خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۵۶ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۵۶ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۵۶ سریال ترکی زندگی شاهانه من

شبنم با برداشتن فلشی که توش فیلما هست میره پیش مسعود تو حیاط خونه که اون با دیدن شبنم میگه تموم شد؟ شبنم فلشو نشون میده و میگه آره و همدیگرو بغل میکنن اما شبنم به مسعود میگه که اونور در ازای چی این فلشو بهش داده که مسعود میگه یعنی چی؟ شبنم میگه باید رئیس شرکت بشم مسعود میگه مگه قرار نبود بزاریم بریم از اینجا؟ شبنم میگه به خاطر آینده بچه هام مجبورم این جنگو ادامه بدم فعلا مسعود بهم ریخته و بعد از زدن حرفاش میگه من دیگه نیستم و ازش میخواد از اونجا بره شبنم جا خورده و با ناراحتی از اونجا میره. نیلگون به مسعود زنگ زده تا برای قهوه خوردن حداقل بره پیششون که مسعود قبول میکنه ناچارا. وقتی میره رستوران بعد از چند دقیقه آرزو و نیلگون میگن که کار داریم و از اونجا میرن تا الیف و مسعود باهم تنها بشن. برای شبنم اول یه عکس لاله مشکی فرستاده میشه و بعدش عکس دو نفره مسعود با الیف تو رستوران که شبنم با دیدنش عصبی میشه و حالش بد میشه. فردای آن روز شبنم برای پرت کردن حواس دمیر و آیسل به آیدین زنگ میزنه و میگه عکس دیدم و دمیر را که گرفته بودی پخش کن آیدین خوشحال میشه و میگه چشم. خبر پخش میشه و دمیر و دیدم با دیدن خبر جا میخورن. ملیسا با دیدن خبر سریعا میره پیش آیسل و بهش نشون میده.

دمیر میره شرکت که آیسل با دیدنش ازش حساب پس میگیره که این چیه و بعد از کمی حرف زدن باهم میگه نمیخوام با این زن باشی همین و بس دمیر میگه من کاری نمیکنم که تو ناراحت بشی آروم باش. دیدم میره مانژه و با آیدین دعوا میکنه که چرا خبرشو پخش کرده مگه دوست نیستن باهم؟ و بعد از گلگی کردن میره. نیلگون به دم در خانه شبنم میره و بعد از کمی کری خوندن از اونجا میره. تو شرکت جلسه هیئت مدیره گرفته شده تا دمیر را به عنوان تنها کاندید برای ریاست شرکت معرفی کنه که شبنم و دنیز به اونجا میرن. آیسل جا میخوره و میگه تو چی میگی؟ شرایطشو مگه داری؟ شبنم میکه ۱۵٪ از سهامشو اونور به من واگذار کرده آیسل و بقیه تعجب میکنن و آیسل حالش بد میشه. شبنم میگه دیگه لازم نیست بگم که تنها کاندید دمیر نیست نه؟! چون منم هستم و میره با خنده که آیسل حرص میخوره. او به خانه رفته و وقتی میخواد به داخل بره تصمیم میگیره قبلش بره یه سر پیش مسعود و باهاش حرف بزنه واسه همین به خونه اش میره که میبینه تو حیاط با یه دختر در حال صبحانه خوردنه او جا میخوره که مسعود اونارو به هم معرفی میکنه و بهم میگن باید همو بشناسین تو دبیرستان هم کلاسی بودین! الیف وقتی یادش میاد میگه چقدر عوض و خوشگل شدی و بغلش میکنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا