ُ خلاصه داستان قسمت ۴۷۵ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۷۵ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم) را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل ششم این سریال پر طرفدار از ۵ بهمن در شبکه جم تی‌وی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. «سیب ممنوعه» مجموعه‌ای عاشقانه – درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای چون ادا اجه ، شوال سام و… این روزها از شبکه جم تی وی و جم تی وی پلاس در حال پخش است.

قسمت ۴۷۵ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)
قسمت ۴۷۵ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

قسمت ۴۷۵ سریال ترکی سیب ممنوعه (فصل ششم)

جولیا با اصلان حرف میزنه و میگه نباید این ازدواج ییلدیز و دوعان سر بگیره! اصلان میگه نقشه ای داری؟ جولیا تایید میکنه و میگه دیگه موقعشه از افرادی که بهشون آموزش دادیم استفاده کنیم و به توچه اشاره میکنه. اصلان میگه خوب فکری داری؟ چیکار میخوای بکنی؟ جولیا میگه میخوام بفرستمش بره خونه ییلدیز تا یخورده واسمون اطلاعات بیاره اصلان میپرسه چجوری؟ جولیا میگه به اونجاش هم فکر کردم! جولیا به توچه خبر میده میده بره پیشش. سپس به توچه میگه این ییلدیز دست از سر من برنمیدارم و من دیگه طاقت تموم شده میخوام بهش یه گوشمالی بدم توچه میگه خوب کاری میخوای بکنی تازه دیرم هست! سپس میپرسه حالا میخوای چیکار کنی؟ جولیا میگه تو باید بری یه مدت خونه ییلدیز تا یکسری اطلاعات ازش واسم بیاری چشم و گوشم اونجا بشی! توچه قبول میکنه ولی میگه میفهمن اگه میبرم اونجا! جولیا میگه نترس فکر اونجاشم کردم! ییلدیز و اسما با سادایی درباره رابطه کومرو و جانر در آینده حرف میزنن ییلدیز میگه جانر بدبخت شده! سپس آینده را تصور میکنه که کومرو بعد از به دنیا آوردن ۳تا بچه خودش هنوز به استراحت و گردشش میرسه و جانر به جای اون خانه دار شده و با بچه ها سر و کله میزنه.

آنها احتمال میدن که شایدم وضعیت برعکس بشه! و تصور میکنن که جانر کت و شلوار پوشیده به خانه میره و کومرو قربون صدقه اش میره و در حال تمیز کردن کفش های جانر هستش. توچه پیش امیر رفته و باهم درحال حرف زدنن که جولیا اونجا میره و با یه دعوای الکی توچه را از اونجا اخراج میکنه توچه گریه میکنه و به امیر میگه مگه من چیکار کردم که اینجوری باهام رفتار کرد؟ علنا منو اخراج کرد! حالا کجا برم؟ امیر میگه من با ییلدیز حرف میزنم ببینم چی میگه. او با ییلدیز حرف میزنه و ییلدیز ازش میخواد تا به خانه اونا بیان امیر قبول میکنه و به توچه میگه که او خوشحال میشه. شب سلیم به کومرو زنگ میزنه و میبینه جواب نمیده او بهش پیام میده و ازش میخواد تا به تلفنش جواب بده وگرنه جلوی خانه شان هست و در خانه را میزنه کومرو بهش زنگ میزنه و باهم دعوا میکنن سپس تلفن را قطع میکنه که سلیم میگه باشه خودت خواستی! و به خانه دوعان میره و کومرو را صدا میزنه دوعان باهاش دعواش میشه که کومرو بینشون قرار میگیره و از سلیم میخواد بره از طرفی سعی میکنه پدرشو آروم کنه.

توچه به خانه ییلدیز رفته و او نقشه کشیده که ببینه با جولیا واقعا بهم زده دوستیشو یا نه به خاطر همین به دروغ درباره مراسم عروسی تو قصر و قرارداد ازدواج باهاش حرف میزنه توچه آخر شب به جولیا میگه خبرو. فردای آن روز دوعان با کومرو درباره عروسیش حرف میزنه و میخواد تا لباس عروسی مادرشو بپوشه کومرو با دیدن لباس عروس مادربزرگش جا میخوره و میگه بهتره ییلدیز بپوشه چون حسادت میکنه بهم اونجوری دوعان قبول میکنه و کومرو نفسی راحت میکشه. دوعان به مته میگه این سلیم داره پاشو از گلیمش درازتر میکنه و بهش میگه باید دست به کار بشی. ییلدیز به خانه دوعان میره که دوعان ماجرای لباسو بهش میگه او تو عمل انجام شده قرار میگیره و قبول میکنه کومرو زیر زیرکی میخنده. دوعان با ییلدیز تنها میشه بهش میگه که جولیا درباره قرارداد ازدواج باهاشه حرف زده ییلدیز میخنده و میگه زنگ زد؟ پس توچه جاسوسشه من اینو از قصد گفتم تا ببینم اینا باهم در ارتباطن یا نه واقعا جولیا با توچه بهم زده! سلیم پیش جولیا میره و ماجرای شب گذشته تو خانه دوعان را میگه که جولیا حرص میخوره و میگه چرا همچین کاری کردی؟ سپس درباره این موضوع باهم کمی حرف میزنن سلیم میگه تو این یکی موضوع کوتاه نمیام!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان فصل ششم قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا