خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۷۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۷۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۷۹ سریال ترکی زندگی شاهانه من

شبنم از اتاقش بیرون میاد و با مسعود به طرف سالن راهی میشن که آنها را تشویق می‌کنند و شهردار آنها را زن و شوهر اعلام می‌کنه. از طرفی دیدم میره پیش آیسل و بهش میگه که دمیر مرده و شبنم و ملیسا اونو کشتن آیسل جا خورده و میگه تو داری چی میگی؟ این چرت و پرت‌ها چیه که میگی؟ برو پی کارت! آیسل می‌خواد باهاش دعوا کنه که دیدم میگه همون روز که اومدین هتل بهم حمله عصبی دست داده بود منم اون موقع تازه فهمیدم آیسل حالش بد میشه و وقتی میخواد سر میزش برگرده بشینه ماجد با دیدنش می‌پرسه که چی شده؟ آیسل میگه شماها بمونین ماجد منو می‌رسونه خونه. همگی به پیست رقص میرن و شروع می‌کنند به رقصیدن. فردا آن روز وقتی آیسل از خواب بیدار شده اونور را صدا می‌زنه اونور وقتی پیشش میره آیسل حرف‌هایی که دیدم بهش زده را میگه اونور جا خورده اما خودشو کنترل می‌کنه و شروع می‌کنه به خندیدن و میگه این مزخرفات چیه دیگه؟ تو هم باور کردی؟ صلاً محاله همچین چیزی و اونو آروم می‌کنه. اما آیسل خیالش اونجوری که باید راحت بشه نشده. اونور راه افتاده به سمت هتل تا بره با دیدم صحبت کنه.

دیدم به ماجد زنگ زده و ازش خواسته که بره پیشش و باهاش حرف بزنه وقتی دیدم تو لابی ماجد را می‌بینه و می‌خواد بره پیشش اونور بهش زنگ می‌زنه و میگه این چه کاری بود که کردی؟ کار ملیسا و شبنم نبوده کار من بوده دیدم جا می‌خوره میگه اینو الان باید بهم بگی؟ اونور بهش میگه چیزی نگو ماجد منو راحت نمی‌ذاره منو می‌کشه سپس بهش میگه بیا خونه تا با هم حرف بزنیم. از طرفی به بقیه هم خبر میده تا اونجا جمع بشن. دیدم با ماجد درباره یه موضوع دیگه‌ای حرف می‌زنه و اونو می‌پیچونه سپس به سمت خانه اونور راهی میشه. وقتی می‌رسه نگاهی به دوربینی که اونجا از قبل کار گذاشته میندازه و با اومدن بقیه و اونور درباره کشته شدن دمیر حرف می‌زنند. ملیسا وسیله‌ای می‌زنه تو سر دیدم که او بیهوش میشه آنها سرزنشش می‌کنند که این چه کاری بود که کردی؟ وقتی به هوش میاد می‌بینه رو صندلیه و دستاش بسته است. آنها با هم حرف می‌زنند و در آخر دیدم میگه که من مانژه رو می‌خوام در ازای سکوتم شبنم راضی نمی‌شه که مسعود می‌برتش تا باهاش حرف بزنه. شبنم میگه اصلاً مدرک نداره دستش! دیدم با لبخند بهش میگه چنان مدرکی دارم که بیا و ببین. ماجد وقتی به خونه میره آیسل باهاش حرف می‌زنه و میگه که دیشب دیدم بهش چی گفته ماجد جا می‌خوره و میگه باید این دخترو به حرف بیارم….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا