خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۳۸ سریال ترکی پناهم ده
پدر مته مدام به اینجیلا پیام میده و بهش فشار میاره که اینجیلا بهم ریخته که گوشیش میوفته رو زمین و با قدیر باهم میرن پایین تا گوشیو بردارن که سرشون میخوره بهم. اینجیلا از شدت فشار روحی میزنه زیر گریه که بدیر جا میخوره و میگه انقدر محکم زدم؟ ببخشید و سعی میکنه آرومش کنه. همان موقع مته زنگ میزنه و میگه تو رفتی از پدربزرگ من مایه گذاشتی؟ قدیر میگه بعدا واست توضیح میدم الان اینجیلا حالش خوب نیست مته جا میخوره و میگه کجایین الان؟ قدیر اسم رستورانو میگه و قطع میکنه. اینجیلا وقتی آروم میشه بهش میگه این حالم بهت ربطی نداره خودتو درگیر نکن یهو نتونستم خودمو کنترل کنم قدیر میگه تو یه چیزیت هست خوب بگو چیشده؟ او به دروغ میگه مادربزرگم مریض شده پول عملشم خیلی زیاده نباید بهت میگفتم هیچکی نمیدونه اگه به گوش کسی برسه عمه ام منو میکشه خواهش میکنم به کسی نگو قدیر میگه باشه به کسی نمیگم پولی جور میکنم میدم بهت تو آروم باش. مته به اونجا میاد به بهونه حرف زدن با قدیر سپس به اینجیلا میگه بیا تورو ببرم خونه و به قدیر میگه بعدا باهم باید حرف بزنیم. مبرا رفته پیش فیلیس و بهش میگه که شنیدم از بلکین خانم که داشت به خواهرشون میگفت انگاری آقا هاتف ازشون خواستگاری کردن فیلیس شوکه میشه و بهم میریزه سپس ازش میخواد بره از اتاق بیرون.
فردای آن روز قدیر به خاطر اینجیلا ماشینشو فروخته و به اینجیلا پیام میده که هرچقدر تونستم جور کردم واست سپس آدرسی میده و میگه بیا اینجا بدم بهت. از طرفی به ناز زنگ میزنه و میگه اینجیلا انگاری تو هچل بزرگی افتاده پول میخواست واسش پول جور کردم ولی میترسم نکنه میخواد فرار کنه! ناز میگه باشه بهت خبر میدم. از طرفی خودش دنبال گردنبدی میگشت که اوزان برداشته ولی فکر میکنه کار اینجیلاست و بهش میگه گردنبندم کجاست؟ سپس میره اتاقشو میریزه بهم تا پیدا کنه اینجیلا به زور از دستاش فرار میکنه تا به قرارش با پدر مته برسه. فخرالنساء تو اون درگیری به مته زنگ زده و گفته سریع بیا اینجا. اینجیلا به آدرسی میره که قدیر بهش داده و وقتی میفهمه که او ماشینش واسش فروخته نمیدونه چجوری تشکر کنه و بغلش میکنه مته به محض رفتن اینجیلا از خونه رسیده بوده اونجا و تعقیبش کرده. مته وقتی اونارو تو بغل هم میبینه خشکش میزنه. اینجیلا به سوله ای میره که قرار بود بره اونجا پولو تحویل پدر مته بده. او وقتی میبینه ۲۰ میلیون کامل نیست عصبی میشه و میخواد عکسارو بفرسته که اینجیلا ازش خواهش میکنه دست نگه داره بهش زمان بده همان موقع مته پسرشو صدا میزنه و اونا با دیدن هم جا میخورن….