گفتگوی اختصاصی با یکی از پزشکان جراح بازمانده جنگ ویتنام احمد صدیقی
دنیا بدون «جنگ» ایده آل است
خیلی خوشحال هستیم جناب دکتر که در خدمتتان هستیم و شما را از نزدیک ملاقات می کنیم. شما در سال ۱۳۴۶ جزو چهار نفر پزشک جراح منتخب از ایران به ویتنام بوده اید و برای ما این سعادت بود که لحظاتی در کنار شما باشیم.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
*در ابتدا خودتان را برای مخاطبان مجله کولاک معرفی می کنید؟
اینجانب احمد صدیقی، متولد سال ۱۳۱۴ هستم. دوران ابتدایی ام را در شهرستان میانه به اتمام رسانده ام و تحصیل را در دبیرستان مروی تهران ادامه داده ام. فارغ التحصیل پزشکی دانشگاه تهران و جراح عمومی هستم.
*دوران تخصص را کجا گذرانده اید؟
دوران تخصص جراحی ام را در بیمارستان سینا تهران گذرانده ام. در سال ۴۶، چهار جراح برای جنگ ویتنام و آمریکا انتخاب شدند که یکی از این منتخبین جراحان، بنده بودم و دو سال در ویتنام به مجروحین جنگی کمک می کردم.
*یک خاطره از آن جنگ تعریف می کنید؟
در چادری که به اتفاق همکاران بودیم، گلوله ای از بالای سرمان گذشت و چادر صلیب سرخ را سوراخ کرد و ما سالم ماندیم.
*و در جنگ ایران و عراق هم حضور داشته اید؟
بارها داوطلبانه به جنگ ایران و عراق رفتم و در گیلانغرب، سرپل ذهاب، سردشت به مجروحین جنگی خدمت کردم. در حمله بمباران عراق به شهرستان میانه و مدرسه زینبیه، من در بیمارستان شبانه روز و بدون وقفه با نور فانوس مشغول عمل های جراحی به مجروحین شدم که جناب آقای دکتر توفیقی، همکار محترم و دوست قدیمی ام، در آن زمان از تبریز به میانه اعزام شد و به اتفاق یکدیگر و پرسنل زحمتکش میانه با تمام قوا در پی مداوای مجروحین بودیم. کسانی که بنده را می شناسند، می دانند که انسانیت و خدمت به هم نوعان و انسان ها وعلی الخصوص همشهریان میانه ای خودم، الویت زندگی ام بوده است و از تمام همشهری هایم، از فرماندار، شورای شهر میانه و شهرداری، دست اندرکاران و تمام دوستان و آشنایانی که همواره بنده را مورد لطف شان قرار داده اند، صمیمانه تشکر می کنم.
*هیچ وقت سعی نکرده اید خاطرات خود را در قالب یک کتاب منتشر کنید؟
قطعا پر فروش و خواندنی خواهد شد.
خیلی به این موضوع فکر کرده ام و حتما این کار را انجام خواهم داد.
*اگر این کتاب منتشر شود، اسم آن را چه خواهید گذاشت؟
اسم کتاب را «انسانیت و جنگ» می گذارم، زیرا کسانی که بنده را می شناسند، می دانند که سرمشق و هدف از زندگی ام، انسانیت و خدمت به خلق بوده است.
*به نظر شما روزی خواهد رسید که دنیا به سمت جهانی بدون جنگ پیش برود؟
بله، روزی خواهد رسید که دنیا بدون جنگ باشد و امید همه بشریت همان روز خواهد بود.
*آیا شما در تاریخ این مملکت ماندگار خواهید شد؟
ایثار، فداکاری و کمک به خلق همواره ماندگار است.
*هیچ گاه از شخصیت های رده بالای کشوری خواستار ملاقات و گفتگو با شما شده اند؟
خیر، ولی نماینده های مجلس زادگاهم «میانه» همواره به من لطف داشته اند و به دیدن من آمده اند.
*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
یک اتفاق ایده ال همین الان می تواند بازگشت به جوانی باشد.
*از آنچه امروز هستید، راضی هستید؟
بله، راضی ام، زیرا وجدانی آسوده دارم و این بالاترین موهبت الهی است.
*اگر به گذشته برگردید، چه چیزی را در زندگی تان تغییر می دهید؟
گذشته پاک و بی آلایشی داشته ام و چیزی را تغییر نمی دادم.
*چه نصیحت یا پیامی برای پزشکان جوان دارید؟
همواره فقرا را در اولویت قرار دهند و کمک به همنوعان را فراموش نکنند.
*عشق برای شما چه معنایی می دهد؟
کمک به فقرا و دعاهایشان.
*باشکوه ترین لحظه زندگی شما چه زمانی بوده است؟
لحظه ای که بیمارانم حالشان خوب می شد و برای تشکر به مطب من می آمدند.
*اگر بخواهید همین حالا یک آرزو داشته باشید؟
دنیای بدون جنگ و بیماری.
*تلخ ترین و شیرین ترین لحظات زندگی شما کی بوده است؟
تلخ ترین لحظه زندگی ام زمانی که زادگاهم میانه مورد حمله هوایی عراق قرار گرفت و صحنه های دلخراش مجروحین، و شیرین ترین لحظاتم زمانی که خنده را بر لب های بیمارانم می بینم.
*از گوشه و کنار در مورد شما شنیده ایم که خیلی انسان شریفی بوده اید و از فقرا و بیماران بی بضاعت پولی دریافت نمی کرده اید. اگر به گذشته برگردید، همچنان همین راه را ادامه می دهید؟
قطعا همین طور خواهم بود.
*زندگی را چه رنگی می بینید؟
به رنگ سفید.
مجله کولاک: جناب دکتر، این عکس ها عشق شما را به بیماران نشان می دهد و افتخاری بود برای ما که در خدمت شما باشیم. خوشا به سعادت شما که وجدانی آسوده دارید و همشهری هایتان به شما افتخار می کنند. ان شاءا… از نزدیک به میانه بیاییم و در بوستانی که به نام شما نامگذاری کرده اند بنشینیم و از هوای پاک میانه استفاده کنیم.
بیشتر بخوانید ؛
گفتگوی اختصاصی کلبه سرگرمی با بازیگر سریال سرجوخه سامان صفاری