خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۵۶ سریال ترکی پناهم ده
ناز با دیدن اینجیلا و مته حسابی به هم میریزه و داد میزنه و میگه شما اینجا چیکار میکنین؟ آنها سریعاً از اونجا میرن به طرف سالن. ناز پشت سرشون میره و میگه بالاخره مچتونو گرفتم کجا دارین میرین؟ وایسین! وقتی پشت سر آنها وارد سالن میشه میبینه همه اونجا جمعن و برای ناز جشن گرفتن که سوپرایزش کنن و از اون حال و هوا بیرون بیاد. ناز حسابی خوشحال میشه و از همه تشکر میکنه مادر قدیر بهش میگه فکر میکنی واقعاً چیزی بین اینجیلا و مته هستش؟ ببین چه جوری برای زنش جشن گرفته و سورپرایزش کرده! قدیر میگه نمیدونم خودمم حسابی گیج شدم اوزان از راه میرسه و میاد و بهشون میگه یه بازی ترتیب دادم درباره ناز هر کی جوابشو بلد بود زنگ جلوشو بزنه بینیم کی بهتر از همه نازو میشناسه.
اوزان سوالاتی میپرسه و بیشتر از همه قدیر او را شناخته و جواب سوالارو میده عزت به فیلیس میگه این پسر کی این همه خوب دختر ما رو شناخته؟ فیلیس میگه نمیدونم. اسرا به جمیل پیام میده و میگه اگه نیای اینجا من خودم میام تو اون مجلس جمیل به اسرا زنگ میزنه و میگه تو دیوونه شدی؟ چی میگی؟ اسرا میگه من دیوونه شدم یا تو! با خانواده جدید خوشبختت خوش میگذره؟ اگه تا نیم ساعت دیگه اومدی اینجا که هیچی اگه نه من از خونه میزنم بیرون میام اونجا! جمیل سریعاً به طرف خانه اسرا راهی میشه. ممتاز اونو دیده و متوجه رفتنش میشه گولتن میاد ازش سراغ جمیلو میگیره که با همدیگه میرن سمت خونه اسرا گلوتن تو مسیر دعا میکنه که جمیل اونجا نباشه وقتی به اونجا میرسه با دیدن قدیر بهم ریخته و میگه بازیم دادی دوباره؟ تو مراسم فیلیس وقتی میبینه عفیفه کلید خونهایو به هاتف پدرش برگردونده با عصبانیت اونجا میره و میگه باز چه خونهایو دادی به این زنه؟ عمارت کم بود که دادی به اینجالا یه خونه هم به عفیفه داری میدی؟
ناز با شنیدن این حرف دیوونه میشه و به شدت عصبانی میشه سپس با سرعت به طرف خانه میره همگی نگران ناز میشن و دنبالش میگردند اما پیداش نمیکنند امینه به اینجیلا زنگ میزنه و میگه ناز اومده اینجا خیلی عصبیه میترسم که برم پیشش سریع بیاین و همگی به طرف عمارت راهی میشن. ناز لباس خدمتکار پوشیده وقتی همه به عمارت میرن با دیدن ناز جا میخورن و میگن این چه لباسیه؟ برو عوض کن! ناز میگه مگه چشه؟ مگه همینو نمیخواستین؟ من شدم اینجیلا، اینجیلا شده من و بعد از کمی حرف زدن میره به اتاقش و درو میبنده. او بالشت و پتوی روی تختشو برمیداره و هرچی دم دستش میاد از تراس پرت میکنه تو حیاط. اینجیلا به همراه قدیر و مته به اونجا میرسن که مته میپرسه چی شده؟ اینجا چه خبره؟اینجیلا با حرفاش نازو میکشه پایین ناز بعد از آتیش زدن وسایل میره جلوی اینجیلا وایمیسته و آنها با همدیگه دعوا میکنند. هاتف با دیدن وضعیت اونا حالش بد میشه و میفته رو زمین آنها میبرنش داخل و فشارشو میگیرن و وقتی حالش بهتر میشه میبرنش به اتاقش. مته به ناز میگه بیا بریم و تو حیاط آنها با همدیگه دعوا میکنند که ناز یک دفعه میگه من میخوام طلاق بگیرم همگی جا میخورن….