خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس
شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.
قسمت ۱۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
آلیزه که قبول کرده تو کارهای عروسی به پدرش و صنم کمک کنه به خودش میگه میدونم چیکار کنم هیچکی به اون مجلس نمیاد! و کارت های دعوت میندازه تو سطل آشغال و سرکان پشت سرش میره برمیداره. سرکان میره به اتاق صنم تو هتل و بهش میگه که آلیزه میخواد عروسیو بهم بزنه صنم میگه چرا اومدی به من میگی؟ سرکان میگه میخوام فکر کنه کمکش میکنم اما در نتیجه اینجوری نیست وقتی بفهمه که بهم هارو زدم ازممتنفر میشه اونجوری منو میزاره کنار و این بازیامون میشه! آلیزه تو اتاقی نقشه شو به سرکان و بهاءالدین میگه و در حال برنامه ریزی هستن که بهاء توچه را به اونجا میاره. آلیزه جا میخوره و میگه تو باز چرا اومدی؟ توچه میگه میخوام جبران کنم واستون و بهتون کمک کنم میتونین کیکو به من بسپارین آلیزه میگه نمیخواد کمکتو قبلا دیدیم! توچه میگه آلیزه قبول دیگه آلیزه میگه کسی بفهمه دیگه واسه همیشه باهات قطع رابطه میکنم. سپس باهم میرن به یه کیک فروشی. توجه میگه اینجا مزخرف ترین کیک های خاورمیانه رو داره اصلا رو دستش نیست. وقتی به داخل میرن و از برش کیک میخورن میفهمن که چقدر افتضاحه و با یه طرح داغون سفارش میدن. از اونجا میرن به ساحل که چندتا مردو میبینن که سازهای سنتی میزنن و اونارو برای گروه موسیقی عروسی انتخاب میکنه.
آلیزه و سرکان در حال رفتن به خونه هستن که تو محله بهار میره جلو و ازشون میخواد برن حرف بزنن آلیزه قبول میکنه و میبرتشون به همان کافه ای که اونا رفته بودن سر همان میز. بهار عذرخواهی میکنه و میگه که آبجی سراپ شیرم کرده بود و میگه میخوام از این به بعد با جفتتون دوست باشم و بهتون کمک کنم. یک هفته بعد خانواده سرکان در حال آماده سدن واسه عروسی هستن. آلیزه زودتر رفته به هتل تا به کارها برسه کیک از راه میرسه و او میبینه که صنم حسابی خوشش اومده و کنجکاو میشه میره ازش میپرسه واقعا خوشش اومده؟ او میگه آره همونیه که میخواستم ظریف و ساده آلیزه جا میخوره سپس به توچه میگه انگاری از کیکش خوشش اومده توچه جا میخوره و میگه وا چجوری؟ واقعا؟! آلیزه میگه بزار ببینیم ساز و دهل را ببینه چیکار میکنه همان موقع گروهی موسیقی واردها میشن که آلیزه با دیدن ویولن و ویولن سل جا میخوره و بهشون میگه انگاری اشتباهی اومدین و میخواد بیرونشون کنه که نورالدین از راه میرسه و میگه خوش اومدین و از آلیزه میخواد اونارو به هتل راهنمایی کنه تا استراحت کنن.
آلیزه حرص میخوره که به خودش میگه میرم سراغ پلن بعدی بزار ببینم وقتی مهمون کسی نیاد چیکار میکنن! همان موقع میبینه که فامیل هاشون دارن میان که آلیزه بهم میریزه و میگه نمیشه یه جاسوس بینمون هست! او به توچه میگه کار توعه آره؟ توچه میگه نه کار سرکانه انگار بعد از رفتن ما به قنادی گفته کنسله سفارش. مراسم شروع شده و آلیزه با عصبانیت دنبال سرکان میگرده که سراپ بهش میگه انگشترهارو تو ماشین جا موند سرکان رفته بیاره او به اونجا میره و به سرکان میگه چرا این کارو کردی؟ تو به من خیانت کردی! و باهاش بحث میکنه….