خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۱۲ سریال ترکی یاقوت کبود
یامان وقتی فرایه را میدزده فرایه تو ماشین داد میزنه که ماشینو نگه داره یامان به راهش ادامه میده و میگه باید به حرفام گوش کنی آنها تو ماشین درگیر میشن که یامان حواسش پرت میشه و میخواست با اتوبوس تصادف کنه که یامان جمعش میکنه و خطر از بیخ گوششون میگذره. فرایه از ماشین پیاده میشه و میخواد بره که یامان جلوشو میگیره و میگه بزار بریم استانبول یه جای امن من همه چیزو واست توضیح میدم بعدشم آلیزه رو طلاق میدم برمیگردیم باهم فرایه میگه چیشد؟ از دستم دادی باارزش شدم! من عروسک تو نیستم که هروقت خواستی بندازی اونور بعد بیای برداریش! و باهاش دعوا میکنه و در آخر میگه من دیگه هیچ. آهی با تو ندارم من با آتش ازدواج میکنم چون فقط اون واسم مهمه الان یامان میگه تو باهاش رابطه داشتی؟ فرایه اشک میریزه و با گریه میگه آره و میره. یامان با حالی داغون پشت سرش راه میوفته و دوباره جلوشو میگیره و ازش میخواد واسه یه لحظه هم که شده همه چیزو فراموش کنه و به حرفاش گوش کنه و نگاهش کنه اما فرایه پسش میزنه و میره داخل خونه. یامان بهم ریخته و گوشیشو خاموش میکنه و میزنه بیرون از خونه. عمر با وورال دعوا میکنه و میگه تو کی هستی که آدم میفرستی خونه من؟
وورال میگه گوشی پسر من تو اتاق راننده تو پیدا شده این یعنی چی؟ عمر میگه چی فکر کردی درباره خودت هان؟ فکر کردی حوصلهام سر رفته به مریح گفتم برو سر پسر وورال بترکون بعد بنداز تو رودخونه بعدش بیا؟ سپس بعد از کمی کل کل وورال میگه معلومه تو هم بی خبری! سپس عمر میگه شراکتمون بهم خورد و از اونجا میره. آنها تو یه فرصت مریح را با خودشون بردن به بیابان و اونجا دهن و دست و پاشو بستن سپس اوکان که میدونه اون کجاست شبانه میخواد بره اونجا که آتش متوجه میشه و تعقیبش میکنه. اوکان به کمک مریح رفته تا از اونجا ببرتش که از پشت سر وورال اسلحه میزاره رو سرش و میندازتش رو زمینو شروع میکنه به کتک زدن و گردنشو گرفتن که آتش میبینه و به اونجا میره و باهاش درگیر میشه که با اوکان چیکار داری؟ آنها بعد از کمی جر و بحث مریح را میبرن به داخل رودخانه و تو قایق مریح از اوکان کمک میخواد و میگه من کاری نکردم کمکم کن آتش عصبی میشه و به وورال میگه داری چه غلطی میکنی؟
آنها به مریح چاقو میزنن و تو رودخانه میندازنش که آتش عصبی میشه و رو سر وورال اسلحه میزاره و میخواد بکشتش که اوکان ازش میخواد اسلحه را بیاره پایین سپس از اونجا میبرتش. آتش موقع رفتن میگه سزای این کارتو میبینی منتظرم باش! او اوکان را با خودش به کلانتری میبره تا اونجا بگه همه چیزو که اوکان میترسه و میگه نمیام و در آخر جلوی در کلانتری اوکان بهش حمله عصبی دست میده و حالش بد میشه آتش به مامورین میگه به آمبولانس زنگ بزنن. هوا روشن شده و دکتر به آتش میگه حالش خوبه میتونه مرخص بسه سپس باهم به طرف خونه میرن که اوکان ازش قول میگیره که به پلیس چیزی نگه تا اتفاقی واسه هیچکی نیوفته آتش قبول میکنه….