خلاصه داستان قسمت ۳۲۹ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۳۲۹ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت میکند. خانوادهای که علیرغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختیهای زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی و خوبی را نشان میدهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun و …
قسمت ۳۲۹ سریال ترکی خواهران و برادران
آسیه به خانه میره و به امل میگه واسش کفش خریده امل خوشحال میشه و ازش تشکر میکنه. آیبیکه به اونجا میاد و میگه بابامو داره تلویزیون نشون میده و باهم به خانه میرن. در تلویزیون فیلم دوربین مداربسته بانک را اخبار نشون میده و آنها به اورهان افتخار میکنن. همان موقع از بانک به اونجا میان برای تشکر و بهش لوح تقدیر میدن و باهاشون عکس میگیره سپس بهش پیشنهاد میده تو تیزر تبلیغاتی بانک باهاشون همکاری کنه. اوگولجان به الیف پیام میده تا توی ماگش اب جوش بریزه سپس صاحب کارش به اونجا میاد و میگه بیرون کار داره و کارواشو به او میسپاره. اوگولجان ماشین قیمتی که اونجاست را میشوید و باهاش دنبال عمر میره تا باهم به دور دور برن. الیف قهوه میریزه تو ماگ که عکس اوگولجان ظاهر میشه با متنی زیرش که ازش درخواست دوستی کرده الیف ذوق میکنه که آیلا از ذوقش خوشحال میشه واسش. اوگولجان و عمر تو خیابان هستن که صاحب کارش بهش زنگ میزنه و باهاش بحث میکنه که گذاشته رفته اوگولجان میگه حال خواهرش بد شده بوده و اونو بیمارستان رسونده و الان در حال برگشت به کارواشه اما تو مسیر به دیوار میزنه ماشینو وقتی به کارواش میرسن صاحب کارش عصبی میشه و شماره و ادرس صاحب ماشینو میده تا بره اونجا و خودش حساب کنه.
فردای آن روز پسرها به بهونه ای دخترهارو تا مدرسه همراهی نمیکنن و به ادرس صاحب ماشین میرن. او بهشون میگه خسارت ۶۰ هزار لیره اگه نمیتونن پرداخت کنن واسش کار کنن تا بدهیشون صاف بشه و بهشون سفته میده تا امضاء کنن انها قبول میکنن سپس بهشون پول میده تا اجاق گاز و تلویزیون بخرن و واسش بیارن انها ناچارا قبول میکنن. تو مدرسه لیدیا پیش آسیه میره و درباره تدریس خصوصی باهاش حرف میزنه که او بهش میگه فکر میکردم به خاطر عمر تدریس میخواستی او میگه نه من از سرپ خوشم میاد. تو کلوب اکیف از سوزان میشنوه که ثریا مریض شده و به خودش میگه بهترین موقع برای رفتن پیشش به بهونه عیادته. اوگولجان و عمر خریدارو کردن و بردن پیش جنید که او میگه خوبه ۳۰۰۰تا از بدهیتون کم شد اوگولجان خوشحال میشه. تو مدرسه الیف به اوگولجان یه ماگ حرارتی میده و او با عجله میره و سفارش قهوه میده که رو ماگ نوشته ای ظاهر میشه که با همین خیال باش اوگولجان حرص میخوره. اوگولجان با یه سبد پر از خوراکی های مقوی و ویتامین پیش ثریا میره و او میگه دخترم ازم مراقبت میکرد ولی بازم مرسی.
آسیه با سوسن حرف میزنه و میگه که لیدیا از عمر خوشش میاد سرپ میشنوه و با غرور این موضوعو برای یاسمین میگه. اوگولجان و عمر بعد از مدرسه پیش جنید میرن و او بهشون میگه که برن پس بدن چیزیو که خریدن منصرف شده آنها ناچارا قبول میکنن و وقتی پولو برمیگردونن بهش او میگه خوبه فردا هم بیاین. بعد از رفتن انها دو پسر دیگه به داخل میرن اوگولجان گوشیو جا گذاشته که وقتی برمیگرده از لای در حرفاشونو میشنوه و میفهمه از این روش پول تقلبی وارد بازار و پول واقعی میگیره و حسابی جا میخوره. شوال به خودش رسیده و به کلوب رفته که نباهت وقتی میفهمه به دیدن یامان اومده میگه بیخودی تلاش نکن او از سوزان خوشش میاد و باهم مسافرت هم رفتن شوال جا میخوره و پیش سوزان تو آشپزخانه میره و باهمدیگه بحث میکنن سپس شوال بهش حمله میکنه و سوزان از خودش دفاع میکنه که در اخر شوال چاقویی برمیداره و میگه همونجوری که احمدو کشتم تورو هم میکشم! همان موقع یاسمین میاد و با تعجب به اونا نگاه میکنه…