خلاصه داستان قسمت ۴۵ سریال ترکی پناهم ده + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۴۵ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز،  تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.

قسمت ۴۵ سریال ترکی پناهم ده
قسمت ۴۵ سریال ترکی پناهم ده

قسمت ۴۵ سریال ترکی پناهم ده

اینیجلا که شوکه شده به مادربزرگش میگه من الان چی شنیدم؟ حقیقت داره؟ مادربزرگش ازش میخواد باهم حرف بزنن تا شاید درک کنه که چرا پنهان کرده بوده. اینیجلا با عصبانیت از خونه بیرون میزنهمته سعی میکنه جلوشو بگیره اما موفق نمیشه. ممتاز از مته میپرسه باباتو چیکار میکنی؟ او میگه نمیدونم الان واسه اون زمان ندارم. هاتف با ضیاء دعوا میکنه و میگه تو چجور آدمی هستی؟ چطور تونستی ازم مخفی کنی و باهام فامیل بشی؟ تو یه قاتل سنگدلی! ضیاء میگه اونموقع شرایط فرق میکرد مادرت میخواست هرجور که شده از عفیفه خلاص بشه هاتف باهاش دعوا میکنه و به همه میگه بریم از اینجا. بعد از رفتن همه بلکین با پدرش دعوا میکنه و میگه تو چقدر میتونی بد باشی؟ سپس حرف های دلشو میزنه که تانسو و گولتن هم پشت بلکین درمیان و میگن واقعا چجور تونستی همچین کاری کنی؟ از جون یه بچه چی میخواستی؟ این ته بد بودنه! گولتن میگه جمیلم تو دیگه راه ندادی نزاشتی بچه شو ببینه! تانسو میگه چون خودت خوشبخت نیستی نمیخوای کسی دیگه ای هم خوشبخت بشه! و میرن به اتاقشون.

اینیجلا با تاکسی رفته خونه تا پول برداره که از عمه اش پول میخواد تا به تاکسی بده که میبینه با مهربونی باهاش برخورد میکنه که جا میخوره و وقتی میبینه کلی واسه خودش از مغازه ناز خرید کرده میفهمه اونم میدونسته و با پول ساکت شده باهاش بحث میکنه و از خونه با ناراحتی بیرون میزنه. عفیفه میرسه و با مبرا نمیتونن جلوی رفتنشو بگیرن. هاتف رفته خونه و با جمیله مادر امینه دعوا میکنه و میگه به تو از بچه هامم بیشتر اعتماد داشتم چطور تونستی همچین چیزیو مخفی کنی؟ جمیله گریه میکنه و میگه از عذاب وجدان نمیتونستم راحت بخوابم. هاتف پیش بقیه میره تو سالن و فسون به فیلیس میگه چجوری اینو به ما نگفتین؟ مثلا یه خانواده ایم! فیلیس میگه من نمیتونستم تا مطمئن نشدم چیزی بگم الانم میگم زیادی بزرگش کردین باید اول مطمئن بشیم از این قضیه نمیتونیم هرکی اومد گفت فامیلتونیم بگیم بفرما داخل که هاتف میگه عفیفه هرکی نیس! بلکین میگه آره عشق قدیمیش بوده بالاخره هاتف میگه الان بحث این نیست هرچی بوده مال قدیمه نه الان من الان نمیدونم از دست کدومتون عصبی باشم! بهش تهمت دزدی زدین چه بلاها که سرش نیاوردین! اینیجلا رفته به ساحل و شروع میکنه به گریه کردن ناز بهش زنگ میزنه اما او جواب نمیده…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پناهم ده + عک

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا