خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی پناهم ده + عکس
خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی پناهم ده را در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۱۵ سریال ترکی پناهم ده
اینجیلا به حرف های اوزان فکر میکنه که گفت تا آخر شب مهلت داری فکر کنی و تصمیمتو بگیری او که قصدش واسه رفتن جدیه از احساسش به ناز میگه که چقدر واسش با ارزشه سپس بهش یه جفت گوشواره میده و میگه این خیلی واسم با ارزشه میخوام پیش تو باشه ناز میگه چرا یجوری حرف میزنی انگار داری خداحافظی میکنی! سپس بعد از کمی حرف زدن بهش میگه اصلا یه لنگش دست تو یه لنگش دست من اینجوری بهتره همونجوری که این لنگه های گوشواره بدون اون یکی بی ارزشن و دیگه قابل استفاده نیستین ما هم اگه از هم جدا بشیم همینجوری میشیم سپس خودشونو جمع و جور میکنن. مته میبینه که اینجیلا با اوزان دارن میرن جایی که مته میره دنبالشون اینجیلا پاسپورتشو میده به اوزان و میگه دست تو باشه تا پشیمون نشدم مته میاد و با اینجیلا میره تا حرف بزنه. آنها اتو اتاق باهم حرف میزنن و مته سرزنشش میکنه که میخواد نازو بزار و بره سپس بهش میگه من نمیتونم نباید بری! سپس بهش پیشنهاد میده باهم فرار کنن همان شب اما اینجیلا میگه تاوانش خیلی بزرگ میشه و نشدنیه رفتن من بهترین تصمیمه و میره. مته رو زمین نشسته که ناز وقتی پیداش میکنه میره پیشش و میگه کجایی تو؟ چرا اینجایی؟ مته میگه ما داریم چیکار میکنیم؟ و باهم حرف میزنن که ناز پیشنهاد میده بیا فرار کنیم بریم و باهم حرف میزنن ببینن چیکار کنن.
تمام مهمان ها بلند شدن و منتظر ورود عروس و داماد هستن که میبنن نمیان فیلیس و بالکین استرس گرفتن که بعد از چند دقیقه عروس و داماد وارد سالن میشن و همه دست میزنن. مراسم عروسی سروع میشه و اینجیلا و اوران هم شاهد های عروسی و داماد میشن. فخرالنساء با لباسی سفید و دنباله دار اومده تو مراسم عروسی که همه تعجب میکنن ناز وقتی برای دست بوسی رفته پیش پدربزرگ مته نوشیدنی میریزه رو لباس فخرالنساء که او باه ناز میخواد دعوا کنه و میگه تو عمدا این کارو کردی! ضیاء او را از اونجا میبره و سرزنشش میکنه سپس به راننده اش میگه او را به خانه ببره فخرالنساء حرص میخوره. بعد از مراسم ناز به اینجیلا میگه بیا بریم که فیلیس میگه نه اینجیلا امشب میاد خونه ما سر این موضوع باهم کلنجار میرن که در آخر ناز اینجیلارو با خودش میبره. وقتی به خانه میرسن فخرالنساء حسابی مست کرده و شروع میکنه به آبرو ریزی و نوشیدنی میریزه رو لباس ناز که آنها باهم دعواشون میشه ضیاء وقتی پررو بازیای فخرالنساء را میبینه به راننده اش میگه ببرش تو واحد سرایداری….