ضرب المثل های رایج در زبان کردی با معانی آنها
ضرب المثل ها حاوی پیام های اخلاقی هستند که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند. از آنجایی که در ایران اقوام مختلف دارای مؤلفههای مشترک فرهنگی فراوانی هستند، علاوه بر ضرب المثلهای فارسی در هر قومیتی ضرب المثلهای خاص و قابل توجهی به کار میرود. زبان کردی نیز دارای ضرب المثلهای بسیار زیبا و کاربردی است.
۱. قه ل وه قه یه ژی رو و رِه ش.
معنی و معادل فارسی: دیگ به دیگ میگه روت سیاه.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲. خودا کووه ناسیگ وه فر نیگه بان
معنی و معادل فارسی: خدا کوه را میشناسد که روی آن برف میگذارد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳. جه نگ ژن و شوی وه قه ی تال موی.
معنی: دعوا زن وشوهر به اندازه یک تارموهم ارزش ندارد.
معادل فارسی: چیزی نزدیک به زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴. لووتێکی کا تێری لووتێکی با.
معنی: کنایه از شاخ فیل افتادن و کسی که زیاد مغرور است.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۵. تا دووری س ی وی سووری تا نزیکی مارمه ووکی.
معنی: انسانها تا از هم دور هستند همدیگر را دوست دارند، اما وقتی در کنار هم باشند آن عطش دوری را ندارند.
معادل فارسی: این مثل در فارسی به صورت دوری و دوستی به کار میرود.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۶. ئهر کور خاسیگه وهر خوهی ده ئاو دراری
معنی: اگر پسر خوبی است، گلیم خودش را از آب بکشد.
منظور: آن که ادعای توان انجام کار دیگران را دارد و در انجام کار خود ناتوان است.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۷. ابرو خوود (خوت) له ده سخووده (خوته) هیوره ده په یو (چاو دیری لی بکه).
معنی: آبروی تو دست خودته مواظب آن باش.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۸.قسه یه گ وشتی پ ی ناگری، گ وشتی پ ی دامه نه.
معنی: سخنی که متناسب با شرایط زمانی و مکانی نباشد از به زبان آوردن آن زیان بار میشوی.
معادل فارسی: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۹. ئهر دیری دریخت نهکه ئهر نهیری قهرت نهکه
معنی: اگر توانایی داری دریغ نکن اگر نداری قرض نکن.
منظور: در صورت تمکن خرج کردن و بهره گرفتن و در صورت نداشتن قناعت ورزیدن.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۱۰. گه ورا آو رشنی بویچه له پا خزنی.
معنی: آدم بزرگ آب میریزد و آدم کوچک پاهایش را در آن به بازی در میآورد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۱۱. رووی ده سی وه ئه نجیر نه ره سی وه ت. که ره سه.
معنی: روباه دستش به انجیر نمیرسد میگوید نارس است.
معادل فارسی: گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه بو میده.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۱۲. گول ب وی وه نه وشه نادا.
معنی و معادل فارسی: هر گلی بویی دارد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۱۳. ئهر ده بهنه بوو هه دهرمهنه بوو.
معنی: اگر از بنده باشد همیشه درمانده باشد.
منظور: رحمانیت و رحیم بودن خاص خداوند است در حالی که اکثر انسانها ظالم و بدخواه هم دیگر هستند.
۱۴. برامان برایی، کیسه مان جیایی.
معنی و معادل فارسی: حساب حسابه کاکا برادر.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۱۵. ئهر خوازی عهزیز بوی یا بمهری یا دوور بوی.
معنی: اگر خواهی عزیز باشی یا بمیر یا دور شو.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۱۶. میرات خه ر وه که متار ره سی.
معنی: میراث خر به کفتار میرسد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۱۷. ایر دز خه یرا بو تاریکه شو فه ره س.
معنی: اگر دزد زرنگ باشد شب تاریک زیاد است.
منظور: اگر آدم بخواهد کاری راانجام بدهد وقت زیاد است وهمت میخواهد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۱۸. ره فیقی نائه هل مه که و دوستی ب.ی گانه، ئه تکا به تانه.
معنی: رفاقت با نااهلان باعث رسوایی ات میشود.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۱۹. ئهر ت یهی مهنی م سهد مهنم.
معنی: اگر تو یک من هست من صد من هستم.
منظور: در مقابل مغرور، خود را مغرور نشان بده.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۰. قالاو وه قالاو هویشید رویت ره ش.
معنی: کلاغ به کلاغ میگه روت سیاه.
منظور: دو تا آدم که هر دو یک عیب را داشته باشند یکی به دیگری همان عیب را بگوید و در جوابش دیگری این مثل را میگوید.
معادل فارسی: دیگ به دیگ میگه روت سیاه.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۱. میمان حه بیب خوداس.
معنی: میهمان حبیب خداست.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۲. ئهر ت نهوشی کووری خوهم نیهزانم تانهی ها چهوم.
معنی: اگر تو نگویی کوری، خودم نمیدانم ایرادی در چشم دارم؟
منظور: هر کس بهتر از دیگران به عیب خود واقف است.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۳. راس بچو و حاکم مه چوو. (که لهوری).
معنی: سعی کن رفتارت درست باشد تا دچار مشکل و دردسر نشوی.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۴. قه وم گ وشتی یه ک. بخوا، زوقوانی یه ک. ناشکین ی.
معنی: خویشاوندان هر چند بد باشند ولی در حفظ آبرویت میکوشند.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۵. کانی له خوه یوه آو زاییته تی.
معنی: چشمه از خودش آب درآن میتراود. (چشمه خود جوش است.)
منظور: انسانی که زرنگ باشد از خودش همت و غیرت ومایهی زندگی دارد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۶. م ده مه کینه دیام، کلاو ت ئاردینه
معنی: من از آسیاب میآیم کلاه تو آردی شده.
منظور: من کار کرده ام چرا تو خسته شده ای.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۷. ئه گه گول نیهی درِ کیش مه به.
معنی: اگر عامل خیر نیستی شر هم مرسان.
معادل فارسی: مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۸. ئهر ت فکری دیری م فکرو نیمی دیرم.
معنی: اگر تو فکری داری من فکرو نیمی دارم.
منظور: من از تو زرنگتر و باتجربهتر هستم.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۲۹. کچکی ناتوانید پلی بیید باید پال بییده پیوه.
معنی: سنگی که نمیتوانی بلندش کنی به آن تکیه بزن.
منظور: اگر در زندگی با مانعی بزرگ وغیر قابل حل برخورد کردی با آن بساز و ازآن استفادهی دیگری کن.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳۰. دوس ئه وه یه بمگرینی نه ک بمکه نینی ی.
معنی: دوست واقعی آن است که مرا بگریاند نه مرا بخنداند. کنایه از آن است که دوست واقعی عیوب انسان را بیان میکند نه آنکه عیب دوستش را بپوشاند.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳۱. ئهر بیل زهنی، بیل خوهت بزهن
معنی و معادل فارسی: اگر بیل زن هستی، بیل خودت را بزن.
منظور: به کار خود مشغول بودن و و در کار غیر دخالت نکردن.
۳۲. قورواق وه قی ره قه وی ناوی.
معنی و معادل فارسی: با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳۳. اویکه له لای به نه خیاله له لای خویا بطاله.
معنی: اون چیزی که پیش بنده خیاله پیش خداوند باطل است.
منظور: بنده برای خودش فکر وخیالها دارد، اما در نهایت اون چیزی خواهد شد که خدا میخواهد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳۴. ئهر بزانسام کام روو مه مهردم، یانهی ئاودانم دهروهس مهکهردم.
معنی: اگر میدانستم چه روزی میمیرم، خانه آبادانم را ویران و بایر میکردم.
منظور: کسی از زمان مرگ خود خبر ندارد و این مایه تداوم امید به زندگی است.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳۵. خوا بدا له که س ی هه ر دوو چاوی کوی ر ئه کا و بالی ئه وه س. ی.
معنی: مأیوس شدن، از علائم بدبختی است.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳۶. دار هه رچی فرهتر بر گری بیشتر سری تیده خوار.
معنی: درخت هرچقدر بر وثمر بگیرد بیشتر سرش به طرف پایین خم میشود.
معادل فارسی: درخت هر چه پر بارتر خمیدهتر و یا درخت هر چه پربارتر افتاده تر.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳۷. کاری گه ن مه که و له خوا مه لالی رو.
معنی: گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است.
این مثل کردی ترجمه حدیثی است که انسانها را به پرهیز از گناه دعوت میکند.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳۸. ئهگر بهدگو نهو میهو گورگ ده یهی جا ئاو خوهن
معنی: اگر بدگو نباشد گرگ و میش در یک مکان آب میخورند.
منظور: عامل برهم زنی روابط، سخن چین است.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۳۹. مه ل گوشتخوه ر ده نویکی چه فته
معنی: پرنده گوشتخوار منقارش کج است.
منظور: هر کسی رابهر کاری ساختند.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۰. ئهرا یه ئوشمهت کاکه، مهلوچگی ئهرام بوورشنی
معنی: این که به تو میگویم برادر بزرگ، به خاطر این است که گنجشکی برایم کباب کنی.
معادل فارسی: سلام گرگ بی طمع نیست.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۱. فه رزه ن خال و وه ل ووه.
معنی: اخلاق و رفتار فرزند به دایی اش میرود.
معدل فارسی: بچه حلال زاده به دایی اش میرود.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۲. بچو کشکت بساو.
معنی: برو کشکت را بساب.
منظور: برای بیهوده نشان دادن کار یا حرف و یا اندیشهی کسی به کار میرود.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۳. کوری زرنگ ب ی ت تاریکه شه و فره س.
معنی: اگر کسی واقعاً خواهان انجام کاری باشد فرصتهای زیادی برای انجام آن دست میدهد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۴. ئهرا تمام مهردم دایه ئهرا ئیمه باوهژن.
معنی و معدل فارسی: برای تمام مردم مادر، برای ما زن بابا.
منظور: در حق بعضی لطف و در حق بعضی بدی و ناسپاسی کردن.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۵. به ردی که ش ی ت بیخاته بنی گ وم هه زار ژیر ده ری نایه ری.
معنی: دردسری که جاهلان به آسانی آن را ایجاد میکنند دانایان به این آسانیها نمیتوانند چاره کنند.
معادل فارسی: یک دیوانه سنگی را به چاه میاندازد که صد عاقل از درآوردن آن ناتوانند.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۶. پشی ماز رضای خلا موش ناگری.
معنی و معادل فارسی: گربه محض رضای خدا موش نمیگیرد.
منظور: کسی برای دیگری کار بدون مزد و رایگان انجام نمیدهد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۷. ئایم خوهش حساو شهریک مال مهردمه
معنی: آدم خوش حساب، شریک اموال مردم میشود.
منظور: خوش حساب باش تا قبولت داشته باشند.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۸. ئاومان وه یهی جووهو نیهچوو.
معنی:آبمان از یک جو نمیگذرد.
معدل فارسی: آبمتن توی یک جوی نمیرود.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۴۹. ئاویگ رشیا گرده و نیهو.
معنی: آبی که ریخت جمع نمیشود.
معادل فارسی: آب رفته به جوی برنمی گردد. پشیمانی سودی ندارد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۵۰. ئاو ده یه جا بمینی گهنی.
معنی: آب که در یک جا بماند میگندد.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۵۱. ئاش هزار که یوانوو یا سوره یا بی خوا.
معنی: آش هزار کدبانو یا شور است یا بی نمک.
معادل فارسی: آشپز که دو تا شد آش یا شور میشود یا بی نمک.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۵۲. ئاش نه خواردگ، دهس و دهم سوزیاگ.
معنی و معادل فارسی: آش نخورده و دهان سوخته.
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۵۳. ئاخر عمرو ئه ول مالداری
معنی: آخر عمر و اول مال اندوزی
معادل فارسی: پیری و معرکه گیری
☆✿☆✿☆✿☆✿☆
۵۴. ایما هم خدایی داریم.
معنی: ما هم خدایی داریم.
منبع: ستاره