فلسفه کلمه « آمین » چیست؟ آیا این کلمه ربطی به «آمن» خدای مصریان باستان دارد؟

در این مطلب از جدول یاب به بررسی این سوال می پردازیم که ریشه و فلسفه کلمه « آمین » چیست؟ آیا این کلمه ربطی به «آمن» خدای مصریان باستان دارد؟

آمین

آمین

پرسش
ریشه و فلسفه کلمه «آمین» چیست؟ ارتباط این کلمه بین سه دین بزرگ ابراهیمی در کجا می‌باشد؟ آیا ربطی به «آمن» خدای مصریان باستان دارد؟
پاسخ اجمالی
واژه «آمین» و «أَمینَ» (به مدّ و قصر)[۱] بعد از دعا و درخواست از خداوند استعمال می‌شود. برخی از لغت‌شناسان گفته‌اند: «آمین» مرکّب از یک فعل و اسم بوده و معنای آن «اللهم اسْتَجِبْ لی» است؛ یعنی: خدایا! دعایم را به اجابت برسان. در همین راستا گزارش شده هنگامی که موسی(ع)، فرعون و یارانش را نفرین نمود چنین گفت: «رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زینَهً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى‏ أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّى یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلیمَ»؛[۲] «پروردگارا! تو در دنیا به فرعون و اطرافیانش زینت و ثروت داده‌اى، پروردگارا! در نتیجه [بندگانت را] از راه تو گمراه می‌سازند، پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و  دل‌هایشان را سخت و سنگین ساز، به گونه‌اى که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند». و هارون(ع) آمین گفت.[۳]
گفتنی است؛ کلمه «آمِّین» در قرآن و در آیه «وَ لاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرام»[۴] آمده است اما به معنای آن «آمین» نیست که در پایان دعاها مورد استفاده قرار می‌گیرد، بلکه جمع «امّ»، اسم فاعل از «أمّ یؤمّ» باب «نصر» می‌باشد که عین الفعل آن در لام الفعل ادغام شده است و به معنای «قصد کنندگان» می‌باشد.[۵]
در زمینه ارتباط واژه «آمین» با «آمون» خدای مصر باستان، برخی گفته‌اند: «آمون، نام خدای مصریان قدیم، و کلمه آمین عربی را (که امروز به معنای برآور، روا فرما، استجابت کن است) حدس می‌زنند که همین آمون باشد».[۶]
 چنان‌که برخی از مفسران گفته‌اند: «بعضی از علماء آثار مصری در عصر حاضر، عقیده دارند که معنای کلمه “آمین” الله است، … و موازنه و برابری میان کلمات “مینو”، “آمون” و “آمین” برقرار کرده‌اند».[۷]
به هر حال، نمی‌توان نظر قطعی در این مورد داد.
منابع:
[۱]. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج ‏۱۵، ص ۳۶۷، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ اول‏، ۱۴۲۱ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب،‏ ج ۱۳، ص ۲۶، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. 
[۲]. یونس، ۸۸٫
[۳]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۱، ص ۱۱۰،  بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۲، ص ۵۱۰، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۴]. مائده، ۲٫
[۵]. ر. ک: ابن فارس، احمد بن فارس‏، معجم مقاییس اللغه، ج ‏۱، ص ۳۰، قم، مکتب الاعلام الاسلامی‏، چاپ اول‏، ۱۴۰۴ق؛ مصطفوى، حسن‏، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج ‏۱، ص ۱۴۷ – ۱۴۸، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ سوم‏، ۱۴۳۰ق.
[۶]لغت‌نامه دهخدا، واژه «آمون».
[۷]. مراغى، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج ‏۱، ص ۳۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا