خلاصه داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۶۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۶۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۶۹ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

معجزه برای اینکه شوهرش درخواست طلاق داده حسابی خونه رو گذاشته رو سرش که همه کلافه شدن. آلیزه و سرکان وقتی به ویلا میرسن میبینن که تورکان و سرپ اونجان سرکان میفهمه که آلیزه گفته بیان و کلافه میشه. نورالدین میخواد اسماء را برسونه به فرودگاه که او میگه نمیخواد خودم میرم ۵ روز دیگه میبینمتون و میره. تو مسیر مسعود میاد و جلوی تاکسیو میگیره و اسماء که از قبل باهاش هماهنگ کرده بود پیاده میشه سپس بعد از کمی فکر کردن میگه فهمیدم کجا برم که داداشم نفهمه سپس راه میوفتن. آلیزه تو اتاق به بهونه های مختلف از دست سرکان در میره و در آخر به بهونه دیدن غروب آفتاب بیرون میبرتش. بیلگه از دوستای آلیزه و سرکان کمک میگیره چون هیچکی تو شیرینی فروشی نیست و دست تنهاست. تو طبیعت سرکان دستکشی به آلیزه هدیه میده و سپس با چوبی موهاشو میبنده سپس یهو بغلش میکنه و بلندش میکنه که آلیزه میگه چیکار میکنی؟ سرکان میگه هیچی دارم میبرمت تو خونه ماه عسلمون آلیزه میگه باشه خودم میام! سراپ به شیرینی فروشی رفته و چای و کیک سفارش میده اما چند بار برای چای غر میرنه و بهاء مجبور میشه عوض کنه و به شیرینی هم گیر الکی میده و میگه خیلی شیرینیش زیاده عوضش کنین!

بیلگه وقتی میبینه گیر الکی میده و داره امتیاز منفی به مغازه میده میگه شاید مشکل از توعه ! آنها باهم بحث میکنن که همان موقع پدر بزرگ و مادربزرگش میان با چمدان و وقتی میفهمن که دارن میرن ساپانجا پیش تورکان و سرپ چون با معجزه آبشون تو یه جوب نمیره بیلگه و سراپ میگن باشه می رسونیمتون آنها هم قبول میکنن. اسماء که به سفر نرفته با مسعود رفتن به خانه سرکان و آلیزه که برای ماه عسل رفتن مسعود با شنیدن این خبر که اونا رفتن ماه عسل تو فکر میره و بهم میریزه. تو مسیر ماشین بیلگه بنزینش تموم میشه که سراپ کلافه میشه و باهم میرن دنبال بنزین. وقتی برمیگردن میبنین خیری و رضوان نیستن آنها باهم میرن تو جنگل و دنبال آنها میگردن که سراپ تو چاله میوفته و داد میزنه کمک! خیری و رضوان به طرف صدا میرن. بیلگه سراپ را از چاله میکشه بیرون که خیری و رضوان از راه میرسن و فکر میکنن بیلگه مزاحم سراپ شده و خیری دنبالش میوفته که سراپ با کلافگی نگاه میکنه بهشون.

سرکان و آلیزه نشستن کنار تورکان و سرپ که سرکان میگه بهتره بریم بخوابیم خسته ایم دیگه اما آلیزه برای فرار کردن از باهم خوابیدن میگه فیلم ببینیم. تو خونه نورالدین به صنم میگه بالاخره من و تو باهم تنها شدیم چیکار کنیم؟ فیلم ببینیم؟ صنم با بی حوصله گی میگه نه حوصله ندارم نورالدین میگه بریم بیرون شام بخوریم؟ او میگه تو یخچال غذا هست خواستی بخوری گرم کن بخور من میل ندارم و میره نورالدین فکر میکنه به خاطر مریضیش صنم دیگه دوسش نداره و تمام تلاششو میکنه تا حالشو خوب کنه اما او اصلا انگار نه انگار. سرکان میگه بالاخره دیگه وقته خوابه و میخواد با آلیزه برن که زنگ در میخوره و آلیزه با خوشحالی سریع درو باز میکنه و مادربزرگ و پدربزرگ و سراپ و بیلگه را میبینه و حسابی خوشحال میشه سرکان جا میخوره. شب موقع خواب به اتاقشون میرن که میبینن رضوان و خیری اونجان و رضوان فکر میکنه که خیری واسه اون اتاقو رمانتیک کرده که آلیزه از فرصت استفاده میکنه و میگه خوب شما اینجا بخوابین ما میریم تو سالن سرکان جا میخوره و کلافه میشه که آلیزه میگه میخوای بفرستیمشون رو کاناپه؟ زشته و از اتاقش میره که سرکان بهم میریزه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا