خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی حلقه + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال ترکی حلقه می باشید. این سریال ترکیه ای درام عاشقانه و اکشن در سال های ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ ساخته شده است. شرکت تولیدکننده سریال حلقه Es Film است و کارگردان آن زیبا و پلیسی ولکان کوچاترک می باشد. نویسندگان سریال نیز Aziz Tuna C و Selim Bener و Ali Demirel هستند. به نظر می رسد در این سریال شاهد درگیری شخصیت ها با موضوعاتی همچون پول، عشق، مرگ و قتل خواهیم بود. خلاصه اینکه، این سریال به نظر یک درام عاشقانه و جنایی جذاب با مضامین پیچیده اجتماعی به نظر می رسد.

قسمت ۴۶ سریال ترکی حلقه

قسمت ۴۶ سریال ترکی حلقه

جهانگیر به مامانش زنگ میزنه و میگه بابا تلفنشو جواب نمیده خونه ست؟ گولای میگه نه دنبال کارهای چاتایه، جهانگیر میگه اون که گفت انجام نمیده! گولای میگه نمیدونم الان رفت بیرون پیش چاتای. جهانگیر بعد از قطع تماس بهشون میگه بابام پیش چاتای اگه اونا بفهمن پول تقلبیه ایلهانو نابود میکنن. حالا باید چیکار کنیم؟ آدم میگه من میتونم بفهمم پولا کجاست! ردیاب داره کان و جهانگیر خوشحال میشن. تو مسیر کان به بهار خبر میده که حالش خوبه و قطع میکنه. جمال درباره بی دماغ به آلپتکین یکی از مامورهایش میگه و عکسشو نشون میده. بهار و جمال به طرف محل قرار میرن. بی دماغ به محل قرار با چاتای میرسه و درباره معامله صحبت میکنن که بی دماغ سراغ پولو میگیره که او بهش میگه یه کمیش پوله یه کمیش طلا. بی دماغ طلاهارو میبینه و خیالش راحت میشه چاتای مواد را میبینه سپس بی دماغ درباره اعتماد باهاش حرف میزنه و میگه خیلی واسم مهمه سپس میره پولارو چک کنه. بی دماغ بهش میگه تو میخواستی با اینا منو گول بزنی؟ و میفهمه که پولا تقلبیه. چاتای با داد بهش میگه این کار جهانگیره!

وکیل هارچ با خیاط از اونجا میرن و ایلهان و چاتای و اوزجان تو دست اونا میوفتن. میخوان بهشون حمله کنن که خیاط با اسلحه بهشون حمله میکنه و باعث میشه اونا فرار کنن و درگیری رخ میده در آخر خیاط بی دماغو میکشه و از اونجا میرن. بعد از رفتن اونا جمال و گروهش میرسن و وقتی میبینه بی دماغ زنده ست به آمبولانس زنگ میزنن. موقع فرار چاتای درو روش میبنده. او تو یه راهرو تنگ و تاریک در حال رفتنه که از روبرو بهار میاد کان میبینه یکی پشت سرشه اونو میکشه ولی بهار به اون شلیک میکنه. بهار شوکه شده و نمیدونه باید چیکار کنه جهانگیر و آدم بیرون از ساختمان میرن و جهانگیر سراغ کانو میگیره و وقتی میفهمه اون با چاتای از در دیگه رفته استرس میگیره. بهار بیرون میاد و با گریه به جمال میگه. جمال میگه کجاست؟ با آمبولانس بره بهار میگه خودشون بردنش و خودشو سرزنش میکنه که جمال سعی میکنه آروم بشه. جهانگیر به تلفن کان زنگ میزنه که چاتای برمیداره و جهانگیر تهدیدش میکنه که اگه بلایی سرش بیاری من تورو میکشم! بهار تو شوکه که جمال مدام بهش میگه منو ببین حالش خوب میشه پیداش میکنیم خودتو جمع کن.

تو خونه جهانگیر با ایلهان حرف میزنه که نورتن فالگوش می ایسته و گولای متوجه میشه. وقتی میفهمه میره به حمیرا میگه که گولای سرزنشش میکنه و بهش میگه اگه یکبار دیگه اینکارو بکنی حسابتو میزارم کف دستت. حمیرا پریشون شده و با گریه میره. وکیل پیش چاتای میره و بهش میگه این وضعیت یعنی چی؟ وکیل میگه امکان داره جایگاهتونو از دست بدین. انها درباره برادرش حرف میزنن که ازش میخواد سرنخی پیدا کرد بهش بگه. حمیرا پیش جمال میره و با گریه سراغ کانو میگیره. بهار با گریه تعریف میکنه که حمیرا شوکه شده و بهار با گریه معذرت خواهی میکنه. حمیرا به بهار میگه اگه واقعا ناراحتی باید پسرمو صحیح و سلامت پیدا کنی اونوقت میبخشمت و میره پیش وکیل هارچ. آلتان به چاتای میگه که وقتی داشتن حافظه شو پاک میکردن فهمیدیم کم اونم میدونه چاتای میگه پس واسه همین حافظه شو پاک کردن! حمیرا از وکیل میفهمه که پیش چاتایه حمیرا میگه بهش اعتماد ندارم. جمال از حمیرا میفهمه که چاتای زنده ست و پیش چاتایه. او به بهار میگه که بهار حسابی خوشحال میشه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی حلقه + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا