متن شعر شیر خدا در کتاب درسی فارسی ششم دبستان + معنی شعر

شعر شیر خدا از اشعار زیبای محمد حسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵ – ۱۳۶۷) متخلص به شهریار بوده که در عرض ارادت به ساحت امام اول شیعیان امام علی (ع) سروده شده است و در آن به چند ماجرای مهم از زندگی ایشان اشاره می‌کند که از آن جمله می‌ توان مناجات‌ های شبانه حضرت علی، تنهایی، ساده‌ زیستی و قناعت آن حضرت، سر زدن به یتیمان و نیازمندان در دل شب، خطر کردن و خوابیدن به جای پیامبر، رفتن به مسجد کوفه و واقعه شهادت آن حضرت را نام برد.

اصل این شعر ۲۸ بیت دارد و ۱۰ بیت از آن در کتاب فارسی ششم دبستان قرار دارد. در این مطلب ابتدا معنی ده بیت منتخب آن را بخوانید و سپس متن کامل شعر شیر خدا را مطالعه کنید.

متن و معنی شعر شیر خدا

علی آن شیر خدا شاه عرب

اُلفتی داشته با این دل شب

حضرت علی در راه خدا مثل یک شیر شجاع مبارزه می‌کرد و برترین مرد قوم عرب بود؛ او با تاریکی شب خو گرفته بود و دوستی داشت. (اشاره به مناجات‌های حضرت علی در شب دارد.)

★★★★★★★★★★★★★★

★★★★★★★

شب ز اسرار علی آگاه است

دل شب مَحرَم سِرُالله است

تنها شب از رازهای دل حضرت علی (ع) باخبر است؛ تاریکی شب رازدار سرالله است. (سرالله به معنای راز خداوند، لقب حضرت علی است.)

★★★★★★★★★★★★★★

★★★★★★★

شب شنفته است مناجات علی

جوشش چشمه‌ی عشق ازلی

شب صدای دعا و مناجات علی (ع) با خدا را شنیده است که مانند چشمه‌ عشق از روز ابتدای خلقت در وجود او می‌جوشید.

★★★★★★★★★★★★★★

★★★★★★★

کلماتی چو دُر آویزه‌ی گوش

مسجد کوفه هنوزش مدهوش

سخنان امام علی (ع) همانند مرواریدی ارزشمند هستند که هنوز در گوش مسجد کوفه مانده است و او را از خود بیخود می‌کند.

★★★★★★★★★★★★★★

★★★★★★★

فجر تا سینه‌ی آفاق شکافت

چشم بیدار علی خفته نیافت

هیچ زمان نشد که خورشید از افق بالا بیاید و سینه آسمان را بشکافد و چشم حضرت علی (ع) را در خواب ببیند. (یعنی حضرت علی همیشه قبل از طلوع آفتاب بیدار می‌شد.)

★★★★★★★★★★★★★★

★★★★★★★

ناشناسی که به تاریکی شب

می‌بَرَد شام یتیمان عرب

امام علی (ع) همان فرد ناشناس است که در شب‌های تاریک برای یتیمان شهر غذا می‌برد.

★★★★★★★★★★★★★★

★★★★★★★

عشق‌بازی که هم‌آغوش خطر

خُفت در خوابگه پیغمبر

او انسانی عاشق است که خطر را به جان خرید و شب به جای پیامبر در رختخواب او خوابید. (اشاره دارد به لَیلَهُ المَبیت که مشرکان قصد داشتند حضرت محمد (ص) را به قتل برسانند. حضرت علی در جای خواب پیامبر خوابید تا ایشان به مدینه هجرت کنند.)

★★★★★★★★★★★★★★

★★★★★★★

آن دَم صبح قیامت‌تأثیر

حلقه‌ی در، شد از او دامن‌گیر

در آن سحرگاه که اثرش مانند روز قیامت هولناک بود، حلقه در، به عبای حضرت علی (ع) آویخت و مانع از رفتن ایشان شد. (اشاره به روز ضربت خوردن امام علی (ع)، هنگام نماز صبح که به سمت مسجد کوفه می‌رفت.)

★★★★★★★★★★★★★★

★★★★★★★

دست در دامن مولا زد در

که علی بگذر و از ما مگذر

درِ خانه، دست به دامان مولای متقین شد که ای علی از تصمیم رفتن به مسجد صرف نظر بنما و از من عبور مکن.

★★★★★★★★★★★★★★

★★★★★★★

شب‌روان مست ولای تو علی

جانِ عالم به فدای تو

یا علی، پارسایان شب‌زنده‌دار سرگشته ولایت و دوستی تو هستند؛ جان همه جهانیان به قربان تو باد.

متن کامل شعر زیبای محمد حسین بهجت تبریزی

علی آن شیر خدا شاه عرب

الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی آگاه است

دل شب محرم سرّالله است

شب علی دید به نزدیکی دید

گرچه او نیز به تاریکی دید

شب شنفته‌ست مناجات علی

جوشش چشمه عشق ازلی

شاه را دیده به نوشینی خواب

روی بر سینه دیوار خراب

قلعه‌بانی که به قصر افلاک

سر دهد ناله زندانی خاک

اشکباری که چو شمع بیزار

می‌فشاند زر و می‌گرید زار

دردمندی که چو لب بگشاید

در و دیوار به زنهار آید

کلماتی چو دُر آویزه گوش

مسجد کوفه هنوزش مدهوش

فجر تا سینه آفاق شکافت

چشم بیدار علی خفته نیافت

روزه‌داری که به مهر اسحار

بشکند نان جوین افطار

ناشناسی که به تاریکی شب

می‌برد شام یتیمان عرب

پادشاهی که به شب برقع‌پوش

می‌کشد بار گدایان بر دوش

تا نشد پردگی آن سرّ جلی

نشد افشا که علی بود و علی

شاهبازی که به بال و پر راز

می‌کند در ابدیت پرواز

شهسواری که به برق شمشیر

در دل شب بشکافد دل شیر

عشق‌بازی که هم‌آغوش خطر

خفت در خوابگه پیغمبر

آن دم صبح قیامت تأثیر

حلقه در شد از او دامنگیر

دست در دامن مولا زد در

که علی بگذر و از ما مگذر

شال شه وا شد و دامن به گرو

زینبش دست به دامن که مرو

شال می‌بست و ندایی مبهم

که کمربند شهادت محکم

پیشوایی که ز شوق دیدار

می‌کند قاتل خود را بیدار

ماه محراب عبودیّت حق

سر به محراب عبادت منشق

می‌زند پس لب او کاسه شیر

می‌کند چشم اشارت به اسیر

چه اسیری که همان قاتل اوست

تو خدایی مگر ای دشمن دوست؟

در جهانی همه شور و همه شر

ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر؟

کفن از گریه‌ی غسّال خجل

پیرهن از رخ وصّال خجل

شبروان مست ولای تو علی

جان عالم به فدای تو علی

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا