خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۶۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۶۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۶۰ سریال ترکی زندگی شاهانه من

شبنم وقتی به خانه میره مادرشو دنیز میان پیشوازش و بهش تبریک میگن بابت رئیس شرکت شدنش مادرش حسابی خوشحال میشه و بهش تبریک میگه دنیز میگه یه خبر خوب دیگه هم دارم شما دیگه یه زن آزادین شبنم حسابی خوشحال میشه او را در آغوش میگیره و ازش تشکر میکنه. مادرش از شنیدن این خبر حالش بد میشه و میشینه روی مبل که روهو میره پیشش. شبنم با خوشحالی میره سمت خونه مسعود. مسعود تو خونه تنها نشسته و از کارهای شبنم ناراحت و بهم ریخته ست و از اینکه ازهم جدا شدن گریه اش میگیره که الیف رفته پیشش و با دیدنش سعی میکنه آرومش کنه و بهش اعتراف میکنه که دوستش داره و میخواد ببوستش که شبنم از در حیاط پشتی میخواد بره پیش مسعود که اونارو میبینه و گلدانی پرت میکنه سمت شیشه که اونا سرجاشون خشکشون میزنه و میپرسن اینجا چخبره؟ شبنم با الیف دعوا میکنه سر نزدیک شدنش به مسعود و همانجا مسعودو میبوسه و میگه حالا ببینم چجوری ازم میگیریش! الیف میگه تو متعهلی متوجهی؟

او برگه رو نشون میده و میگه دیگه نیستم مسعود با دیدن برگه خوشحال میشه. آنها رابطه شونو علنی کردن و باهمدیگه میرن بیرون با اجه و امره که دمیر تو یه فرصت ترمز ماشین شبنمو میبره و از اونجا میره. موقع برگشت شبنم متوجه میشه که ترمز نمیگیره که به مسعود زنگ میزنه و میگه او بهش میگه که باید چیکار کنه و جلوی ماشین میپیچه و ماشینو نگه میداره سپس اونارو به خونه میبره. مسعود به ییلدریم دوستش میگه تا این موضوعو پیگیری کنه و ببینه مدرکی چیزی پیدا میشه که کار کی بوده یا نه. ملیسا به شبنم زنگ میزنه و میگه چرا بی خبر طلاق گرفتی و به ما نگفتی! شبنم میگه فکر کردم سریع بهت خبر میدن اونا باهم کمی کل کل میکنن که شبنم میگه دمیر هم اونجاست؟ ملیسا تأیید میکنه که شبنم میگه سلام منو بهش برسون بگو اگه تونستین منو بکشین که هیچی اگه نتونین پیداتون میکنم و قطع میکنه مه ملیسا میکه باز چیکارش کردین؟ آیسل که خبر نداره میگه چه میدونم توهمی شده! دمیر تو فکر رفته و بهم ریخته…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا