خلاصه داستان قسمت ۲۹۸ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۹۸ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
خلاصه داستان قسمت ۲۹۸ سریال ترکی خواهران و برادران
ماهر با آکیف وارد مدرسه میشه که نظر بچه ها جلب میشه که اون کیه! سپس آکیف اونارو به همدیگه معرفی میکنه و وقتی به آسیه میرسه میگه تو هم میشناسیش دیگه. بعد از رفتنشون اوگولجان میگه تو از کجا میشناسیش؟ او میگه این پسر همونیه که عمو آکیفو نجات داد رسوندش بیمارستان تولگا میگه چی میگی؟ پس من با یه قهرمان هم خونه شدم؟ آنها به تریا میرن تا برای صبحانه یه چیزی بخورن. صرب وقتی اونارو میرینه حرصش میگیره و به یاسمین میگه که اینجارو کردن پیکنیک از خونه خوراکی میارن! شوال به اونجا میره که صرب بهش میگه ماجرای تغذیه آوردنشونو که شوال میگه به حسابشون میرسم. آکیف با ماهر پیش بوراک رفتن و کارهای ثبت نام مدرسه را انجام دادن. وقتی بیرون میان با شوال روبرو میشن که یه گرمکن با طرح پول طلایی پوشیده آکیف مسخره اش میکنه و میگه این چیه دیگه؟ و بعد از کمی مسخره کردنش از اونجا شوال میره. شوال با بوراک به کلاس ها میره تا قوانین جدیدو بگه وقتی به کلاس عمر اینا میرسه اونا با دیدنش خنده شون میگیره و نمیدونن باید چجوری خودشونو کنترل کنن یاسمین به صرب میگه دارم از خجالت آب میشم!
شوال میگه از این به بعد برای کلاس های ورزشی این گرمکنو باید تهیه کنین و بپوشین وگرنه نمیتونین شرکت کنین! از این به بعد کتاب های آموزشیو نمیتونین با خودتون ببرین فقط باید بخرین او با این کارش میخواد عمر اینارو لای منگنه بزاره که برک میگه نترسین من میگیرم و کپی میکنم واسه همتون قانون جدید بعدی اینه که از خونه نمیتونین تغذیه بیارین اونا از این قوانین مسخره خنده شون میگیره. صرب بعد از رفتن شوال بیرون از کلاس میره و برای حس ترحم به اونا پول جمع میکنه واسشون که عمر میره باهاش دعوا میکنه و اوگولجان مشتی تو صورتش میزنه ماهر این صحنه را میبینه و میره پشت صرب در میاد که آسیه عمر و اوگولجانو میبره داخل کلاس. سوزی به کارت جلسه کلاس رقص تانگوش نگاه میکنه و به خاطراتش با عمر فکر میکنه، سپس با دیدن الیف بهش میده و میگه تو برو او هم از خدا خواسته میگیره. با دیدن اوگولجان بهش پیشنهاد میده باهم برن اوگولجان اول کمی قیافه میگیره اما بعد قبول میکنه. آسیه و آیبیکه به خانه میرن که به آسیه زنگ میزنن و میگن بره امل را از مدرسه برداره چون سرویس خراب شده. تو مسیر ماهر که پشت فرمون سرش تو گوشیه نزدیک بود تصادف کنن.
آسیه سرش غر میزنه و از اونجا میره. ماهر هم که داشته میرفته بهارو از مدرسه برداره تو مدرسه دوباره باهم روبرو میشن و ماهر بهش میگه بیان برسونتشون اما آسیه اول قبول نمیکنه سپس درباره درگیری تو مدرسه باهم حرف میزنن و ماهر میفهمه که اشتباهی طرفداری کرده و ازش معذرت خواهی میکنه سپس آسیه و امل را به خانه شان میرسونه. تو کلاس رقص اوگولجان مسخره بازی درمیاره ولی الیف به خوبی میرقصه که اوگولجان میگه با ظاهری که تو مدرسه داری بعید بود ازت این همه ظرافت دخترونه! شب همگی تو خونه تولگا جمع شدن تا کمک درسی هایی که برک کپی کرده را بهشون بده و باهم حل کنن اوگولجان از فرصت استفاده میکنه و به بهونه پا دردی که تو کلاس رقص گرفته به خاطر الیف ازش کار میکشه. ماهر از عمر هم معذرت خواهی میکنه و باهم به حل سوالات می پردازند…..