دروغ است اگر بگویم شهرت را دوست ندارم چون واقعا جذاب است و الان که دارم آن را مزه مزه می کنم به خودم می گویم چه قشنگ است.
*و حاشیه را ؟
اصلا وارد آن نمی شوم، از حاشیه متنفر هستم، حتی در اینستاگرام هم پست کم می گذارم که حاشیه ای پیش نیاید. یک جمله را آنجا می خواهم بنویسم چهل بار به آن فکر می کنم.
*موسیقی کجای زندگی شما قرار دارد و خواننده محبوب هم دارید؟
موسیقی صدر جدول زندگی من است و خواننده محبوب من را هم شما نمی توانید بنویسید!
*آخرین فیلم خوبی که دیده اید و کتاب خوبی که خوانده اید؟
آخرین فیلم خوبی که دیده ام «جزیره کیم کی دوک» بود که پریروز دوباره دیدم و آخرین کتاب خوبی که خوانده ام جنگ چهره زنانه ندارد.
*ازدواج برای هنرمندان سخت تر است و شما قصد آن را ندارید؟
خیلی سخت تر است و فعلا قصد ندارم، شما یا باید با همکار ازدواج کنید یا اینکه اگر همکار نشد آن شخص خیلی باید درک متقابلی از کار شما داشته باشد. خیلی باید به درک و شعور متقابل از هم برسید که تصمیم بگیرید ازدواج کنید.
*به یکی از همکارانتان برای ازدواج علاقه ندارید؟
بازیگرهای ایرانی اصلا اما از بازیگرهای خارجی همیشه «کریستن بل» را خیلی دوست دارم.
*نظر مخاطبانتان چقدر برای شما اهمیت دارد؟
صد در صد، همه را چک می کنم و تمام کامنتها و دایرکتها را می خوانم، حرف می زنم و لبخندها را با جان و دل می پذیرم و خدا را شکر خیلی فحش نمی خورم!
*کامنت جالب هم داشته اید که در ذهنتان مانده باشد؟
همه به من می گویند شبیه «بیلی آیلیش» هستم، یا می گویند خواهش می کنم با من ازدواج کنید، خواهش می کنم جواب ویدیوکال من را در اینستاگرام بدهید و اینکه می گویند من بدون شما می میرم!
*دوستان صمیمی شما سینمایی هستند؟
راستش من در سینما دوست صمیمی ندارم، بیشتر آنها اهل هنرهای تجسمی هستند، خیلی از آنها عکاس هستند و بقیه گرافیست و مجسمه ساز هستند.
*خودتان هم کار تجسمی می کنید؟
بله من نقاشی کار می کنم و برای خودم می کشم.
*جلوی آینه تمرین جایزه گرفتن می کنید؟
جلوی آینه نه چون اشراف کامل به صورت خودم دارم، من از بچگی تمرین جایزه گرفتن می کردم، تا حالا چند بار سیمرغ گرفته ام. سیمرغ عادی شد و رفتم کن و اسکار گرفتم.
*دیالوگی آماده دارید برای روزی که سیمرغ احتمالی را بگیرید؟
بله آماده است!
*چند شخصیت که دوست دارید از نزدیک ببینید؟
انیشتن، استیو جابز، آرمسترانگ و آدری هپ بورت و البته مولانا را هم بدم نمی آید ببینم!
*و چند شماره در گوشی تان که وقتی به اسم آنها می رسید حس خوبی پیدا می کنید؟
دوست صمیمی ام شهرزاد، عطیه خواهرم و بابام.
*یک نکته جالب از خودتان برای مخاطبان ما؟
خیلی می خندم و خیلی هم دلقک هستم، کلا استندآپ کمدی من خوب است.
*اگر دوباره متولد شوید دوست دارید این اتفاق کجا و با چه شغلی بیفتد؟
یا آمریکا و در ناسا یا ایران و بازیگر.
*زندگی را چه رنگی می بینید و خط قرمزهای شما چیست؟
زندگی را مثل چشمهایم سبز می بینم و دروغ تنها خط قرمز من است.
*چیزی که انتظار داشتید امروز باشید هستید؟
نه! خیلی استعداد و هوش بیشتری داشتم برای اینکه زودتر به اینجا برسم ولی به خاطر شرایط زندگی گاهی مجبور شدم مسیرم را تغییر بدهم.
*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
اینکه کرونا کامل تمام شود.
*فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
قطعا کانادا در کنارم خواهرم و برای بازیگری به ایران می آیم و برمی گردم.
*آرمانشهر شما در دنیای هنر چیست؟
دوست دارم یک خیریه بزنم که قطعا خواهم زد، مردم را جذب کنم تا این خیریه خیلی بزرگ شود و دیگر اینکه در تاریخ هنر کشورم ماندگار شوم.
*اگر با خودتان ملاقات کنید از خودتان خوشتان خواهد آمد؟
بله خیلی، خیلی دختر خوب و مهربانی هستم.
*چند ویژگی خوب خودتان را می گویید؟
وقتی می خندم چشمانم هم می خندند! خیلی مهربان هستم و به آدم ها کمک می کنم و با معرفت هستم.
*اگر یک دوست تخیلی داشتید چه کسی بود؟
کاراکتر جن در هری پاتر که اسمش «دابی» بود!
*خودتان شبیه کدام شخصیت کارتونی هستید؟
همان دابی! البته شبیه سرندیپیتی هم هستم.
*در پایان یک سوال از خودتان بپرسید و پاسخ بدهید.
از خودم می پرسم: تا کی می خواهید نتوانید به دیگران «نه» بگویید؟ و جواب می دهم: نمی دانم!
بیشتر بخوانید :
گفتگوی اختصاصی با حسام محمودی بازیگر سریال «کلبه ای در مه» : به «ماندگاری» فکر می کنم