خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۶۳ سریال ترکی پناهم ده
مته و ناز میرن به خونه مته تا اونجا بمونن اینجیلا هم با اوزان به اونجا میرن و بعد از کمی قدیر به ناز زنگ میزنه که او بهش میگه به اونجا بیاد. وقتی دور هم جمع میشن پیتزا سفارش میدن و باهم میخورن سپس ناز میگه که من تصمیم گرفتم برم سرکار تا دیگه خودم پول دربیارم وگرنه اینجوری باید برگردم تو اون خونه و زیر حرف های زور اونا برم. آنها باهاش حرف میزنن و میگن که احتمال داره چه سوالاتی ازش بپرسن و باهاش تمرین میکنن. در آخر ناز از قدیر میخواد همونجا تو اتاق مهمان بخوابه مته هم قبول میکنه که اینجیلا و ناز باهم میرن تو یه اتاق میخوابن. گواتن با پدرش ضیاء حرف میزنه و میگه به مته کار نداشته باش مته نازو دوست نداره نازم راضیه به این طلاقشون چرا پیله کردی بهش؟ گواتن بهش میگه که مته عاشق شده ضیاء جا خورده و میگه کیه اون؟ گولتن میگه اینیجلا میبینم که چجوری همو میبینن و یه سری همو بغل کرده بودن و مته میگفت که ای کاش تو یه دنیای دیگه باهات آشنا میشدم. ضیاء ازش میخواد به کسی چیزی نگه درباره این خودش همه چیزو حل میکنه. فردای آن روز ناز تیپی رسمی زده و میره پیش بقیه و میگه چطور شدم؟ اونا با دیدنش میگن خیلی خوب شدی و ازش تعریف میکنن سپس ناز به قدیر میگن من تورو میرسونم بیا بریم.
اینیجلا میخواد بره که مته ازش میخواد یکم بمونه بعد بره اما اینیجلا میگه من باید برم با مادربزرگم حرف بزنم تا زودتر بتونم آماده اش کنم واسه رفتن به خارج از کشور مته قبول میکنه و با لبخند بدرقه اش میکنه. اینجیلا پیش مادربزرگش رفته و میگه که دانشگاهی که میخوام برم اونجا طراحی لباس بخونم خارج از کشوره اگه برم ناراحت میشی؟ مادربزرگش میگه نه دیگه تو زندگیت دخالت نمیکنم تا جلوی خوشبختیتو نگیرم و همو بغل میکنن مبرا از پشت در حرفاشونو میشنوه. ناز برای مصاحبه رفته چندتا شرکت که از سوالاتی که میپرسن کلافه میشه و میگه واقعیه یا دوربین مخفیه؟ و با کلافگی از همشون بیرون میاد از طرفی قدیر رفته پیش دوستش تو استانبول و باهاش حرف میزنه تا نازو اونجا استخدام کنه او هم قبول میکنه قدیر ازش تشکر میکنه و به ناز زنگ میزنه تا به لوکیشنی که میده بیاد. جوشکن به ضیاء خبر میده که مته خان پول زیادی به حسابش واریز شده و بلیط گرفته برای خارج از کشور ضیاء کلافه و عصبی میشه….