خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی حلقه + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی حلقه می باشید. این سریال ترکیه ای درام عاشقانه و اکشن در سال های ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ ساخته شده است. شرکت تولیدکننده سریال حلقه Es Film است و کارگردان آن زیبا و پلیسی ولکان کوچاترک می باشد. نویسندگان سریال نیز Aziz Tuna C و Selim Bener و Ali Demirel هستند. به نظر می رسد در این سریال شاهد درگیری شخصیت ها با موضوعاتی همچون پول، عشق، مرگ و قتل خواهیم بود. خلاصه اینکه، این سریال به نظر یک درام عاشقانه و جنایی جذاب با مضامین پیچیده اجتماعی به نظر می رسد.

قسمت ۱۷ سریال ترکی حلقه
قسمت ۱۷ سریال ترکی حلقه

قسمت ۱۷ سریال ترکی حلقه

حمیرا پیش چنگیز رفته و بهش میگه من باید خیاطو متوقف کنم بگو ببینم چجوری متوقفش کنم! او میگه خیاط متوقف نمیشه، حمیرا میگه چرا میشه تو میدونی! سپس تهدیدش میکنه و میگه اگه نگی میبرمت تو اون اتاق او که میترسه میگه نه من نمیتونم میکشن مینو! حمیرا میگه پس بگو چجوری متوقفش کنم! جهانگیر و آدام با کان به بیمارستان رفتن جهانگیر به آدام میگه که حواسش باشه ببینه خیاطو میبینه یا نه و وقتی دیدش خبر بده بهش. کان پیش جمال میره پنهانی و بهش میگه باید حرف بزنیم جمال میگه اومدی کار نیمه تمومم تموم کنم!؟ و میخواد بهش دستبند بزنه که میگه بریم اول به حرفام گوش بده بعد جمال اونو با خودش به یکی از اتاق های بیمارستان میبره و میگه بگو گوش میدم. کان میگه میخوان اسکندرو بکشن باید زود بجنبین جمال درباره اینکه کی میخواد این کارو بکنه و چه مشخصات داره میپرسه کان میگه هیچی نمیدونیم ازش فقط به خیاط معروفه و همیشه لباس های زرد میپوشه جمال کلافه میشه و میگه تو منو با این حرفا نتونستی قانع کنی به بالاییا چی میخوای بگی! کان میگه که دیر بجنبی اسکندر کشته شده! او یه مامور پیشش میزاره و خودش میره.

چنگیز به حمیرا گفته بود که یه سند قرمزه تو گاوصندوق اون اتاق که با گرفتن اون سند خیاط آزاد میشه و دیگه نباید اسکندرو بکشه فقط با این روش میتونی متوقفش کنی! حمیرا سند برمیداره و با پیک به بیمارستان میرسونه. حمیرا با میکروفن تغییر صدا به کان زنگ میزنه و میگه که یه بسته فرستاده شده به پذیرش بیمارستان برو بگیر و باهاش خیاطو آزاد کن تا اسکندرو نکشه دیگه. کان مامور را بیهوش و فرار میکنه. آدام تو اورژانس متوجه میشه که یه نفر که با موتور تصادف کرده دیگه نیست آدام با دیدن کلاه کاسکت زرد میفهمه که اون خیاط بوده و سریعا به جهانگیر میگه. جهانگیر به مژده زنگ میزنه و میگه خیاط تو بیمارستانه تا نرسیدم اونجا هیچ جا نرین. مژده به اسکندر میگه و اونا ترسیدن. جهانگیر یه اونجا میرسه و میخوان اسکندرو از بیمارستان ببرن بیرون، کان بهار را میبینه و بهش میگه برو تو پارکینگ منتظر باش تا اسکندرو بیارم او قبول میکنه. جهانگیر وقتی میخواد اسکندرو ببره منتظر خبر آدام هستش که میاد و میگه امن و امانه اما همان موقع خیاط از پشت سر میاد چاقویی تو شکم آدام میزنه و اونو سپر خودش میکنه. خیاط از جهانگیر میخواد تا اسلحه‌اش را بزاره تا آدام را ول کنه جهانگیر هم قبول میکنه.

مژده تو این فرصت اسکندرو سوار آسانسوری میکنه که کان باهاش بالا اومده و مژده را طبقه دو پیاده میکنه و خودشون میرن سمت پارکینگ. جهانگیر کمک میخواد تا به آدام رسیدگی کنن جمال و مامورهاش به اونجا میان و ازش میپرسه چخبره؟ جهانگیر میگه اومد و همه رو کشت آنها دکتر را صدا میزنن تا آدام را به اورژانس ببرن. کان وقتی اسکندرو به  طرف ماشین بهار میبره میبینه بهار بیهوشه او نگرانش میشه که خیاط از پشت سر میاد و میگه نگران نباش به هوش میاد سپس میخواد اسکندرو بکشه که کان میگه صبر کنه یه چیزی پیش من داری! سپس سندو بهش نشون میده اسکندر جا میخوره که او دسته کان بوده و خیاط میگیره اونو و از اونجا میره. بعد از رفتنش جمال و مامورهاش میرسن و کانجا اسکندرو بازداشت میکنن. خیاط بالای یه خونه خرابه میره و به خاطر آزادیش لباس زردشو درمیاره و میره. پسر چنگیز پیش وکیل هارچ میره و میگه میدونی چرا بابام خیاطو آزاد کرده؟ وکیل میگه نه سپس بعد از کمی حرف زدن میره…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی حلقه + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا