خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۵۳ سریال ترکی پناهم ده
ناز و اینجیلا با مته و اوزان به رستوران همیشگی رفتن. اونجا با همدیگه درباره اینکه چی سفارش بدن حرف میزنند سپس ناز از قصد گوشیشو رو حالت ضبط صدا میزاره و به اوزان میگه بیا ما بریم دسراشو از نزدیک ببینیم سپس آنها را با هم تنها میزارن. مته اینجیلارو دوست دختر خودش خطاب میکنه و با همدیگه صحبت میکنند اما یک دفعه گوشی ناز زنگ میخوره که مته رد تماس میکنه و با صفحه ریکورد وبرو میشه او جا خورده و به اینجیلا میگه سپس میگه که من الان قطعش میکنم و دوباره میزنم ریکورد بشه حواست باشه این دفعه خیلی معمولی با هم صحبت میکنیم. بعد از ۵ دقیقه ناز و اوزان پیششون برمیگردن سپس مته برای اینکه موقعیت جور کنه تا ناز ریکورد را گوش کنه به اینجیلا میگه بیا ما هم بریم دسرهارو ببینیم ناز و اوزان بعد از رفتن آنها سریعاً شروع میکنن به گوش دادن ویس که میبینن کاملاً عادی با هم حرف زدن و اوزان به ناز میگه دیدی الکی شلوغش کردی! فکرهای بیخود کردی. قدیر به رستوران اومده و از دور میبینه که خبری از اینجیلا نیست به جاش ناز و اوزان سر میز نشستن و از اونجا میره او چشمش به اینجیلا و مته میافته که با هم در حال صحبت کردنند. از حرفاشون میفهمه که چیزی بین آنهاست ناز او را میبینه و دنبالش میره از صدای ناز که قدیر را صدا میزنه اینجیلا و مته متوجهشون میشن.
قدیر به ساحل میره و از چیزهایی که شنیده شروع میکنه به گریه کردن و به خودش میگه چطوری یه مرد متاهل که زنش بارداره عاشق خدمتکاره زنش میشه؟ اصلاً اینجیلا از احساس مته خبر داره یا نه؟ قدیر به اینجیلا زنگ میزنه و میگه دیدم چند بار بهم زنگ زدی به خاطر همین زنگ زدم اینجلا ازش معذرت خواهی میکنه و ازش میخواد تا با همدیگه رودر رو حرف بزنن. قدیر میگه من دارم برمیگردم به دوزچه اینجیلا ناراحت و ناز هم که از پشت گوشی صداشو شنید به هم میریزه و تو خودش میره. قدیر به هتل برمیگرده و به مادرش میگه که سریع وسایلارو جمع کنیم بریم و ماجرارو براش تعریف میکنه مادرش بهش میگه الان که همچین چیزی فهمیدی نباید سکوت کنی باید با ناز حرف بزنی دربارهاش. ضیاء رفته به خانه زنی که قبلاً جمیل گولتن را به خاطرش ترک کرده بود و بهش میگه که جمیل خونه منه. قدیر به ناز زنگ میزنه و بهش میگه که باید رو در رو با هم درباره موضوعی حرف بزنیم سپس با همدیگه قرار میزارن. مته به اینجیلا زنگ میزنه و با همدیگه برای بعد از شام تو مکان خودشون قرار میزارن. اینیجلا وقتی به خانه میره پدربزرگش بهش میگه که میخواد عمارتو به نامش بزنه که بعد از کمی حرف زدن اینیجلا امضاء میکنه. ناز رفته به لابی هتل قدیر تا قدیر حرفی که میخوادو بهش بزنه اونا سر میز نشستن که قدیر تا میخواد بگه ناز درد بدی میگیره و قدیر سریع سوار ماشینش میکنه و میرن سمت بیمارستان. تو مسیر ناز حسابی ترسیده و میگه نکنه بچه داره میره قدیر مدام بهش میگه که چیزی نمیشه بهت قول میدم و میرسن تو بیمارستان. قدیر که به مته خبر داده بود با اینجیلا اومدن که قدیر با مته دعوا میکنه و میگه تو چرا به جای کنار زنت همش پیش اینجیلایی؟ مته میگه به توچه؟ پرستار میاد و به مته میگه که قلب بچه دیگه نمیزنه باید زودتر امضاء بزنین که ببریمش واسه سقط. همگی به داخل اتاق ناز میرن که ناز میگه چیشده؟ چرا اینجوری نگاه میکنین بار اولم نیست که دردم گرفت! همه سکوت کردن که ناز با ترس به مته نگاه میکنه….