خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۹ سریال ترکی یاقوت کبود
یامان پشت سر داملا به داخل خانه هازال میره و هازال با دیدنش عصبی میشه و باهاش دعوا میکنه که یامان میگه تو دخالت نکن هازال من باید باهاش حرف بزنم یه واقعیتیو بگم اونم باید بهم توضیح بده. فرایه باهاش بحث میکنه و در آخر تایید میکنه که یکسال با آتش حرف میزده و ازش مخفی کرده بوده یامان میگه یعنی از توجهش به خودت خوشت میومد؟ فرایه میگه آره و بعد از زدن حرفاش میره تو اتاق و درو میبنده روش و قفل میکنه که یامان از اونجا میره. فرایه گریه میکنه و میگه من نمیتونم اینو تحمل کنم و هازال آرومش میکنه. وورال رفته پیش رفیقش که پلیسه و میگه نمیخوام هیچ گزارشی درز کنه خودم پیداش میکنم فقط تو ببین سیگنال گوشی بورا کجاست و بهم خبر بده. جمیله از تهدید اوکان عصبی شده و میره گوشیو از زیر درخت در میاره و میگه حالا نشونت میدم که دیگه نتونی اینجوری منو تهدید کنی! و میره. یامان و اوکان جلوی در خونه منتظر فرایه هستن که اوکان با دیدن فرایه یامان را سرگرم میکنه که فرایه بتونه سریع بره داخل خونه و دست یامان بهش نرسه. جمیله به اونجا میاد و میگه اینجا چخبره؟ چیکار دارین؟ یامان میره و اوکان کیف فرایه را به جمیله میده و میگه برو از خود فرایه بپرس و میره.
جمیله سراغ فرایه میره و میگه یامان چرا دنبالته؟ فرایه میگه منم نمیخوام بیوفته دنبالم کار من با اون تموم شده رفته! جمیله میگه من موندم چجوری تو اینجا موندی هرکی بود میرفت! فرایه میگه فکر کردی من نمیخوام برم؟ میخواستم برم استانبول واسه کار ولی نزاشتن جمیله میگه بسپار دست من و میره با محسن و چتین حرف میزنه و راضیشون میکنه فرایه خوشحال میشه. او با هازال درمیون میزاره که هازال میگه چجوری به جمیله اعتماد میکنی؟فرایه میگه من نمیتونم هرروز یامان را ببینم واقعا سخته برام تصمیممو گرفتم نمیمونم میرم. گلفم به آلینا میگه میخوام برم خرید تو هم بیا واست خرید باید بکنیم آلینا خوشحال میشه و میخواد بره که جمیله میبینتش و میگه کجا میری دخترم؟ آلینا میگه میخوایم بریم خرید جمیله میگه پس وایسا برم کیفمو بردارم بیام آلینا میگه الان نه گلفم خانم منتظر نمونه بهتره سری بعدی بیا. شب سر میز شام فرایه به آتش زنگ میزنه و میگه زنگ زده بودین نتونستم جواب بدم آخر شب همو تو جاده بالایی ببینیم؟ آتش قبول میکنه.
یامان متوجه میشه که فرایه بهش زنگ زده بوده به خاطر همین بهم میریزه آلینا به گلفم میگه منتظر آقا عمر نمیمونیم؟ گلفم میگه تو اتاقش غذاشو میخوره آلینا میگه به خاطر من؟ من خوب میرم تا بیان سر میز اوکان میگه اونقدرها واسش مهم نیستی خودتو اذیت نکن آتش میگه باهاش درست حرف بزن یامان که از دستش عصبیه سرش داد میزنه و رو میز می کوزه و میگه به توچه؟ و میره که آتش و اوکان هم دنبالش میرن. آتش با یامان دعوا میکنه و اوکان سعی میکنه اونارو از هم جدا کنه. یامان بهش میگه که برگرده به همونجایی که اومده آتش میگه هرجور هم که باهام رفتار کنین شماها برادرمین! باشه برمیگردم و اونجا یا فرایه ازدواج میکنم خواستین بیاین و میره. یامان عصبی میشه. آخر شب فرایه میخواد بره پیش آتش تا باهاش حرف بزنه که اوکان میبینتش و میره پیشش و میخواد خرف بزنه باهاش تا از ازدواج با آتش منصرف بشه که فرایه میگه نترس ازدواج نمیکنم با آتش ومیره که اوکان خیالش راحت میشه و میره پیش یامان و این خبرو میده. یامان میگه میدونستم از دستم عصبی بود اونجوری گفته بهم و خیالش راحت میسه. فرایه با آتش حرف میزنه و میگه که جور شده و میخواد بره استانبول آتش میگه بالاخره میخوای بگی این بچه از کجاست؟ میوفتی تو دردسر! فرایه ازش عذرخواهی میکنه و میگه من نمیتونم این کارو بکنم آتش میگه باشه خود دانی هرجور راحتی….