خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.
قسمت ۶۸ سریال ترکی زندگی شاهانه من
ماجد به تهدید کردن شبنم و دیدم ادامه میده و ازشون مدام میپرسه که پسرم کجاست؟! شبنم کلافه و عصبی میشه و میگه کسی که منو تهدید کرده بود و میخواست من. بچه هامو بکشه پسر تو بود نه من! اصلا از کجا معلوم تو بهش کمک نکردی! ماجد عصبی میشه و میگه چی میگی تو؟ انها بحث میکنن که شبنم به اونور زنگ میزنه تا حرفاشونو بشنوه او بعد از چند دقیقه به اونجا میاد و میگه چخبره اینجا؟ ماجد میگه پس همدستت هم اومد! شبنم با عصبانیت میگه مارو اینجا گیر انداخته پسرشو از ما میخواد تهدیدم میکنه تازه! اونور بهشون میگه شما برین تو ماشین سپس با ماجد بحث میکنه و میگه بهت حق میدم نگران حال پسرت باشی ولی اینو بدون که اون بوده که جون بچه های منو به خطر انداخته بوده اگه خیلی مطمئنی که اتفاقی واسش افتاده زنگ بزن به پلیس و با کلافگی میره. وقتی میرسن خونه شبنم، دیدم بهشون میگه که چیزی هست که ازم مخفی میکنین؟ چیشده؟ چخبره اینجا؟ شبنم میگه چی میگی معلوم هست؟ تو حرف های اونو باور کردی؟ و باهاش بحث میکنه که دیدم آخر میره خونه اش.
مسعود که با الیف تو هتل بود وقتی الیف بعد از حرف زدن و اعترافش که خودش وان بلارو سر خودش آورده بود سعی میکنه بهش نزدیک بشه که میبینه زیر کرواتش میکروفونه همان موقع ییلدریم و مأمورها میان داخل و الیف را میبرن برای ثبت اظهاراتش مسعود و ییلدریم خوشحال میشن. فردای آن روز الیف که بعد از ثبت اظهاراتش رفته به اتاقش تو هتل دوباره دوربینی که اونجا کار گذاشته بود را برمیداره و فیلمو جوری مونتاژ میکنه که انگار با هم خیلی نزدیک و صمیمی بودن و فیلمو تو فضای مجازی میزاره که آرزو و نیلگون با دیدن اون فیلم عصبی میشن. شبنم با دیدن فیلم با عصبانیت میره به خونه مسعود که ازش حساب پس بگیره ییلدریم میگه منم اونجا بودم زن داداش همچین چیزی نیست شبنم میگه مونتاژ کرده! همه جا هم پر شده! شبنم نشسته و در حال آروم شدنه که همزمان برای اونور و شبنم پیام میره که تا یه ساعت دیگه به این لوکیشن پولو بیارین.
اونا سریعا راه میوفتن که وقتی میرسن از دور اونجارو زیر نظر دارن که ببینن طرف کیه که یه دختر میره سمت ساک پول و میزاره پشت یه ماشین و راهیش میکنه شبنم و اونور میرن پشت سر اون دختر که میبنن دیدمه اونا از هم تعجب میکنن که دیدم میگه دمیر بهم پیام داد بیام حرف بزنیم منم اومدم بعد گفت ساکشو اول بزارم پشت ماشین ولی شما اینجا چیکار میکنین؟ منو تعقیب میکنین؟ شبنم میگه آره نگرانت بودیم گفتیم ماجد بلایی سرت نیاره! و ماجرارو جمع میکنن. بعد از رفتن دیدم براشون پیام میره که پولها تقلبی بود واسه همین تا یه ساعت دیگه یه نفر از نزدیکاتون این موضوعو میفهمه آنها سریعا میرن به خونه پیش خانواده شون تا اگه تونستن کنترل کنن ماجرارو. شبنم میزه خونه که مادرش میگه مسعود اومده خیلی عصبیه او وقتی پیشش میره میگه چیشده مسعود؟ او میگه تو باید بگی چیشده چرا این اواخر با اونور زیاد میپلکی! چی بین شماست؟ شبنم میگه باشه اول آروم باش تا حرف بزنیم….