خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۵۷ سریال ترکی یاقوت کبود
چتین میره دم در خانه فرایه و او با دیدنش جا میخوره. بورا از یامان کمک میخواد که او میگه یه دلیل بیار واسم! او میگه آلینا! همان موقع بشیر از ماشین بیرون میاد و به طرف یامان اسلحه میگیره و ازش میخواد زنگ نزنه به اورژانس یامان میگه چی میگی؟ داره میمیره! سپس باهم بحث و درگیر میشن و یامان اونو از اونجا میفرسته بره و سریعا به اورژانس زنگ میزنه. فرایه سعی میکنه همه چیزو برای چتین تعریف کنه و میگه ما هیچ گناهی نداریم فقط عاشق همیم همش نقشه اون جمیله و آلیناست! اما چتین قبول نمیکنه و اونو با خودش کشان کشان میبره که هازال جلوی ساختمان اونو میبینه و دنبالش میره اما چتین واسش خط و نشون میکشه که به فرایه دیگه نزدیک نشه و بدون اعتنا کردن به حرفاش با فرایه از اونجا میره که هازال سریع به یامان خبر میده اما او که بیمارستانه و گیر پلیس اونجاست به اوکان میگه برو ببین چخبره. سر میز شام باده به آتش میگه درباره اینکه وورال پدرش نیست و پدر و مادرشو کشته میگه که آتش جا میخوره. وورال به اداره پلیس میره که با دیدن یامان بهش حمله میکنه و مأمورها جلوشو میگیرن یامان بهش میگه من پسر تو رو نجات دادم اگه زنگ نمیزدم به اورژانس و پلیس الان مرده بود میفهمی؟ من! اونم قاتل بچه مو نجات دادم! وورال فقط بهش نگاه میکنه.
چتین فرایه را به خاطر اینکه با یامان میگرده دعوا میکنه و میگه تو شوهرت آتشه اون کیه باهاش میگردی دیگه؟ فرایه عصبی میشه و میگه اون همه چیز منه اون عشق منه! چتین میبرتش داخل و میگه دیگه حق نداری از اتاقت بیرون بری! بعد از چند دقیقه هازال با اوکان میره به عمارت و هازال از پنجره اتاق فرایه میره پیشش و پالتو و کفش بهش میده و میگه بپوش بریم یامان تو دردسر افتاده آنها با عجله به پاسگاه میرن و وقتی میبینن یامان را منتقل کردن به اداره پلیس به طرف اونجا راهی میشن و قبلش اوکان به آتش زنگ میزنه و خبر میده. گونش و آتش جلوی در، در حال حرف زدنن و باده از پنجره اونارو میبینه و حسرت میخوره از نزدیکی و حال خوبشون با هم سپس وقتی آتش میخواد بره اوکان بهش زنگ میزنه که آتش به گونش میگه یامان تو دردیر افتاده باهام میای؟ او میگه آره و باهم میرن به اداره پلیس. گونش با یامان حرف میزنه و میگه تو گیر نمیوفتی نگران نباش هیچی بر علیه تو نیست زود آزاد میشی. فرایه با کمک گونش میره تو بازداشتگاه پیش یامان و ۵ دقیقه نگهبان بهشون وقت میده….