خلاصه داستان قسمت ۳۱۱ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۱۱ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۱۱ سریال ترکی خواهران و برادران
برک اول حرف های آیبیکه را باور نمیکنه اما وقتی به رفتارهای مشکوک اخیرا آیلا فکر میکنه باور میکنه و با عصبانیت میخواد بره پیش آیلا تا سوالاتی بکنه آیبیکه هم دنبالش می رود. نباهت با عصبانیت کلوب را ترک میکنه و آکیف سعی میکند جلوشو بگیرد اما موفق نمیشه و نباهت از اونجا میره. برک و آیبیکه پیش آیلا رفتن و برک با بغض و ناراحتی ازش میپرسه تو منو به فرزندی قبول کردی؟ مادر واقعیمو کشتی؟ آیلا شوکه شده و وقتی میفهمه همه چیزو میدونه با آشفتگی و گریه ازش میخواد تا بشینه و واسش تعریف کنه. آیلا تمام ماجرارو از وقتیکه مادر و پدر واقعیش نمیتونستن به خاطر فقر نگهشون دارن و رسول اونو ازشون خرید تا چجوری مردن سرپیل مادر واقعیشو واسش توضیح میده و قسم میخوره که تو این ماجرا دستی نداشته برک از اینکه بهش دروغ گفته و مادر واقعیشو اصلا ندیده از طرفی آیلا نرفته پیش پلیس باهاش دعوا میکنه و میگه زندگی منو نابود کردین! همان موقع الیف از راه میرسه که با دیدن اونا تو اون وضعیت شوکه میشه برک بی مقدمه اونو بغل میکن و از خونه بیرون میره که آیبیکه دنبالش میره و الیف جا میخوره و آیلا را دلداری میده.
شب برق و آب خونه اورهان به خاطر پرداخت نکردن قبض قطع شده شنگول و فاطما مدام به هم طعنه میزنن که اورهان کلافه و خسته شده. برک و آیبیکه تو ساحل نشستن و برک درباره خانواده اش ازش میپرسه که آیبیکه میگه پدرت تو زندان بود و در ازای پول تورو دادن به آیلا خانم برک غصه میخوره. آیلا تو اتاق برک نشسته و گریه میکنه الیف میره پیشش و آرومش میکنه و آیلا از اینکه الیف از واقعیت خبر نداره عذاب وجدان گرفته. سوسن تو خونه ناراحته که ثریا میپرسه چیشده؟ او میگه که به خاطر رفتار لیدیا با عمره و ماجرارو تعریف میکنه ثریا میگه راهت اشتباهه باید جوری که اون میخواد رفتار نکنی عکسشو عمل کن سوسن میگه فکر خوبیه. آیبیکه و برک میرن به خونه تولگا و ازشون میخواد شبو اونجا بمونه و آیبیکه میره. آکیف پشت در اتاق نباهت وایساده تا میونه شونو درست کنه که نباهت لحاف و بالشت از بین در بهش میده تا بره تو سالن رو کاناپه بخوابه.
آیبیکه به خانه رفته و تو حیاط با آسیه حرف میزنه و میگه که همه چیزو به برک گفته بعد از چند دقیقه شنگول میاد و آیبیکه به اونم میگه که شنگول جا میخوره و با خودش میگه حتما آیلا از دستم خیلی عصبیه! فردای آن روز وقتی از خواب بیدار میشه میبینه کسی نیست و متوجه میشه فاطما تمام بچه هارو با خودش برده به مسجد محل تا آب بیارن او کلافه و عصبی میشه. آکیف از خواب بیدار میشه و میبینه نباهت واسه اون صبحانه آماده نکرده و باهاش جر و بحث میکنه. تو مدرسه الیف با برک به خاطر رفتارش با آیلا بحث میکنه که برک با بی اعتنایی میگه واسم مهم نیست و برای خرید قهوه میره….