خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۶۲ سریال ترکی پناهم ده
یوکسل خانم با عصبانیت به فیلیس زنگ میزنه و میگه شما خبر دارین دخترتون کجاست؟ تو خونه جنگلی ما با پسر منه! دختر متعهلتون با پسر مجرد من چیکار داره؟ و او را سرزنش میکنه که چرا جلوشو نمیگیره فیلیس باور نمیکنه که یوکسل میگه اگه باور نداری بیا خودت ببین! فیلیس به مته زنگ میزنه و میگه کجایی؟ ناز کجاست؟ اون تنهایی تو دوزچه چیکار میکنه؟ مته یه جواب سر بالا میده و سریعا با اینجیلا راهی میشن سمت دوزچه تا قبل از فیلیس اونجا باشن. فیلیس با عصبانیت میره پیش اوزان تو خونه و باهاش دعوا میکنه که چرا دروغ گفته ناز با مته رفته ساپانجا اوزان جا خورده. مته و اینجیلا رسیدن پیش ناز و مته و اینیجلا با ناز بحث میکنه که داری تو چیکار میکنی؟ میخوای از طریق قدیر منو اذیت کنی؟ باهاش اینکارو نکن! ناز میگه تو چی میگی؟ و بهش میگه که همچین چیزی نیست. فیلیس میره تو اتاقش و با ناز تماس تصویری میگیره و اونو دعوا میکنه که اونجا با قدیر چیکار داره وقتی متعهله؟! ناز میگه دیگه نیستم من دیگه متعهل نیستم، فیلیس و عزت شوکه شدن و با تعجب به ناز نگاه میکنن و فیلیس میگه تو چی گفتی؟ ناز به اینجیلا نگاه میکنه و میگه من قدیرو دوست دارم فیلیس و عزت و اینجیلا جا خوردن که مته و قدیر هم همان موقع میرسن و ناز فکر میکنه اونا هم شنیدن ولی اینطور نیست و مته میره جلو و به فیلیس خودشو نشون میده و میگه چیشده فیلیس خانم؟
ناز قطع میکنه که مته بهش میگه چی گفتی بهش که انقدر عصبی شده بود؟ اینجیلا بهش میگه گفت طلاق گرفتین مته عصبی میشه و میگه چرا همچین چیزیو گفتی؟ و سریع راه میوفتن سمت خونه هاتف تو استانبول. قدیر میره پیش مادرش و باهاش دعوا میکنه که چرا همچین کاری کردی بهت گفتم چیزی به کسی نگو صاف گذاشتی کف دست مامانش؟ بعد از دعوا کردن از اونجا بیرون میزنه و با بچه های محله کنار آتیش نشستن حرف میزنن و آهنگ میخونن. تو راه مته به بلکین زنگ میزنه و میگه که من و ناز از هم جدا شدیم ناز به مامانش گفته الان تو قیامت میشه تو اوضاعو آروم کن بلکین جا خورده و میگه من چیکار میتونم بکنم؟ مته میگه نمیدونم ولی سعیتو بکن. خونه هاتف همه جمع شدن و وقتی ناز و مته میرسن اونجا همه ازشون میپرسن دلیل کارشونو که مته و ناز میگن این یه تصمیمیه که ما باهم گرفتیم و مشکلی نداریم! اما همه باهاشون مخالفت میکنن که فیلیس کارت های بانکی ناز و ضیاء هم کارت های مته را میگیره و اونا از اونجا میرن…..