خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس
شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.
قسمت ۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
آلیزه تو حیاط نشسته و در حال فکر کردن به لحظه ای هست که سرکان را بغل کرده بود و او جلوی همه گفت که آلیزه را دوست داره واسه همین همش اطرافشه. سرکان میره پیشش و میگه کجایی همه جارو دنبالت گشتم! و بهش میگه که باباهامون به جون هم افتادن و خواهرم فهمیده که من ظرف شورم آلیزه میترسه و میگه خواهرت منو خام خام میخوره امشب یخورده دیرتر بریم. اسما هم تو خونه خودشون با نورالدین صحبت میکنه و سعی میکنه آرومش کنه. آلیزه و سرکان کنار دریا تو ساحل نشستن و سرکان خاطره ای از مادرش تعریف میکنه که وقتی بچه بودن به خاطر اینکه سرکان میخواسته آخر هفته خوبی داشته باشه مثل بقیه هم کلاسیاش که مادرش رفته بود دستبندشو فروخته بود که با پولش آخر هفته خوبی داشته باشن. آلیزه هم میگه من هیچ وقت ندیدمش ای کاش حداقل زنده بود میدونستم زنده ست اصلا نمیدونم چجوری بوده! سپس بعد از کمی حرف زدن باهم سرکان باند میشه و به آلیزه میگه پاشو بریم بالاخره با حقایق باید روبرو بشیم. نورالدین با پدر سرکان پنهانی درباره نقشی که بازی کردن حرف میزنن. سرکان و آلیزه به خونه رسیدن که سرکان از پنجره خواهرشو میبینه که داره اونارو میبینه سرکان به آلیزه میگه بیا ما هم خواهرمو سورپرایز کنیم و پیاده میشه.
سرکان در را برای آلیزه باز میکنه و دستشو به طرفش میگیره آلیزه اول جا میخوره و وقتی سرکان بهش میگه خواهرم داره نگاه میکنه آلیزه میفهمه نقشه ست و دستشو میگیره و با لبخند وارد خونه میشن. اونا جلوی در به خاطر وضعیتی که توشون هستن میخندن و سپس میرن بخوابن. فردای آن روز سرکان از خواب زودتر بیدار میشه و صبحانه آماده میکنه واسه خودش که سراپ با دیدن این صحنه جا میخوره و میگه هنوز زنت خوابه؟ و میخواد بره بیدارش کنه که سرکان جلوشو میگیره و میگه من آماده کردم دیگه بزار بخوابه. سراپ با کلافگی میره زنگ میزنه به اسما و با کلافگی میگه وضعیت وخیمه هم دیشب دست تو دست دیر وقت اومدن خونه هم امروز سرکان خودش صبحانه آماده کرد گفت بزار آلیزه بخوابه یه نقشه دارم و ازش میخواد دورهمی که میخواد بگیره اونم بیاد اسما قبول میکنه. میتاد پیش بچه ها میره که تو حیاط نشستن و به آلپ میگه بره باهاش چون میخواد حرف بزنه. او تو اتاقش به آلپ میگه که گفته بودی امسال فارق التحصیل میشی دیگه آره؟ آلپ تایید میکنه که میتاد پدرش میگه واست یه هدیه دارم قراره تو یه شرکت بزرگ دستیار مدیر بشی آلپ جا میخوره و میگه هنوز من کارآموزیم تموم نشده!
میتاد میگه اشکال نداره همزمان هم کارآموزیتو میگذرونی هم کار میکنی آلپ باهاش دعوا میکنه و با کلافگی از اونجا میره. سراپ برای اینکه آلیزه را ضایع کنه که به درد خانم خونه بودن نمیخوره بهش میگه تو برو با این پول این لیستو بخر و بیا البته اگه میتونی آلیزه هم میخواد کم نیاره و میره. او تو یه فروشگاه لوازم پلاستیک فروشی میره و کلی چیزهایی که به درد نمیخوره و تو لیست نبوده را میخره که سراپ حرص میخوره. مهمون های سراپ اومده و او مدام آلیزه را مسخره میکنه و با سراپ بحث میکنه. تو هتل سرکان آلپ را میبینه که داره کتاب میخونه و بهش میگه نباید اینو تو ترم ۳ پای میکردی؟ آلپ با عصبانیت و کلافگی میگه به کار خودت برس….