آیه تطهیر در کدام سوره قرآن کریم وجود دارد؟
بخش دوم آیه ۳۳ سوره احزاب/۳۳ به «آیه تطهیر» شهرت یافته است:[۱]
آیه تطهیر صرف نظر از اینکه در شأن چه کسانی نازل شده باشد گویای فضیلتی بی نظیر برای آن افراد است. به همین جهت مجادلههاى کلامى فراوانى پیرامون این آیه شریفه در گرفته است. شیعه با استناد به متن آیه و نیز روایات شأن نزول برخی از اصول بنیادین مذهب تشیع مانند امامت و عصمت اهل بیت علیهمالسلام را استوارتر ساخته و در مقابل اهل سنت با مناقشه در تفسیر آیه سعی در بی اثر نمودن تفسیر شیعی از این آیه نموده اند.امامان شیعه همواره به این آیه مباهات کرده و آن را دلیل حقانیت خود می دانستند. امام امیرالمومنین(ع) در روز شورا با توجه به این آیه فرمود: «شما را به خدا قسم می دهم، آیا در میان شما کسی هست که آیه تطهیر درباره او نازل شده باشد؟؛ آن هنگام که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم من و فاطمه و حسن و حسین را زیر عبای خیبری گردآورد و گفت: خدایا! این ها اهل بیت من هستند، پس رجس و پلیدی را از ایشان دور کن و پاک و مطهرشان گردان. اعضای شورا همگی جواب دادند: نه![۲] امام مجتبی(علیه السلام) هم پس از پذیرش صلح و سازش تحمیلی با طاغوت شام، در سخنرانی خود در حضور معاویه ضمن برشماری فضایل و کمالات خاندان خود، به این حادثه تاریخی اشاره کرده است» [۳]
مفردات آیه
ابتدا به تبیین مفردات آیه می پردازیم و سپس به مباحث تفسیری مورد اختلاف شیعه و اهل سنت خواهیم پرداخت
إِنَّما
این آیه با «إِنَّما» که به تصریح لغویان براى حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهى به آنان را بیان مىکند. تقدیم جار و مجرور (عنکم) بر مفعولٌ به (الرجس) و نیز اعراب نصب (أهلالبیت) که مفید اختصاص است، بر این تأکید مىافزاید.
یرید
واژه «یرید» فعل مضارع است از «أراد» که ثلاثی مجرد آن «رود» است و «رود» به معنای طلب همراه با اراده و اختیار به کار می رود.[۴] راغب اصفهانی چـنین مـیگوید:«هر گاه گفته شود: اراد الله؛ خدا اراده کرده است، معنایش آن است که خدا حکم کرده چنین باشد، در حـالی که چـنین نـبوده است».[۵]
الرجس
رجس به معنای پلیدی است. گاه بر پلیدی ظاهری و مادی اطلاق می شود و گاه در پلیدی معنوی اطلاق می شود و گاه در هر دو به کار می رود.[۶]
اهل البیت
واژه اهل در لغت به معنای «انس و قرابت» آمده است[۷] و واژه بیت به معنای محل سکونتو جای بیتوته است [۸]. اصل «اهل بیت» در لغت به معنای «خویشاوندان فرد» است که با او قرابت و خویشاوندی داشته باشند[۹] ولی به طور مطلق در معنای عام تری که شامل تمامی افرادی که در نسب, دین, مسکن , وطن و شهر با فردی شریک باشند نیز استعمال شده است[۱۰] این واژه در اصطلاح قرآن , حدیث و علم کلام به معنای خانواده پیامبر گرامی اسلام(ص) آمده است.
یطهرکم تطهیرا
خـلیل بـن احمد الفراهیدی مینویسد: «تطهّر (به معنایی) پاکی و تنزه و خویشتن داری از گناه و معصیت است.»[۱۱] راغـب اصـفهانی در مـفردات خود چنین مینویسد: «طهارت دو گونه است: طهارت و پاکی جسم، و طهارت و پاکی نفس که عامه آیات قرآن کریم بـر این دو مـعنا حـمل میشود.» [۱۲] لمه «تطهیراً» که در پایان آیه تطهیر به صورت مصدر ذکر شده، طبق قواعد زبـان عـربی بیان کننده نوعی تأکید است و به تطهیر اهل بیت (ع) مربوط میشود. بنابر این، منظور از «یُطهرکُمْ تَطْهِیراً» در آیه مـورد بـحث، تطهیر جسمیو روحی کامل اهل بیت(ع) مورد خطاب است.
مضمون آیه
این آیه شریفه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّرکُم» در پى «لِیُذهِبَ عَنکُم الرِّجسَ» تأکیدى بر طهارت و پاکیزگى به دنبال دور شدن پلیدىها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدى دیگر براى طهارت به شمار مىرود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فکرى و عملى اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مىگیرد.[۱۳] اما چنانکه بیان شد شیعه و اهل سنت در تفسیر این آیه اختلاف کرده اند این اختلاف عمدتاً پیرامون دو مبحث است.
- اینکه آیا اراده خداوند (یُریدُاللّهُ…)که در این آیه مطرح شده اراده تکوینی است یا اراده تشریعی
- اینکه مصادیق اهل بیت در این آیه چه کسانی هستند؟
در ادامه به بررسی این دو مطلب خواهیم پرداخت.
اراده تکوینی یا تشریعی
اراده تکوینی اراده ای است که به فـعل خـود خداوند تعلق می گیرد، بنابراین تخلف از آن امکان ندارد و تحقق آن حتمی است. مانند این که خداوند اراده کرد آتش بر ابراهیم علیهالسلام سرد و بىضرر شود و این اراده بىدرنگ محقق شد. رد قرآن کریم اراده تکوینی خداوند اینگونه توصیف می شود: ««إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَن یَقولَ لهُ کُن فَیَکون»»[۱۴]
اراده تشریعى خداوند اراده ای است که به فعل بندگان تعلق می گیرد. بنابراین تحقق آن حتمی نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات که ممکن است در موارد فراوانى محقق نشود.
اگر اراده خداوند در این آیه تکوینی باشد معنای آیه آن است که خداوند خود اهل بیت پیامبر علیهم السلام را از هر رجس و پلیدی پاک و طاهر نموده است و این امر قطعاً محقق شده است [۱۵]و اگر اراده تشریعی باشد معنای آیه آن است که خداوند اراده نموده است که اهل بیت علیهم السلام با انجام طاعات و عبادات و ترک محرمات از هر رجس و پلیدی پاک گردند.
حال آیا اراده خداوند رد این آیه تکوینی است یا تشریعی؟ اراده در این آیه تکوینى است نه تشریعى؛ یعنى خداوند اراده کرده که اهل بیت پیامبر از هر گونه پلیدى دور باشند و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است و در پى این اراده، دورى از آلودگىها و صفت طهارت براى آنان تحقق یافته است؛ تکوینی بودن اراده خداوند در این آیه به چند دلیل محرز است
- اراده تشریعى خداوند مبنى بر دور بودن از پلیدىها و پاکیزگى انسانها با انجام تکالیف به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد بلکه خداوند اراده کرده است همه انسانها از پلیدىها بر حذر و به طهارت و پاکیزگى متصف باشند؛ چنان که در دستور به غسل و وضو مىفرماید: خداوند به این وسیله مىخواهد شما مسلمانان را پاک کند: «مَا یُریدُ اللّهُ لِیَجعلَ عَلیکُم مِن حَرج ولکِن یُریدُ لِیُطهِّرَکُم…».(سوره مائده/۵،۶)[۱۶]
- قرینه دیگرى که اراده تکوینى در این آیه را نشان مىدهد، این است که به استناد روایات فراوانى که در شأن نزول خواهد آمد، این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده صرفاً تشریعى باشد، دیگر منقبتى نخواهد بود زیرا این اراده براى همه وجود دارد؛[۱۷]
اهلبیت در این آیه چه کسانی هستند
در این که اهل بیت چه کسانى هستند آراء مختلفی وجود دارد: همه مفسران شیعه[۱۸] و برخی از مفسران اهل سنت[۱۹] معتقدند مقصود از اهل البیت علیهمالسلام؛ خمسه طیبه یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام هستند. اما آنچه در میان اهل سنت شهرت دارد، این است که اهل بیت افزون بر این پنج نفر شامل همسران پیامبر صلی الله علیه و آله نیز مىشود.[۲۰]. اقوال غیر مشهوری نیز در این مورد وجود دارد مانند اینکه آیه تنها درباره همسران پیامبر(ص) نازل شده است این قول به عکرمه نسبت داده می شود[۲۱]
از آنجا که روایات نقش کلیدی در آشکار نمودن قول صحیح دارند ابتدا به بررسی و روایات ناظر به این آیه شریفه می پردازیم:
روایات مرتبط با آیه تطهیر
اگر به منابع تفسیری و حدیثی فریقین نگاه کنـیم، خـواهیم دید که تـعداد قابل توجهی از روایات مربوط به آیه تطهیر درباره اختصاص آیه به اصحاب کساء می باشد. بر اساس این روایات متواتر و صحیح، آیه تطهیر در اواخر زندگی پیامبر اسلام و در خانه ام المؤمنین، ام سلمه(ره) نازل شـد. حسکانى در شواهدالتنزیل، بیش از صد و سى حدیث در این زمینه نقل کرده است.[۲۲] در مضمون بسیارى از این احادیث آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله؛ على، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام را زیر کسا (پوششى) قرار داد و آیه تطهیر نازل شد؛[۲۳] البته در برخى از این احادیث آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از نزول آیه آنان را جمع کرد و بر آنان کسایى قرار داد و فرمود: اللّهم هؤلاء اهل بیتى. این روایات به حدیث کسا شهرت یافتهاند.[۲۴] عـلامه سـید محمد حسین طباطبایی در این باره مینویسد : این روایات بسیار و بیش از هفتاد حدیث است. بیشتر آنها از طریق اهل سنت نقل شده که این خود بیشتر از چیزی است که از طریق شیعه روایت شده است. اهل سنت آن را تـقریباً از چـهل طریق و شیعه آن را از بیش از سی طریق نقل کرده است..[۲۵] سـید هـاشم بن سلیمان البحرانی (م ۱۱۰۷ هـ) در کتاب غایه المرام و حجه الخصام در خصوص اختصاص آیه تطهیر بـه پنـج تـن آل عبا (ع) حدود هشتاد حدیث و روایات نقل میکند که ۴۱ حدیث آن از طریق برادران اهل سنت و ۳۴ حدیث آن از طریق مـذهب اهـل بیت (ع) میباشد.[۲۶] همچنین ابوبکر احمد بن موسی ابـن مـردویه (م ۴۱۰ هــ) میگوید: «به بیش از صد طریق روایت رسیده است که آیه (تطهیر) درباره محمد، علی، فـاطمه، حـسن، حـسین (ع) (نازل شده) است.»[۲۷] مجموعه روایاتی که می توان دراین مسئله به آنها استناد کرد را می توان به چند دسته کلی تقسیم نمود:
- روایات مربوط به شأن نزول آیه تطهیر؛
- روایاتی که آیه تطهیر را به خمسه طیبه مرتبط مـیسازد؛
- روایات تـسلیم (سلام دادن) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خمسه طیبه
- روایاتـی که بر عـصمت خمسه طیبه دلالت دارد؛
- احتجاج کنندگان به آیه تطهیر درباره فـضیلت اهـل بیت (ع).
بخش اول: روایات مربوط به شأن نزول آیه تطهیر
بر اساس تعدادی از روایات که از طریق مذهب اهـل بـیت و اهل سنت نقل شده است، آیه تـطهیر درباره پنج تن آل عـبا (ع) و یا خـمسه طیبه (ع) نازل شده است.
منابع شیعی
- ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی (ره) در حدیثی صـحیح چـنان نقل میکند که حضرت امام صـادق (ع) فـرمود: اگـر پیامـبر خـدا (ص) سـاکت نـشسته، اهل بیت خـود را مـشخص نمیکرد، خاندان فلان و خاندان فلان آن را برای خود ادعا میکرد؛ ولی خداوند ـ عزوجل ـ در کتاب خود جهت تصدیق پیامـبرش (ص) آیه تـطهیر را نـازل فرمود: «همانا خدا فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شـما اهـل بـیت دور کنـد و کامـلاً شـما را پاک سازد.» (در آن هنگام) علی، حسن، حسین و فاطمه (ع) حضور داشتند. پیامبر اکرم (ص) آنها را در خانه ام سلمه زیر «کساء» قرار داد و سپس گفت: خدایا، همانا برای هر پیامبری اهلی و خاندانی است و اینان اهل بـیت و خاندان من هستند. ام سلمه گفت: آیا من از اهل بیت تو نیستم؟ پیامبر (ص) فرمود: تو بر خیر هستی ولی اینان اهل بیت و خاندان من اند. [۲۸]
- ابو جعفر محمد بن حسن طوسی (ره) از حضرت امام رضـا (ع) و آن حـضرت از پدران گرانقدرش و امام زین العابدین (ع) چنین نقل میکند: ام سلمه میگوید: این آیه در خانه من و در روز مربوط به من نازل شد. هنگام نزول آن، پیامبر خدا (ص) نزد من بود. آن حضرت (ص) عـلی، فـاطمه، حسن و حسین را فراخواند و جـبرئیل (هـم) آمد، سپس عبای فدکی را بر روی آنها کشید و گفت: خدایا، اینان اهل بیت من هستند. خدایا، پلیدی و گناه را از آنان دور کن و آنها را کاملاً پاک ساز. ام سلمه میگوید: گفتم: ای پیامبر خدا، من نیز از اهل بـیت تـو هستم، و آمدم تا همراه آنها (زیر عبا) بروم. اما پیامبر اکرم (ص) فرمود: ای ام سلمه، تو در جای خود باش. همانا تو بر خیر و نیکی هستی؛ تو از همسران پیامبر خدا هستی. [۲۹]
در منابع شیعی بسیار دیگری روایات و احادیث مـربوط بـه شأن نـزول آیه تطهیر بیان شده است. [۳۰]
منابع اهل سـنت
- ابـو جعفر محمد بن جریر طبری در تفسیر خود چنین نقل میکند: از ابو سعید خدری نقل شده است که گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود: این آیه درباره پنج تن نازل شده است که عبارتند از: من و عـلی و حـسن و حسین و فاطمه ـ رضی الله عنهم ـ[۳۱]
- ابو عبدالله حاکم نیشابوری چنین نقل میکند:ام سلمه (رض) میگوید: این آیه در خانه من نازل شد و پیامبر خدا (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین ـ رضوان الله عـلیهم اجـمعین ـ را نزد خود فرا خواند و چنین گفت: خدایا، اینان اهل بیت من اند. [۳۲] حاکم نیشابوری در ذیل این حدیث شریف چنین میگوید:این حدیث با شـرط بـخاری (بـرای صحت حدیث) موافق و صحیح اسـت؛ ولی وی آن را نـیاورده است. [۳۳] گفتنی است که در منابع فراوان دیگری که همگی از منابع معروف اهل سنت به شمار میآیند، تقریباً همین مضمون یاد شده در خصوص نزول آیه تطهیر و اختصاص آن بـه پنـج تن آل عبا (ع) موجود است[۳۴]
بخش دوم: روایاتـی که آیه تطهیر را به اهل بیت (ع) مرتبط میسازد
در بخش دیگری از احادیث، بدون اشاره و تـصریح بـه شـأن نزول آیه تطهیر، صرفاً بر اختصاص آیه تطهیر به این پنج تن تأکید میشود. در اینجا تعدادی از این روایاتـ را از مـنابع فـریقین ارائه میدهیم:
منابع شیعی
- تمیمینقل مـیکند: نـزد عایشه رفتم و او برای من چنان نقل کرد که (روزی) پیامبر اکرم (ص) را دیده است که علی، فاطمه، حسن و حـسین (ع) را فـرا خواند و سپس گفت: خدایا، اینان اهل بـیت مـن انـد، رجس و پلیدی را از آنها دور کن و آنها را کاملاً پاک گردان. [۳۵]
- عبد الرحـمن بـن ابی لیلی انصاری از پدرش نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) خطاب به علی (ع) فرمود: من نخستین کسـی هـستم که وارد بهشت میشوم و تو بعد از من داخـل آن میشوی و حسن و حسین و فـاطمه (پس از تـو وارد آن میشوند). خدایا، همانا آنها اهـل (بـیت) من اند، رجس و پلیدی را از آنان دور کن و آنها را کاملاً پاک گردان. [۳۶]
منابع اهل سنّت
- ام سلمه میگوید: پیامبر اکرم (ص) بـر حـسن، حسین، علی و فاطمه کسایی پوشاند. سـپس گـفت: خدایا، اینـان اهـل بـیت و خواص من هستند، پلیدی را از آنـان دور کن و آنها را کاملاً پاک گردان. ام سلمه گفت: ای پیامبر خدا، آیا من نیز با آنها هستم؟ حضرت (ص) فرمود: همانا تـو بـر خیر و نیکی هستی. [۳۷] ابو عیسی مـحمد بـن عـیسی تـرمذی در ذیل این حـدیث مینویسد: این حدیث حسن است و آن بهترین حدیثی است که در این باب (باب فضل فـاطمه بـنت مـحمد (ص)) روایت شده است. [۳۸]
- صفیه، دختر شیبه، نقل میکند که عایشه گفت: پیامبر اکرم (ص) هنگام با مداد با عبایی از پشم سیاه بیرون شد. حسن بن علی رسید، او را داخل عـبا کرد. سـپس حسین آمد و همراه او داخل (عبا) شد. سپس فاطمه آمد، او را داخل فرمود. پس از آن علی آمد و او را نیز داخل عبا کرد. سپس گفت: خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد. [۳۹]
بخش سوم: روایات تسلیم )سلام( پیامبر(ص) به خمسه طیبه
قسمت دیگری از روایات مربوط به آیه تطهیر، روایات تسلیم است. در آیه ۱۳۲ سوره طه آمده است: و أمر اهلک بالصلوه و اصطبر عـلیها؛ و خـانواده خود را به نماز فرمان ده، و بر انجام آن شکیبا باش.» بر اساس روایات متعدد، پیامبر (ص) نیز بر اساس همین دستور الهی، هر روز قبل از اقامه نماز به در خانه علی و فاطمه (ع) میرفت و پس از فراخوانی آنها بـه نـماز، آیه تطهیر را خـطاب به آنها میخواند. البته در تعداد دفعات آمدن پیامبر اکرم (ص) به در خانه امام علی و فاطمه و سلام دادن به آنها و فـراخواندن آنها به نماز و نیز قرائت آیه شریف تطهیر، اختلافاتی وجود دارد. در روایات مختلف چـنین آمـده اسـت:
- پیامبر اکرم (ص) هر روز هنگام نماز صبح این کار را انجام میداد.
- پیامبر اکرم (ص) چهل روز، هنگام صبح، این کار را انجام داده است.
- پیامبر اکرم (ص) این کار را شش مـاه هـنگام نماز صبح انجام میداد.
- پیامبر اکرم (ص) هشت ماه هنگام رفتن به نماز صبح اینـ کار را انـجام داده اسـت.
- پیامبر اکرم (ص) این کار را نه ماه هنگام رفتن به نماز صبح انجام میداد.
- پیامبر اکرم (ص) نه ماه و در هـر روز پنج بار (هنگام نمازهای پنجگانه) این کار را انجام داده است.
اما این اختلافها چندان مهم نـمینماید و به نظر میرسد در مـشاهده راوی حـدیث ریشه دارد. بنابراین، تعیین مدت و تعداد تکرار این کار توسط پیامبر اکرم (ص)، با استفاده از این روایات ممکن نیست. آنچه مهم مینماید، این است که پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) این کار را انجام داده است. در اینجا با استفاده از منابع فریقین نمونههایی از روایات تسلیم را ذکر مـیکنیم:
منابع شیعی
- حضرت علی (ع) نقل میکند که پیامبر خدا (ص) هر روز صبح نـزد مـا آمده، میفرمود: نماز، خداوند شما را رحمت کند، نماز؛ «خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد» [۴۰]
- ابو سعید خدری نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) به مدت چـهل روز بـه در خانه علی (ع) آمده، چنین میفرمود: ای اهل بیت، سلام، رحمت و برکات خداوند بر شما باد. خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما دور کند و شما را کاملاً پاک سازد. من با جنگ کننده با شما مـیجنگم و بـا کسـانی که با شما دوستاند دوسـت مـیباشم. [۴۱]
مـنابع اهل سنّت
- انس بن مـالک نـقل میکند که پیامبر اکرم (ص) به مدت شش ماه هنگام رفتن به نماز صبح بر در (خانه) فاطمه گذر میکرد و چنین مـیگفت: نـماز؛ (ای) اهـل بیت، خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کامـلاً پاک سازد. [۴۲] ابو عیسی محمد بن عیسی ترمذی در ذیل این حدیث، آن را «حدیث حسن» معرفی کرده است. [۴۳] و ابو عبدالله حاکم نیشابوری نیز پس از نـقل این حـدیث مـینویسد: «این حدیث طبق شـرط (صـحت حدیث) مسلم (نیشابوری) موافق و صحیح است، ولی آن را نیاورده است» [۴۴]
- ابـو حمراء نقل میکند: پیامبر (ص) را دیدم که هنگام طلوع فجر در (خانه) علی و فاطمه آمده، چنین گفت: نـماز، نـماز، خـدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد. [۴۵]
- ابـو سـعید خدری میگوید: پیامبر خدا (ص) چهل صبح در (خانه) علی آمده، پس از دیدن فاطمه چنین مـیگفت: سـلام بـر شما ای اهل بیت و رحمت و برکات خداوند بر شما باد؛ نماز، رحمت خداوند بر شما فـرو بـارد. خدا فقط میخواهد هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سـازد. [۴۶]
بخش چهارم: روایات مربوط به عصمت و طهارت خمسه طیبه
در تـعداد دیگری از روایات بر عصمت و طهارت اهل بـیت (ع) تصریح میشود که در اینجا بـرخی از آنـها را میآوریم:
منابع شیعی
- پیامبر اکرم (ص) فرمود: مـن، عـلی، حسن و حسین و نه تن از اولاد حـسین، مـطهر و مـعصوم هستیم. [۴۷]
- پیامبر گرامیاسلام (ص) فرمود: امامان پس از من (مانند) عدد نـقبا (و رهـبران) بنیاسرائیل دوازده نفرند که همه آنها امـین، پرهـیزگار و معصوم انـد.[۴۸]
مـنابع اهل سنت
- پیامبر اکرم (ص) فرمود: من و اهل بیت من از همه گناهان پاک و مـطهر هـستیم [۴۹]
- پیامبر اکرم (ص) فرمود: و همانا ما اهل بیتی هستیم که خداوند از ما زشتیها (و گناهان) ظاهری و باطنی را دور کرده است. [۵۰]
- پیامـبر اکرم (ص) فـرمود: مـا اهـل بـیتی هستیم که خداوند آنها را از (گناهان) پاک نموده است و (ما اهل بیت) از شجره نبوت هستیم. [۵۱]
بخش پنجم:احتجاج کنندگان بـه آیه تـطهیر درباره فضیلت اهل بیت علیهم السلام
در تـعداد دیگـری از روایات مربوط به آیه تطهیر، سخن از احتجاج افراد خاص به آیه تطهیر جهت اثبات برتری و فضیلت اهل بیت (ع) به میان آمده است. در اینجا نمونههایی از این روایات را از منابع فریقین ذکر مـیکنیم:
مـنابع شیعی
- احـتجاج امـام علی (ع) به آیه تطهیر: حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: همانا خداوند عزوجل ما اهل بیت را برتری بخشیده است و چگونه چنین نباشد، در حالی که خداوند ـ عزوجل ـ در کتاب خود میفرماید: خدا فقط میخواهد پلیدی را از شـما اهـل بیت دور کنـد و شما را کاملاً پاک سازد، پس خداوند ما را از زشتیها (و گناهان) ظاهری و باطنی تطهیر فرموده است و ما بر راه حق هستیم.[۵۲]
- امـام علی (ع) در احتجاج دیگر خود خطاب به ابوبکر فرمود:آیا آیه تطهیر از پلیدیها برای من، اهل بیت و فرزندان من است یا برای تـو و خانوادهات؟ (ابـوبکر در جواب) گفت: بلکه برای تو و اهل بیت توست.[۵۳]
- احتجاج دیگر امام علی (ع) در روز شـورا (روز تـعیین خـلیفه سوم بعد از مرگ عمر بن خطاب) خطاب به حاضران انجام شد و حضرت جهت اثبات بـرتری خود، فاطمه، حسن و حسین (ع) به آیه تطهیر استدلال فرمود[۵۴]
- احتجاج امام حسن (ع) به آیه تـطهیر جهت اثبات برتری اهـل بـیت (ع) که پس از پذیرش صلح با معاویه ایراد شد.[۵۵]
- احتجاج امام زین العابدین (ع) به آیه تطهیر در برابر طعن پیرمردی به هنگام ورود اسرای کربلا به شهر دمشق نیز موردی دیگر است. آن حضرت (ع) خود را مصداق اهل بیت مورد اشـاره در آیه تطهیر دانسته است.[۵۶]
- از موارد دیگر، احتجاج ام سلمه (رض) به آیه تطهیر جهت اثبات برتری امام علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) است و خطاب به عمره الهمدانیه بیان شده است.[۵۷]
- احتجاج زید بن علی الحسین (ع) به آیه تـطهیر در خـصوص عدم شمولیت آیه تطهیر به همسران پیامبر اکرم (ص)، از نمونههای دیگر است.[۵۸]
منابع اهل سنت
- احتجاج امام حسن بن علی (ع) به آیه تطهیر در منابع اهل سنت نقل شده است. ابو عبدالله حاکم نـیشابوری در کتـاب المستدرک علی الصحیحین نقل میکند که حضرت امام حسن (ع) پس از شهادت امام علی (ع) خطبه ای خواند و چنین فرمود:ای مردم، هر کس مرا شناخت، همانا مرا شناخته است و هر کس مرا نمیشناسد، من حسن پسر علی هستم و من از اهل بیتی هـستم که خـداوند پلیدی را از آنـها دور کرده و آنان را کاملاً پاک گردانیده است.[۵۹]
- حـافظ عـبد الرحـمن بن ادریس بن ابی حاتم و دیگر مفسران و محدثان اهل سنت نقل میکنند که حضرت امام حسن (ع) پس از به خلافت رسیدن، هنگام خواندن نـماز، بـا خـنجر مردی زخمیشد. آن حضرت پس از آن حادثه منبر رفت و چـنین فـرمود:«ای اهل عراق، درباره ما از خدا بترسید. همانا ما رهبران و میهمانان شما هستیم و ما اهـل بـیتی هـستیم که خداوند فرمود: «خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کامـلاً پاک سـازد». (ابو جمیله) گفت: آن حضرت (ع) پیوسته این سخنان را میگفت تا این که در مسجد همه گریان شدند.[۶۰]
- احتجاج امام زین العابدین (ع) بـه آیه تـطهیر نـیز در منابع اهل سنت آمده است. محمد بن جریر طبری، ابو الفدا اسـماعیل بـن کثـیر و دیگران چنین نقل میکنند:ابو الدیلم میگوید: علی بن الحسین ـ رضی الله عنهما ـ به مـردی از اهـل شـام گفت: آیا در سوره احزاب خواندهای: «خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سـازد». آن مـرد گفت: آری (خواندهام). آیا شما آنان هستید؟ حضرت گفت: آری.[۶۱]
- مورد دیگر، احتجاج ام امؤمنین ام سلمه (رض) به آیه تـطهیر جـهت اثـبات برتری امام علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) خطاب به عمره همدانیه است.[۶۲]
- احتجاج واثله بن الاسـقع لیثـی به آیه تطهیر جهت اثبات برتری امام علی (ع) در حضور تعدادی از مسلمانان، نمونهای دیگـر اسـت.[۶۳]
- احـتجاج عبدالله بن عباس به آیه تطهیر جهت اثبات برتری امام علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) هنگام مـناظره بـا گـروهی از مردم نیز در منابع اهل سنت آمده است.[۶۴]
- احتجاج سعد بن ابی وقـاص بـه آیه تطهیر جهت اثبات برتری امام علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) هنگام سخن گفتن با معاویه هم مـوردی دیگـر برشمرده میشود.[۶۵]
بررسی اقوال در مسئله
مشاهده روایات بی شمار در این زمینه که بسیاری از آنها را اهل سنت نقل نموده اند جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که این آیه تنها در شأن خمسه طیبه نازل شده است و به هیچ وجه شامل همسران پیامبر نمی شود تا چه رسد به اینکه تنها در حق همسران پیامبر نارل شده باشد. با این وجود قائلان این دو نظر به دلایلی تمسک کرده اند که در ادامه به بررسی این دلایل خواهیم پرداخت
دلیل اول:سیاق آیات
آیه تطهیر در بین آیاتی از سـوره احـزاب قرار گرفته است که مربوط به هـمسران رسـول گرامیاسلام (ص) اسـت؛ چـون خـداوند متعال در آیات ۲۸ الی ۳۴ این سوره، همسران پیامـبر اسلام (ص) را مورد خطاب قرار داده و دستورهای مهمی به آنها داده است. همین امر باعث شده است که برخی نزول آیه تطهیر را مربوط به همسران پیامبر بدانند یا اینکه دست کم آنها را نیز در کنار خمسه طیبه از مصادیق اهل بیت معرفی نمایند.
نقد
اگر چه سیاق یکی از قرائن در تفسیر آیه است اما دلیلی قطعی و تخلف ناپذیر نیست بلکه اگر دلیلی بر خلاف آن وجود داشت باید دست از سیاق برداشت و به آن دلیل تمسک کرد. زیرا اولاً این از عادت فصحاست که در کلام خود از یک خطاب به خطاب دیگر رونـد و دوبـاره بـه آن خطاب اولی برگردند قرآن کریم مملو از این موارد است.[۶۶] ثانیاً:امام صادق علیه السلام می فرمایند: «یا جابر! وَ لَیْسَ شَیٌ اَبْعَد مِنْ عُقُولِ الرِّجال مِنْهُ، إنَّ الـآیه لَتَنْزِل اَوَّلُهَا فِی شیٍ وَ اَوْسـَطهَا فـِی شیٍ وَ آخرُهَا فِی شیٍ؛»[۶۷].ای جابر! هیچ چیزی مثل آن (قرآن) از عقل (و قیاس) مردم دور نیست، زیرا اول آیه درباره یک چیز و وسط آن درباره چیز دیگر و آخر آن درباره چیز سومیفرود میآید.ثالثاً: گاهی متکلم در کلام خود سخنی را به گونه جمله معترضه بیان می دارد و اسـتفاده از جـمله معترضه در قرآن کریم بی سابقه نیست و میتوان برای آن نمونه های متعددی درقرآن کریم یافت.[۶۸] بنابراین سیاق آیات همیشه نمی تواند مورد استناد قرار گیرد. در آیه تطهیر نیز دلایل و قرائن قطعی وجود دارد که این بخش از آیه با سیاق آیات همراه نیست:
- همه ضمایر در جملههاى قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمایر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذکر آمده است و اگر خطاب همچنان تنها به همسران بود، تغییر در ضمایر وجهى نداشت.بنابراین به طور قطع مخاطبان آیه نمی توانند تنها همسران پیامبر باشند.
- بر اساس روایات یاد شده آیه تطهیر شأن نزولى مستقل از آیات مربوط به همسران حضرت دارد و الزامی ندارد که از سیاق آیات پیروی کند. علامه طباطبایی می گوید:«حتی یک روایت بر نزول این ایه در ضمن آیات همسران پیامبر(ص) وارد نشده است و کسی نیز آن را ذکر نکرده است. حتی کسانی که قائل به اختصاص آیه به همسران پیامبر(ص) هستند, چنانکه به عکرمه و عروه نسبت داده می شود. بنابراین آیه تطهیر به حسب نزول جزو آیات همسران پیامبر(ص) و متصل به آن نیست[۶۹]
- علاوه بر این سیاق مربوط به آیات همسران پیامبر سیاقى همراه با عتاب است و هیچگونه ستایشى در آن نیست؛ در حالى که سیاق آیه تطهیر، سیاق تمجید است.
- چگونه به سیاق تمسک نماییم در حالیکه همسران پیامبر(ص)خود را مصداق آیه تطهیر ندانسته و به آن استناد نکرده اند در حالیکه خمسه طیبه بارها به آن استناد کرده و فضایل خود را یاد آور شده ند(چنانکه در روایات مشاهده شد)و هیچ کس با آنها مخالفت نکرده است. این خود شاهدی بر این مسئله است که در صدر اسلام مسلمانان هیچ تردیدی نداشتند که منظور از اهل بیت در آیه تنها خمسه طیبه هستند.در تاریخ اسلام غیر از اهل بیت (ع) کسـانی را سـراغ نداریم که پس از نزول آیه تطهیر خود را مصداق آن معرفی کرده باشند.
- در هیچ یک از روایات صحیح و متواتر نقل نشده اسـت که پیامـبر اکرم (ص) احدی از همسران خود را در زیر کساء راه داده باشند.
- روایات تسلیم(سلام دادن پیامبر) که جزئی از روایات مربوط به آیه تطهیر است، از اصحاب نامداری همچون عبدالله بن عباس، ابـو سـعید الخـدری، انس بن مالک، ابوالحمراء و نیز امامان معصوم مانند امام علی (ع)، امام صـادق (ع) نـقل شده است و اسناد تعدادی از آنها از نظر فریقین صحیح و قابل قبول است. بنابر این، با وجود اخـتلاف در تـعداد دفعات این کار، میتوان گفت که این کار اصولاً از حوادث مسلّم و غیر قابل انکار اسـت که به خوبی مصادیق اهل بیت را مشخص می نماید در هیچ یک از روایات صحیح و قـابل قـبول نیامده است که پیامبر اکرمـ (ص) چـنین رفتاری را بـا دیگـری داشـته باشد.
البته برخی برای توجیه تغییر ضمایر مسئله «تغلیب» را مـطرح کرده اند. از جمله آنها محمد بن احمد قرطبی در این خصوص مینویسد:«از آیه روشن میشود که شامل همه اهل بیت اعم از همسران و غیره است و اینکه «یطهرکم» گفته، به خاطر این است که رسول خدا (ص)، علی، حسن، و حسین در مـیان آنها بودند و هرگاه مذکر و مؤنث در یک جا جمع شوند، مذکر غالب میشود [و ضمایر و افعال مذکر استعمال میگردد]. بنابراین، مقتضای آیه این است که همسران پیامبر نیز از اهل بیت به حساب میآیند».[۷۰] که این توجیه را نمی توان پذیرفت زیرا:
- آیه تطهیر بر اساس روایات متواتر و صحیح فریقین، اختصاص به خمسه طیبه دارد و حتی برخی از همسران رسول اکرم (ص) نیز که امثال قرطبی و سالوس که بر شمولیت آیه تطهیر به آنها تأکیدات سست و بی منطق میورزند، بر اخـتصاص آیه تـطهیر به خمسه طیبه (ع) اعتراف و حتی احتجاج نموده اند.
- ما زمانی میتوانیم در خصوص آیه تطهیر مسئله «تغلیب» را بپذیریم که محرز شود هیچ یک از دو طرف در نظر گوینده خصوصیتی ندارد و او در شمول حکم همگان را اراده کرده است و از طـرف دیگـر قرینه ای هم برخلاف آن وجود نداشته باشد؛ در حالیکه این مسئله در خصوص آیه تطهیر کاملاً بر عکس است.
- اگر در ظاهر آیات هفت گانه (۲۸ ـ ۳۴) سوره احزاب توجه و دقت لازم شود، این شبهه متزلزل و تضعیف خواهد شد؛ چـون بـه جـز قسمت اخیر آیه ۳۳، در آیات قبل و بـعد، خـطابات از نـوعی عتاب و تهدید آکنده است، اما آیه تطهیر از نوعی لطف و مهربانی حکایت دارد.[۷۱]
- همچنین علاوه بر مطالب مذکور آیه تطهیر بنابر ادله، شواهد و قرائن محکم، مانند نص صـریح قـرآن کریم، روایات متواتر و صحیح، و گواهی انکار ناپذیر تاریخ، به هیچوجه شامل همسران پیامبر اکرم (ص) نمیشود.
- گفتنی است که اصل مسئله «تغلیب» بر اسـاس قـواعد زبـان عربی مورد قبول و پذیرش است، و ما مسئله «تغلیب» را در خصوص پنج تـن آل عبا (ع) میپذیریم، ولی در اینجا آنچه مورد قبول نیست، پذیرش مسئله تغلیب درباره همسران پیامبر اکرم (ص) و انضمام آنان به خمسه طـیبه(ع) اسـت.
دلیل دوم:روایات انحصار اهل بیت در همسران پیامبر(ص)
مدعیان اختصاص آیه تطهیر به همسران پیامبر(ص) علاوه بر سیاق به چند روایت ضعیف و چه بسا جعلی استدلال میکنند که آنها را در اینجا ذکر میکنیم:
- عـکرمه از عـبد الله بن عباس نقل میکند که درباره آیه تطهیر گـفت: اینـ آیهـ به طور خاص درباره همسران رسول خـدا نـازل شده است.[۷۲]
- علقمه روایت میکند که عکرمه در بازار فریاد میزد که این آیه به طور خاص درباره هـمسران پیامـبر خدا نازل شده است.[۷۳]
- از عـروه بـن زبیر نـقل شـده اسـت که میگوید: منظور از اهل بیت در آیه تـطهیر هـمسران پیامبر است و آیه در خانه عایشه نازل شده است.[۷۴] گفتنی است که چنین ادعایی بـه سـعید بن جبیر نیز نسبت داده شده اسـت.[۷۵]
نقد
و اما در نقد روایاتی که اهل بیت را منحصراً همسران پیامبر(ص) معرفی نموده است قبل از هر چیز به قرآن کریم تمسک می نماییم. حق آن است نص صـریح قـرآن کریم شمولیت آیه تطهیر بر همسران پیامـبر اکرمـ (ص) را شدیداً انکار میکند. در برخی از آیات قرآن، بعضی از همسران رسول خدا (ص) مورد سرزنش و تهدید قـرار گـرفتهاند که در اینجا به دو نمونه اشاره مـیشود:
- سـوره تـحریم، آیات چهارم و پنـجم:«إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَهُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ* عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَیْرًا مِّنکُنَّ…»اگر شما [دو تن از هـمسران پیامـبر] از کار خود تـوبه کنـید، [کاری از پیشـ نخواهید برد]؛ زیرا خداوند یاور اوسـت و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان او هستند. امید است اگر او [پیامبر] شما را طـلاق گـوید، پروردگارش به جای شما همسرانی بـهتر بـرایش قـرار دهـد.
بـر اساس روایات و اعترافات دانـشمندان فـریقین، این آیات درباره عایشه دختر ابو بکر، و حفصه دختر عمر، نازل شده است که آنها به آزار و اذیتـ رسـول خـدا (ص) روی آوردند و با نزول آیات فوق مورد تهدید و سـرزنش قـرار گـرفتند.[۷۶]
- سـوره حـجرات، آیه یازدهـم:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ…. وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ »؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزا کنند… و نه زنانی از زنـان دیگر [به استهزا یاد کنند]. شاید آنان بهتر از اینان باشند.همچنین بر اساس روایات موجود و اعتراف مفسران فریقین، قسمت مربوط به نهی از استهزای زنان در این آیه درباره عایشه و حفصه نازل شده است آنـ دو ام المـؤمنین ام سلمه را به خاطر لباس یا به جهت کوتاهی قدش مورد استهزا قرار میدادند که خداوند متعال این آیه را نازل نمود و آنها را از این کار نهی فرمود.[۷۷]
آیه تطهیر از عصمت و بی گناهی اهل بیت مورد خطاب سخن میگوید و از طرف دیگر برخی از همسران رسول خدا (ص) مورد سرزنش و تـهدید قـرآن کریم قرار گرفته اند و حـتی در آیه سـوره تحریم، همسران مورد خطاب بهتر از زنان دیگر شناخته نشده اند، لذا روایات منقول و یا منسوب به افرادی همچون عبد الله بن عباس عکرمه، عروه بن زبیر و سعید و بن جبیر چنان اهمیتی ندارد و حتی در صـورت صـحیح و مورد اعتماد بودن سند آنها ـ که چنین هم نیست ـ در برابر صریح آیات نورانی تضعیف و کنار گذاشته میشوند. علاوه بر آیات قرآن روایات بیشماری که بر خلاف مضمون این چند روایات وجود دارد خود حکایت از جعلی بودن آن دارد. بر فرض که از آیات و روایات صرف نظر کنیم شناخت راویان این روایات که عکرمه و عروه هستند خود شاهد دیگری بر جعلی بودن این اقوال دارد چرا که عروه بن زبیر از دشمنان بنی هاشم و اهـل بـیت (ع) به شمار میآید و نسبت به امام علی (ع) بدگویی میکرد و حتی برخی از دانشمندان رجـالی وی را از تـابعینی شـمردهاند که در مقابل اخذ پول از معاویه درباره امام علی (ع) احادیث زشت میساختند. [۷۸] درباره عکرمه، برده آزاد شده عـبد الله بـن عباس، نیز دو دیدگاه مطرح شده است:در یک دیدگاه منفی، بر اساس شواهد مـوجود، عـکرمه از افـراد کینه توز اهل بیت (ع) است و در مورد وی اتهام خارجی بودن و داشتن عقاید خوارج و نیز اتهام جـعل حـدیث مـطرح شده است.[۷۹] در یک دیدگاه مثبت، عکرمه از این اتهامات دور بوده و دشمنان اهل بیت (ع) جـهت بـدنام کردن او دست به جعل حدیث زده اند.[۸۰]درباره عکرمه و عروه هر دیدگاهی را بپذیریم و حتی اگر روایات آنها گـرچه صـحیح السند هم باشد ـ که چنین نیست ـ باز به اختصاص آیه تطهیر به خمسه طـیبه و عـدم دلالت آن بر همسران پیامبر اسلام (ص) خللی وارد نخواهد شـد. ضـمناً نـباید فراموش کرد که عکرمه و عروه تنها دو نفر از تابعاناند و دیدگـاه آنـها نمیتواند روایات صحیح و متواتر پیامبر (ص)، ائمه (ع) و اصحاب و سایر تابعین را مورد خدشه قرار دهد.
دلیل سوم:عمومیت لفظ «اهـل البـیت»
بـرخی از دانشمندان اهل سنت در دفاع از نظریه ورود همسران پیامبر در محدوده آیه «تطهیر» و جای گـرفتن آنـها در کنار خمسه طیبه (ع)، به توجیه اختلاف ضمائر به کار رفته در آیه از لحاظ مذکر و مؤنث بودن، روی آورده و لفظ «اهـل البـیت» را لفـظی عام و فراگیر دانستهاند که از آن جمله میتوان از ابولیت نصر بن محمد سمرقندی (م ۳۷۵ هـ)، نـام بـرد.[۸۱] بـرخی از آنان نیز جهت اثبات این مدعا از آیات نورانی قرآن کریم،از جمله آیات ۱۲ و ۲۹ سوره قصص، و آیه ۳۳ عنکبوت بهره گرفتهاند.[۸۲] یکی از آیاتـی که مـورد اسـتدلال در این خصوص قرار گرفته، آیه ۷۳ سوره هود است:
«قَالُواْ أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ»؛ (وقتی که فرشتگان الهی به همسر ابراهیم (ع) در سن پیری تولد اسحاق و بـعد از او تـولد یعـقوب را بشارت دادند، وی به شگفتی آمدو فرشتگان الهی) گفتند: آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟ این رحمت خدا و بـرکاتش بـر شما اهل بیت است، چرا که او ستوده و والا است.
جناب علی احمد سالوس در کتاب خـود بـه یک روایت مـنقول از انس استدلال میکند : خرج النبی (ص) فانطلق الی حجره عایشه فقال: «السلام علیکم اهل البیت و رحمه الله… فـتقری حـجر نسائه کلهن یقول لهن کما یقول لعایشه…[۸۳] پیامبر (ص) از خانه [زینب بنت جـحش] خـارج شـد و به سوی خانه عایشه آمد و گفت: سلام بر شما اهل بیت و رحمت خداوند [بر شـما بـاد]… سـپس به همه خانه های همسران خود سرزد و همان گونه که به عایشه مـیگفت، بـه آنان نیر میفرمود…» وی در ادامه سخنان خود چنین نتیجه میگیرد که استعمال قرآنی و نبوی، همسران پیامبر را از دایره شمولیت آیه تـطهیر خـارج نمیسازد.[۸۴]
نقد
۱٫استعمال واژه «اهل» در قرآن کریم در معانی و موارد متفاوت است که در اینـجا بـه ذکر خلاصه آنها اشاره میشود:
- استعمال واژه «اهل» بـه طـور عـام که مردان و زنان را شامل میشود [مانند سوره هـای اعـراف، آیات ۹۴ و ۹۶، هود، آیات ۱۱۷ و…؛
- استعمال واژه «اهل» برای مردان [مانند سوره های هود، آیات ۴۵ ـ ۴۶، یوسف، آیه ۱۰۹، طـه، آیه ۲۹ و…]؛
- اسـتعمال واژه «اهل» برای زنان [مانند سـوره هـای هود، آیهـ ۷۳، قـصص، آیات۱۲ و ۲۹، عـنکبوت، آیه ۳۳ و…]؛
- استعمال واژه «اهل» به معنای ویژه خاندان نـبوت و رسـالت [مانند سوره های طه،آیه ۱۳۲ و احزاب، آیه ۳۳٫
بنابراین، واژه « اهل البیت» بر اساس استعمال قـرآنی و نـیز بر اساس استعمال لغوی، حدیثی و عـرفی، یک واژه عام است که میتواند شـامل مـردان و زنان و کودکان شود و کسی نمیتواند مـنکر این مـطلب باشد و جناب سمرقندی و نیز جناب سالوس در این خصوص سخن تازه ای نگفتهاند، اما دلیل و اسـتدلال آنـها نیازمند نقد و بررسی است. مـسئله اصـلی این اسـت که آیا ما میتوانیم بـه دلیل عـام بودن معنای «اهل البـیت»، در مـقابل شواهد تاریخی، قرآنی و حدیثی بایستیم و منظور از اهل البیت در آیه تطهیر را علاوه بر خمسه طیبه (ع)، هـمسران پیامـبر نیز بدانیم. آیا چنین کاری تفسیر به رأی نـیست و آیا این کار مـغالطه به حـساب نمیآید؟و… ۲٫از آیه ۷۳ سـوره هـود به هیچ وجه نـمیتوان استفاده کرد که این کلام «علیکم اهل البیت» صرفاً خطاب به همسر حضرت ابراهیم (ع) گفته شده است؛ چون در زبـان عـربی «علیکم» برای گروه مردان استعمال مـیشود. بـنابراین، یا این قـسمت آیه [سـلام فـرشتگان] شامل همسر ابـراهیم که سـارا نام داشت، نمیشود و یا علاوه بر سارا شامل حضرت ابراهیم (ع) یا جمعی دیگر ـ حضرت اسحاق، یعقوب و اسماعیل کهـ بـعداً بـه آنها ملحق خواهند شدـ میشود. در این صورت، اسـتعمال ضـمیر جـمع مـذکر « عـلیکم» از بـاب تغلیب کاملاً صحیح است. ۳٫استدلال جناب سالوس به روایت انس بن مالک به هیچ وجه منطقی و درست نیست، زیرا هیچ کس در صحت به کارگیری واژه اهل برای زنان تردید ندارد. هـمان گونه که از استعمال قرآنی، حدیثی، لغوی و عرفی به دست میآید، این واژه دارای معنای عام و فراگیر است و شامل همه ـ اعم از زن و مرد و کودک ـ میشود. در واقع، استدلال جناب سالوس به آیات و روایت مذکور، مانند مثال ذیل بسیار مـضحک و شـگفت آور است. در قرآن کریم میخوانیم: «وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَهِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ؛»[۸۵] و مردی از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید و گفت: ای قوم من از فرستادگان [خدا] پیروی کنید. بـر اسـاس روایت و دیدگاه مفسران، منظور از «رجلٌ» ـ مردی ـ در این آیه «حبیب نجار» است. حال اگر کسی در یک آیه دیگر قرآن کریم واژه «رجلٌ» را بیابد و ادعا نماید که منظور از مردی که در آیه بیستم سوره یس از آن سخن گـفته شـده، همین مرد است که مثلاً در جـای دیگـر قرآن استعمال شده است، هر شنونده فهیم در شگفتی قرار میگیرد و قبل از هر چیز بر ناآگاهی مدعی گواهی خواهد داد. کار جناب سالوس نیز چنین است؛ چـون دربـاره شأن نزول آیه تطهیر روایات صـحیح و مـتواتر داریم که قابل پذیرش فریقین است و این روایات به طور کامل منظور از «اهل البیت» در آیه تطهیر را روشن ساخته است. بنابراین، چنین کاری هم بیهوده و سست و هم نوعی تفسیر به رأی و اجتهاد در برابر نص صریح نبوی (ص) به شـمار مـیآید. ۴٫چنان که قبلاً ذکر شد، بر اساس ادله، شواهد و قرائن ذیل، آیه تطهیر به هیچ وجه شامل همسران پیامبر اکرم (ص) نمیشود:
- برخی از همسران پیامبر اکرم (ص) در قرآن کریم، سرزنش شدهاند:
- راه اندازی جنگ جمل، به رهبری ام المؤمنین، عایشه انجام شـده و بـه کشته شـدن هزاران مسلمان انجامیده است.
- در طول تاریخ به جز امامان معصوم (ع) کسی درباره اختصاص آیه تطهیر به خود ادعـا و احتجاج نکرده است.
- همچنین ظاهر آیه تطهیر با توجه به استعمال ضـمائر مـذکر ـ بـر خلاف آیات قبل و بعد خود ـ دلالت آن بر همسران رسول خدا (ص) را انکار میکند.
با وجود این، چرا و چگونه است که پس از گـذشت قـرنها، افرادی این همه ادله، شواهد و قرائن را زیر پا مینهند و با ادعای دلالت آیه تطهیر بر همسران پیامبر اکرم (ص) دسـت بـه هـر کاری میزنند؟…
دلیل چهارم: آیه تـطهیر و صلوات بر همسران پیامبر اکرم (ص)
برخی جـهت اثبات ورود همسران رسول خدا (ص) به محدوده آیه تطهیر به طرز گویش صلوات استدلال نمودهاند. علی احـمد سـالوس در کتـاب خود، در این خصوص دو روایت از پیامبر اکرم (ص) نقل میکند که گویا بر اساس آنها باید مسلمانان بـه پیامـبر اسـلام (ص) چنین صلوات بفرستند:«اللهم صلی علی محمد و علی ازواجه و ذریته… و یا اللهم صل علی مـحمد النـبی و ازواجـه امّهات المؤمنین و اهل بیته…» خداوندا! بر محمد و همسران و فرزندان او صلوات بفرست…؛ و یا خداوندا! بر مـحمد پیامـبر و همسران او ـ که مادران مؤمنان هستند ـ و اهل بیت او صلوات بفرست…[۸۶]
نقد
۱٫ قبل از هر چـیز در صـحت و انـتساب این روایات به رسول اکرم (ص) تردید وجود دارد، چون امثال این روایات در صحیح بخاری [۸۷] نقل شده است که از نظر سـندی بـرای شیعه قابل قبول نیست و راویان آن ـ مانند عبد الله بن مسلمه، مالک بن انس، عـبد الله بـن ابـی بکر ـ از نظر کتب رجالی ما مجهول شمرده میشوند و اگر هم از آنان نامیبرده شده باشد، بـدون جـرح یا تعدیل از کنار آنها گذشتهاند.از طرف دیگر، برخی از راویان این احادیث از دیدگاه برادران اهل سـنت نـیز مـورد قبول نیست. به عنوان مثال، ذهبی درباره عمرو بن سلیم ذرقی که در سند هر دو طـریق روایت اول حـضور دارد، از ابـن خراش نقل میکند که در حدیث وی اختلاط وجود دارد.[۸۸] و نیز درباره عبدالله بن یوسف که درسـلسله سـند یکی از طرق روایت حضور دارد، از بدگویی ابن عدی درباره وی سخن گفته است.[۸۹] بنابراین در صحت این روایات مشکل اساسی وجود دارد و نمیتوان آنـها را بـه رسول خدا (ص) نسبت داد.
۲٫ آنچه در خصوص طرز صلوات فرستادن به پیامبر عظیم الشـأن اسـلام (ص) از طرف فریقین مورد قبول واقع شده، بـا صـورت مـذکور فرق میکند و در آنها خبری از همسران پیامبر اکرم (ص) نـیست در اینـجا به ذکر دو روایت اکتفا میکنیم:
- ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخاری در کتاب صحیح البـخاری چـنین نقل میکند:«…عن کعب بـن عـجره فقال: سـألنا رسـول الله (ص) فـقلنا: یا رسول الله! کیف الصلاه علیکم أهل البیت؟ فان اللهـ قـد علمنا کیف نسلم قال: قولوا: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صـلیت عـلی ابراهیم و علی آل ابراهیم انک حمید مـجید. اللهم بارک علی مـحمد و عـلی آل محمد، کما بارکت علی ابـراهیم و عـلی آل ابراهیم انک حمید مجید؛»[۹۰] کعب بن عجره نقل میکند که از پیامبر خدا (ص) پرسیدم: ای پیامـبر خـدا، بر شما اهل بیت چـگونه صـلوات بفرستیم؟ هـمانا خداوند به مـا سـلام دادن را یاد داده است. حضرت (ص) فرمود: [چـنین] بـگویید: خداوندا، بر محمد و آل محمد صلوات فرست. همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی؛ هـمانا تـو ستوده و والا هستی. خداوندا، به محمد و ال مـحمد بـرکت ده، همان گـونه کهـ بـه ابراهیم و آل ابراهیم برکت دادی، هـمانا تو ستوده و والا هستی.
- ابوالحسن مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیح خود از ابو مسعود انصاری و او از بشیر بـن سـعد نقل میکند که از پیامبر اکرم (ص) پرسید: خـداوند مـتعال بـه مـا دسـتور داده است بر تـو صـلوات بفرستیم، اما چگونه باید بر شما صلوات بفرستیم؟… حضرت پیامر (ص) فرمود: «قولوا: اللهم صلی علی محمد و عـلی آل مـحمد، کمـا صلّیت علی آل ابراهیم و بارک علی محمد و عـلی آل مـحمد کمـا بـارکت عـلی آل ابـراهیم فی العالمین، انک حمید مجید.»[۹۱][چنین] بگویید: خداوندا، بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر آل ابراهیم صلوات فرستادی و به محمد و آل محمد برکت ده، همان گـونه که در جهانیان بر آل ابراهیم برکت دادی؛ همانا تو ستوده و والا هستی. با توجه به اینکه روایات مذکور از دیدگاه مذهب اهل سنت کاملاً صحیح و مورد اعتماد است و از طرف دیگر در آنها اثری از همسران پیامبر خـدا (ص) مـشاهده نمیشود، دو روایت قبلی بار دیگر تضعیف و اعتبار آنها متزلزل میشود.
۳٫ بر اساس برخی روایات موجود در منابع حدیثی برادران اهل سنّت، پیامبر اکرم (ص) در خصوص نزول آیه تطهیر و اختصاص آن به اهل کسا (ع) دعا و صـلواتی را بـیان فرموده اند که در آنها نیز اثری از همسران پیامبر خدا (ص) دیده نمیشود و در نوع خود بر اختصاص آیه تطهیر به خمسه طیبه (ع) تأکید میورزد که در اینجا بـه دو روایت اشـاره میکنیم:
- موفق بن احـمد خـوارزمی و نیز حسام الدین الهندی در کتب خود چنین نقل کنند:«لما جمع رسول الله (ص) علیّاً فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السلام تحت ثوبه، قال: اللهم قد جـعلت صـلواتک و رحمتک و مغفرتک و رضوانک عـلی ابـراهیم و آل ابراهیم، اللهم انهم منی و انا منهم فاجعل صلواتک و رحمتک و مغفرتک و رضوانک علی و علیهم.»[۹۲]هنگامیکه پیامبر خدا (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را زیر لباس خود گرد آورد، گفت: خداوندا، همانا تو صلوات، رحمت، و مـغفرت و رضـوان خود را برای ابراهیم و آل ابراهیم قرار داده ای، خداوندا، همانا آنها [اهل کسا] از من و من نیز از آنان هستم. پس صلوات، رحمت، مغفرت و رضوان خود را برای من و آن ها قرار ده.
- ابو عبدالله حاکم نیشابوری (م ۴۰۵ هــ] در کتـاب خود چـنین نقل میکند: «لما نظر رسول الله (ص) الی الرحمه هابطه. قال أدعو الی، أدعو الی. فقالت صفیه: من یا رسول الله؟ قال: اهل بـیتی علیّاً و فاطمه و الحسن و الحسین. فجئی بهم فألقی علیهم النبی (ص) کساء ثـم رفـع یدیه ثـم قال: اللهم هؤلاء آلی فصل علی محمد و علی آل محمد. و انزل الله عزوجل: (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطـهرکم تـطهیراً»؛[۹۳]و هنگامیکه پیامبر خدا (ص) رحمت الهی را در حال نزول دید، فرمود: به سوی من بخوانید، بـه سـوی مـن بخوانید، صفیه گفت: ای رسول خدا، چه کسی را [بخوانیم]؟ رسول خدا (ص) فرمود: اهل بیتم علی، فاطمه، حـسن و حسین را. آنان را آوردند. رسول خدا (ص) کسای خود را روی آنان انداخت. سپس دستانش را بالا بـرد و عرض کرد: «خداوندا، اینان ( آل خـاندان) مـن هستند، پس بر محمد و آل محمد رحت بفرست . در این هنگام، خداوندعزوجل این آیه را نازل فرمود: خدا فقط میخواهد هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاکیزه گرداند.گفتنی است که حاکم نیشابوری پس از ذکر این حدیث چـنین گفته است: « هذا حدیث صحیح الاسناد».[۹۴] یعنی این حدیث دارای سند صحیح است.
۴٫ اگر روایات مذکور جناب قرطبی و سالوس صحیح و مورد پذیرش همگان نیز باشند، به «اهل البیت» مورد اشاره در آیه تطهیر هیچ ارتباطی نخواهد داشـت؛ چـون در آن روایات هیچ تصریحی به “اهل البیت» نشده و از طرف دیگر بسیار واضح است که صلوات بر کسی به معنای دخول وی در مدلول آیه تطهیر نیست.
۵٫ اگر بر اساس روایات مذکور بتوان منظور از «اهل البیت» در آیه تطهیر را بـیان کرد، آن وقـت بر اساس تعدادی از آیات قرآنی، باید همه مؤمنان را نیز از اهل بیت به حساب بیاوریم. چون خداوند متعال در تعدادی از آیات نورانی قرآن کریم، از صلوات خود، فرشتگان الهی و پیامبر خدا (ص) به مؤمنان خبر مـیدهد؛۱۲۳ در حـالی که نه تا کنون کسی چنین ادعایی کرده و نه در صورت وجود چنین ادعایی کسی آنرا نخواهد پذیرفت؛ زیرا چون این استدلالی مغالطه آمیز و سست است.
۶٫ صریح آیات قرآن کریم، روایت متواتر و صحیح، و حقایق انـکار نـاپذیر تـاریخی، به طور جدی همسران پیامـبر اکرم (ص) را از مـدلول آیه تـطهیر خارج میسازد.
دلیل پنجم:حدیث زید بن ارقم
برخی از دانشمندان اهل سنت برای اثبات ورود همسران پیامبر اکرم (ص) و نزدیکان نسبی آن حضرت (ص) در مفاد آیه تطهیر به حـدیث مـنقول از زید بـن ارقم ـ صحابی معروف پیامبر اکرم (ص)، استدلال کرده اند. مضمون این روایت چنین اسـت که زید بن ارقم بخشی از خطبه معروف پیامبر اکرم (ص) در غدیر خم را نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) در آن خطبه به قرآن و اهل بـیت خـود سـفارش میکند که به نام حدیث ثقلین معروف شده است. در این هنگام حصین بـن سـبره که در آن مجلس حضور داشت، از زید پرسید که منظور از اهل بیت پیامبر چه کسانی هستند. زید بن ارقم در جواب او میگوید مـنظور از اهـل بـیت پیامبر (ص)، همسران آن حضرت (ص) و به ویژه کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام گـشته اسـت و آنـها عبارتاند از: آل علی، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس… [۹۵]
نقد
۱٫ نباید فراموش کرد که اگر سخن ما مربوط بـه تـفسیر آیه تـطهیر میشود، رسول مکرم اسلام(ص) اولین و حقیقیترین مفسر این آیه و سایر آیات قرآن کریم است و طبق احادیث صحیح و مـتواتر فـریقین، آن حضرت (ص) منظور از اهل بیت در آیه تطهیر را در مراحل و موارد متعدد به خوبی تفسیر نموده و نـشان داده اسـت که آیه شـریفه صرفاً شامل افراد خاص ـ غیر از همسران و نزدیکان نسبی آن حضرت ـ میشود.با وجود این، هـیچ نـیازی به تفسیر اصحاب آن حضرت (ص) در این مورد به نظر نمیرسد و زید بن ارقم هر چه گـفته بـاشد، در درجـه نخست دیدگاه شخصی وی محسوب میشود و از دیدگاه ما، اجتهاد صحابه تا کاشف از قول، فعل و تقریر مـعصوم نـباشد، حجیت ندارد.
۲٫ عجیب این است که در کتاب صحیح مسلم همین روایت به صورت دیگـر نـقل مـیشود که طبق روایت یزید بن حیّان آنها از معنای اهل البیت میپرسند و سؤال میکنند که آیا همسران اهل بیت او هـستند. زید بـن ارقـم در پاسخ آنها قسم میخورد که همسران از اهل بیت نیستند، چون زن مدتی با مـرد زنـدگی میکند و سپس مرد او را طلاق میدهد و بدین وسیله نزد پدر و قوم خود میرود. اهل بیت [پیامبر] اصل و عـصبه او هـستند که پس از آن حضرت از صدقه محروم شدند. [۹۶] بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که این سـخن اجـتهاد و نظر شخصی زید بن ارقم بوده است و چـنان که قـبلاً گـفته شد، اجتهاد و قول صحابه تا زمانی که کاشـف از قـول، فعل و تقریر معصوم نباشد، هیچ گونه حجیتی نخواهد داشت.
۳٫ اگر سخن زید بن ارقـم را بـه عنوان نظر شخصی وی قبول نـکنیم، بـاید بگوییم که احـتمالاً وی مـعنای لغـوی و عرفی «اهل البیت» را بیان نموده اسـت که بـر اساس معنای لغوی و عرفی آن فرزندان، زنان، برادران و سایر نزدیکان، اهل بیت و خـاندان بـه حساب میآیند. ولی نباید فراموش کرد که منظور از «اهـل البیت» در حدیث ثقلین و بـه ویژه آیه تـطهیر، خاندان و اهل بیت نبوت و رسـالت اسـت و به هیچ وجه شامل زنان و نزدیکان نسبی نمیشود.
۴٫ اشکال دیگری که میتوان به سـخن زید بـن ارقم گرفت، این است که تـنها آل عـلی (ع)، آل عـقیل، آل جعفر و آل عباس پس از پیامـبر اسـلام (ص) از صدقه محروم نشدند، بـلکه بـنی عبد المطلب نیز در محرومیت از صدقه با آنان شریکند. [۹۷]
۵٫ اگر منظور از اهل البیت در حدیث ثـقلین و آیه تـطهیر نزدیکان نسبی پیامبر باشد، امت اسـلامیدر سـردرگمی و حیرت فـرو مـیرود؛ چـون آل عباس با آل علی (ع) اخـتلاف داشتند و تعدادی از فرزندان آل علی (ع) به دست عباسیان به شهادت رسیدند. از طرف دیگر، در میان آل عباس، آل جـعفر و آل عـقیل افراد بسیاری منحرف شدند و دست بـه گـناه و ظـلم و سـتم زدنـد که همه اینها بـر عـدم دلالت آیه تطهیر به نزدیکان نسبی پیامبر اسلام (ص) تأکید میورزد.بنابراین، دیگر دیدگاه زید بن ارقم در این خصوص و در برابر این هـمه ادله روشـن آن چـنان اهمیتی نخواهد داشت.
دلیل ششم: دعای پیامبر اسلام (ص) درباره اهل بیت (ع)
یکی از شبهات مطرح شده در خصوص دیدگاه مذهب اهل بیت (ع) درباره آیه تطهیر، به دعای پیامبر اسلام (ص) در حق اهل کسا مـربوط مـیشود. علی احمد سالوس در کتاب خود مینویسد:در احادیث آمده است که پیامبر خدا (ص) اهل کسا را جمع نمود و جهت دوری آنها از گناه و پلیدی و نیز پاکیزگی آنها دعا کرد. اگـر اهـل کسا [قبلاً] از گناهان و پلیدیها پاک و پاکیزه بـودند، پس چـه حاجتی به دعا کردن بود؟ [۹۸] همچنین برخی دیگر مانند عبد العزیز دهلوی ادعا کرده اند که آیه تطهیر از ابتدا به همسران پیامبر (ص) تعلق داشت، ولی آن حضرت (ص) با دعای خود، اهـل کسـاء را نیز در آن شریک نمود! [۹۹]
نقد
۱٫ در مباحث گذشته روشن شد که نص صریح قرآن کریم، روایات متواتر و صحیح و سایر شواهد و قراین قابل توجه، تعلق آیه تطهیر به همسران پیامبر اکرم (ص) را به طور شدید و مؤکد انکار میکند و بنابراین هیچ جایی بـرای ادعـای امثال عبد العزیز دهلوی باقی نمیماند.
۲٫ نباید فراموش کرد که دعا همیشه به معنای طلب تحقق کار یا حالتی نیست و در مواردی به معنای درخواست استمرار تداوم کار یا حالتی است. خود رسول خدا (ص) هر روز مکرر در نـماز از خـداوند چنین درخـواست مینمود: « اهدنا الصراط المستقیم ـ [خداوندا!] ما را به راه مستقیم هدایت فرما.» آیا این دعا ـ نعوذ بالله ـ به معنای عدم هـدایت آن حضرت (ص) قبل از دعا کردن است؟ قطعاً هیچ شخص یا فرقه و مذهبی تا کنون چـنین ادعـایی نـداشته است.آری، منظور آن حضرت (ص) استمرار و تداوم راه هدایت و صراط مستقیم بوده است. دعای آن حضرت (ص) در خصوص اهل کسا نیز بـه مـعنای استمرار و تداوم تطهیر و عصمت الهی است.
۳٫ علامه مجلسی (ره) در این مورد مینویسد: واژه اذهـاب [از بـین بـردن و زدودن] همان طور که درباره از بین بردن چیز موجود به کار میرود، درباره منع از ورود چیزی بر مـحلی که قابلیت پذیرش آن را دارد، نیز استعمال میشود؛ مانند «…کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء…؛[۱۰۰] این چنین کردیم تـا بدی و فحشا را از او [یوسف] دور کنـیم.»[۱۰۱]
۴٫ عـلامه مجلسی (ره) در این خصوص میفرماید: «بر اساس برخی روایات، آیه تطهیر پس از دعای پیامبر اکرم (ص) نازل شده است.» [۱۰۲] بدون شک در این صورت، اشکالات مذکور متزلزل میشود و از بین میرود؛ زیرا از بین بردن پلیدیها و تطهیر اهل بیت(ع) قـبل از دعای پیامبر اکرم(ص) بیان شده است.
۵٫ بر اساس روایات متواتر و دیدگاه دانشمندان فریقین، شخص پیامبر اکرم (ص) داخل در مدلول آیه تطهیر است. در این صورت، آیا کسی میتواند پیامبر اسلام (ص) را قبل از نزول آیه تطهیرـ نعوذ بالله ـ غیر پاکیزه بداند؟ و به هیچ وجـه امـکان ندارد که آیه تطهیر یک بار به معنای دفع درباره پیامبر اسلام (ص) و بار دیگر به معنای رفع درباره اهل کسا (ع) نازل شده باشد.
۶٫ علاوه بر آن، هنگام نزول آیه تطهیر، دو تن از اصحاب کسا یعنی امـام حـسن و امام حسین(ع) خردسال و بی گناه بودند و رفع گناه از کودک خردسال هیچ معنایی ندارد.[۱۰۳] اما روایاتی که دعای پیامبر اکرم (ص) درباره اهل کسا پس از نزول آیه تطهیر بیان میکنند، بدون شک مبین این مسئله است که جـمع کردن آنـها در زیر کسا و دعا برای آنها با عین الفاظ آیه تطهیر، به خاطر تفسیر آیه و بیان مصادیق اهل بیت برای همه امت اسلامیبوده است. آن حضرت (ص) در سایر موارد ـ مانند سلام دادن به آنها و تلاوت آیه تـطهیر قـبل از اقـامه نماز ـ نیز همین کار را انجام داده اسـت. بـنابراین، دعـای پیامبر اسلام (ص) درباره اهل کسا به هیچ وجه به معنایی نیست که جناب سالوس و یا عبد العزیز دهلوی ادعای آن را دارند.
پانویس
- تتمه المراجعات، ص ۷٫
- نور الثقلین, عروسی حویزی,شیخ عبد العلی, بی تا,ج۴, ص۹۱
- امالی, طوسی,محمد بن حسن,ص۵۶۵
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم, حسن مصطفوی, ذیل رود
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۳۷۱، تحقیق صفوان عدنان داودی، دارالقلم، دمشق،چاپ اول، ۱۹۹۶ م.
- ↑ راغب اصفهانی, المفردات, ص۱۹۴
- ↑ المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص۲۸
- ↑ المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص۶۸
- المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص۳۳
- المفردات, راغب اصفهانی,حسین بن محمد,چاپ اول,تهران,موسسه فرهنگی آرایه,ص۳۹
- خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العـین، ج ۲، ص ۹۷، انـتشارات اسـوه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ هـ.
- مفردات الفاظ القرآن، ص ۵۲۵٫
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۲٫
- ↑ (سوره یس/۳۶،۸۲)
- ↑ البته اراده تکوینى با جبر ملازم نیست زیرا اراده تکوینى خدا بر آنچه در عالم تحقق یافته است و مىیابد، تعلق مىگیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعلهاى جبرى و طبیعى باشد و اهل بیت علیهمالسلام به دلیل شایستگى ذاتى و اکتسابى در عین قدرت و اختیار براى گناه کردن به اختیار خودشان گناه نمىکنند.(تفسیر نمونه، آیه الله مکارم شیرازی, ج ۱۷، ص ۲۹۲)
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۰٫
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۶۰.
- ↑ به عنوان نمونه:المیزان فی تفسیر القرآن, سید محمد حسین طباطبایی,ج۱۶,ص۴۸۴؛مجمع البیان فی تفسیر القرآن, طبرسی, فضل بن حسن,ج۷ ص۵۵۹ و ج۸ ص ۳۵۷؛ تفسیر نمونه, مکارم شیرازی و همکاران, ج۱۷ ص ۳۱۶ تا ۳۲۶ و…
- ↑ مانند ابوحیان اندلسی, رک:بیات,محمد حسین, «بررسی و نقد دیدگاه ابن عربی در باب امامت و خلافت», مجله سراج منیر,سال دوم شماره ۵,ص۵۵
- ↑ به عنوان نمونه: التفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب, فخر رازی, ج۹ ص ۱۶۸؛ در المنثور,سیوطی, ج۶ ص ۶۲ و ۶۰۳؛الجامع لاحکام القرآن, قرطبی, محمد بن احمد,ج۴ ص ۱۸۲ و…
- ↑ مجمع البیان،طبرسی, فضل بن حسن, ج ۸، ص ۵۵۹
- ↑ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۳ ـ ۱۳۹٫
- ↑ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۷۶؛ جامعالبیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۲٫
- ↑ سنن ترمذى، ج ۶، ص ۲۸۹؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۵۹.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۶، ص۳۱۱
- ↑ البحرانی، سید هاشم، غایه المرام، ج ۳، ص ۱۷۳ ـ ۲۱۱، تحقیق سـید عـلی عاشور، مؤسسه التاریخ العربی، بیروت، چـاپ اول، ۲۰۰۱ م.
- ↑ احمد بن موسی ابن مـردویه، مـناقب عـلی بن ابی طـالب (ع)، ص ۳۰۱، شـماره ۴۷۵، جمع و ترتیب: عبدالرزاق مـحمد حـسین حرز الدین، دار الحدیث، قم، چاپ اول، ۱۴۲۲ هـ.
- ↑ کلینی، مـحمد بـن یعقوب، الاصول من الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۲۸۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۱۱٫
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص ۳۶۸ و ۷۸۳؛ غایه المرام، ج ۳، ص ۲۰۱٫
- ↑ الـأمالی، شیخ طوسی (۳۸۵ ـ ۴۶۰ هـ)، ص ۲۴۸، حدیث ۴۳۸، و ص ۲۶۳، حدیث ۴۸۲، و ص ۳۶۸، حدیث ۷۸۳؛ الـأمالی، شیخ صـدوق (۳۰۵ ـ ۳۸۱ هـ) ص ۳۸۱، حدیث ۴؛ الخصال، شیخ صدوق، ص ۴۰۳، حدیث ۱۱۳، و ص ۵۸۰، حدیث ۱؛ تفسیر الفرات الکوفی، فـرات بـن ابـراهیم الکوفی، ص ۳۳۶، حدیث ۴۵۷؛ تأویل الـآیات الظاهره، سید شرف الدین الاستر آبادی، ص ۴۵۱؛ غایه المرام و حجه الخصام، سید هاشم البحرانی، ج ۳، ص ۲۰۱، حـدیث ۲۱، و ج ۳، ص ۲۰۶، ح ۲۶، ج ۳، ص ۲۰۸، حـدیث ۲۷؛ کفایه الاثر، علی بن محمد القمیالرازی، ص ۶۶ و ص ۱۵۶؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم القمی، ج ۲، ص ۱۹۳؛ تـفسیر کنـز الدقـائق و بحر الغرائب، محمد بن محمد رضا المشهدی القمی، ج ۱۰، ص ۳۷۴ و ص ۳۷۷ ـ ۳۷۸؛ تفسیر الصافی، مولی محسن فیض کاشانی، ج ۴، ص ۱۸۷؛ تـفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعه الحویزی، ج ۴، ص ۲۷۰ حدیث ۸۴، و ۲۷۳، حدیث ۹۴؛ علل الشرائع، شیخ صـدوق، ص ۲۰۵، حدیث ۱ و …
- ↑ جامع البـیان عـن تـأویل آی القرآن، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۶؛ رازی، ابن ابی حاتم، تفسیر القـرآن العـظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۱، حـدیث ۱۷۶۷۳؛ ابـن کثـیر، تـفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۴۹۴؛ نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، ص ۲۹۵؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور فی التفسیر المأثور،ج ۶، ص ۶۰۴٫
- ↑ نیشابوری، ابو عبدالله حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۱۶، دار المعرفه، بیروت، بی تا.
- ↑ نیشابوری، ابو عبدالله حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۱۶، دار المعرفه، بیروت، بی تا.
- ↑ جامع البیان عن تـأویل آی القـرآن، طبری (م۳۱۰ هـ)، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۶ ـ ۸؛تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم (م ۳۲۷ هـ)، ج ۹، ص ۳۱۳۲، حدیث ۱۷۶۷۷ و ؛ ۱۷۶۷۹ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر الدمشقی (م ۷۷۴ هـ)، ج۳، ص۴۹۴؛. اسـباب النـزول، الواحـدی النیشابوری (م ۴۶۸ هـ)، ص ۲۹۵؛ سنن الترمذی، محمد بن عیسی الترمذی (۲۰۹ ـ ۲۹۷ هـ)، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۷ و ج ۵، ص ۳۵۱، ح ۳۲۰۵؛ الدر المـنشور فی التفسیر المأثور، جلال الدین سیوطی (م ۹۱۱ هـ)، ج ۶، ص ۶۰۳ و ۶۰۴؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری (م ۴۰۵ هـ)، ج ۳، ص ۱۴۷، و ج ۲، ص ۴۱۶؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، حـاکم حـسکانی (م ۴۷۱ هــ)، ج ۲، ص ۲۱، حدیث ۶۵۵، و ص ۲۲، حدیث ۶۵۷؛ مناقب علی بن ابی طالب (ع)، علی بن محمد بـن مـغازلی شافعی (م ۴۸۳ هـ)، ص ۳۰۴، ح ۳۴۸؛ خصائص امیرالمؤمنین (ع)، احمد بن شعیب النسائی (۲۱۵ ـ ۳۰۳ هـ)، ص ۳۳ ـ ۳۵، ح ۱۱؛ مناقب علی بن ابی طالب (ع)، احمد بـن مـوسی ابـن مردویه (م ۴۱۰ هـ)، ص ۳۰۳، ح ۴۸۳؛ المناقب، الموفق بن احمد المکی الخوارزمی (م ۵۶۸ هـ)، ص ۶۱، ح ۳۰ و …
- ↑ شـیخ صدوق، الـأمالی، ص ۳۸۲، حدیث ۵، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ پنجم،۱۹۹۰ م.
- ↑ شیخ طوسی، الـأمالی، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲، حدیث ۷۲۶، مؤسسه البعثه دار الثقافه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ هـ. و نیز نگاه کنید: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۷۹، ح ۵۴۰۴؛ مجلسی، بحار الانـوار، ج ۳۵، ص ۲۱۰، ح ۱۱٫
- ↑ التـرمذی، سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۹۹، ح ۳۸۷۱، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
- ↑ التـرمذی، سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۹۹، ح ۳۸۷۱، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا
- ↑ النیشابوری، صحیح مسلم، ص ۱۰۴۹، ح ۲۴۲۴، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۲۰۰۰ م؛ الحسکانی، شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۶، ح ۶۸۰، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، ۱۹۷۴ م. و نیز نگاه کنید: المـستدرک عـلی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۱۶ و ج ۳، ص ۱۳۳؛ نسانی، خصائص امیرالمؤمنین، ص ۵۳، حدیث ۲۴٫
- ↑ شیخ طوسی، الـأمالی، ص ۸۹، حدیث ۱۳۸٫
- ↑ فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص ۳۳۸، حدیث ۴۶۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۱۳، ح ۱۶٫ و نیز نگاه کنید: الامـالی، شـیخ صدوق، ص ۱۲۴، حدیث ۱۴؛ مجمع البیان فـی تـفسیر القرآن، ج ۷، ص ۵۹٫
- ↑ ترمذی، سنن الترمذی، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۳۲۰۶؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳, ص ۱۵۸؛ ابن مردویه، مناقب علی ابن ابی طالب (ع)، ص ۳۰۴ ، ح ۴۸۸؛ سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر المأثور، ج ۶، ص ۶۰۵٫
- ↑ ترمذی، سنن التـرمذی، ج ۵، ص ۳۵۲، ح ۳۲۰۶٫
- ↑ حـاکم نیشابوری، المستدرک علی الصـحیحین، ج ۳، ص ۱۵۸
- ↑ طـبری، جامع البیان، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۶؛ ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب (ع)، ص ۳۰۴ ، ح ۴۸۹٫
- ↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۷، ح ۶۶۵؛ خوارزمی، المناقب، ص ۶۰، ح ۲۸٫ و نیز نگاه کنید: شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۲۷ ـ ۲۹، ح ۶۶۵ و ۶۶۸؛ کنز العمال، ج ۱۳، ص ۶۴۶، ح ۳۷۶۳۲، مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۹۸۹ م؛ الدر المنثور فی التفسیر المـأثور، ج ۶، ص ۶۰۶٫
- ↑ شـیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۶۴، ح ۳۰، طوس، قم، چاپ دوم، ۱۳۶۳ ش.
- ↑ شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۱۹، موسسه الاعلی للمطبوعات، بیروت، ۱۹۸۶ م. و نیز نگاه کنید: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۲۰۷، الامالی، شیخ صدوق، ص ۴۶۷، ح ۲۶؛ الخصال، ص ۱۳۹، ح ۱۵۸؛ تـأویل الـآیات الظـاهره، ص ۴۵۰؛ مجلسی، بـحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴، ح ۴، بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۱، ح ۱۶؛ الامالی، شیخ طوسی، ص ۵۶۲،ح ۱۱۷۴؛ کلینی، الاصول من الکافی، ج ۲، ص ۱۸۲، ح ۱۶ و ج ۲، ص ۴۰۰، ح ۵٫
- ↑ الدر المنثور فی التفسیر المـأثور، ج ۶، ص ۶۰۵ ـ ۶۰۶
- ↑ الدیلمی، ابو شجاع شیرویه، الفردوس بمأثور الخطاب، ج ۱، ص ۵۴، ح ۱۴۴، دارالکتب العلمیه، بیروت، چـاپ اول، ۱۴۰۶ هــ
- ↑ ابـن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۹، ح ۳۱۳۳ ، ح ۱۷۶۸۰؛ سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر المأثور، ج ۶، ص ۶۰۶٫ نیز نگاه کنید: فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۳، ح ۴۳۰ و ج ۲، ص ۱۸۰؛ ینابیع المـوده، ج ۳، ص ۵۰۴ ، بـاب ۷۷، ج ۲، ص ۲۳۰، باب ۵۶٫
- ↑ استر آبادی، تأویل الـآیات الظاهره، ص ۴۵۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴، ح ۴؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القـرآن، ج ۶، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۱، ح ۱۶٫
- ↑ شـیخ صـدوق، الخصال، ص ۵۵۰، ح ۳۰؛ مشهدی قمی، تفسیر کنز الدقائق، ج ۱۰، ص ۳۷۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج ۴، ص۱۸۸٫
- ↑ الخصال، ص ۵۶۱، ح ۳۱؛ تفسیر کنز الدقایق، ج ۱۰، ص ۳۷۵؛ تـفسیر الصافی، ج ۴، ص ۱۸۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۲۵۶، ح ۱۰٫
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۶۴، ح ۱۱۷۴؛ بحرانی، غایه المرام، ج ۳، ص ۲۰۶، ح ۲۶؛ مجلسی،بـحار الانوار، ج ۱۰، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۲، ح ۵؛ البرهان فی تـفسیر القـرآن، ج ۶، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰، ح ۲۶
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ص ۱۴۱، ح ۳؛ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۵۵، ح ۳٫
- ↑ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص ۳۳۶ ـ ۳۳۷، ح ۴۵۸؛ بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۱۶، ح ۲۲.
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۱۹۳، مطبعه النجف، نجف اشرف، ۱۳۸۷ هـ.
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۷۲٫
- ↑ ابن ابی حاتم، تـفسیر القرآن العظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۲، ح ۱۷۷۶؛ ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۴۹۵؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۱۸، ح ۶۵۰ و ۶۵۱ و ص ۱۹، ح ۶۵۲؛ علی بن محمد ابن مغازلی، مناقب علی بن ابی طالب (ص)، ص ۳۸۳، ح ۴۳۱؛ قندوزی الحنفی، ینابیع الموده، ج ۱، ص ۱۲۶٫
- ↑ ابن کثیر، تفسیر القرآن العـظیم، ج ۳، ص ۴۹۵؛ جـامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج ۲، ص ۲۲، ح ۸٫
- ↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۸۷ ـ ۸۸، ح ۷۶۴٫
- ↑ طبری، جامع البیان، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۶ ـ ۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۴۹۲٫
- ↑ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین (ع)، ص ۵۰ ـ ۵۳، ح ۲۴ و نیز کتاب السنه، ص ۵۸۸ ـ ۵۸۹، ح۱۳۵۱، ابن ابی عاصم الضحاک، المکتب الاسلامی، بیروت، چاپ سـوم، ۱۹۹۳ م.
- ↑ نـسائی، خصائص امیرالمؤمنین (ع)، ص ۳۳ ـ ۳۵، ح ۱۱٫
- ↑ مـجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۵۶۰٫
- ↑ نضر بن محمد بـن مـسعود بن عیاش السمرقندی، تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۱۲، المکتبه الاسلامیه، تهران،۱۳۸۰ هـ
- ↑ در این خصوص نگاه کنید: سورههای واقعه، آیه ۷۶؛ لقمان، آیه ۱۳ ـ ۱۹؛ مـائده، آیه ۳؛ یوسـف، آیه ۲۸ ـ ۲۹٫
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن, سید محمد حسین طباطبایی, ج۱۶ ص۳۰۹
- ↑ الجامع لاحکام القـرآن، ج ۱۴، ص ۱۸۳ و نـیز عقیده الامامه، ص ۷۲٫
- ↑ ر.ک: بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۳۵٫
- ↑ الرازی، تـفسیر القرآن العظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۲، ح ۱۷۶۷۵؛ دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۴۹۱؛الدر المنثور، ج ۶، ص ۶۰۲؛ الواحدی، اسباب النزول، ص ۲۹۶؛ الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۴، ص ۱۸۲٫
- ↑ طبری، تفسیر الطبری، ج ۱۲، جزء ۲۲ ، ص ۸؛ دمشقی، تفسیر القرآن العـظیم، ج ۳، ص ۴۹۱؛ الرازی، تـفسیر القـرآن العظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۲، ح ۱۷۶۷۵؛ الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۴، ص۱۸۲.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص۶۰۳٫
- ↑ ر.ک: اهل البـیت فـی آیه التطهیر، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸٫
- ↑ جهت اطلاع بیشتر ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱۴، جزء ۲۸، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۴؛ نصر بن محمد سمرقندی، تفسیر السمرقندی، ج ۳، ص ۳۷۸ ـ ۳۸۱؛ محمد بـن احـمد قـرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۸، ص ۱۸۸ ـ ۱۹۴؛ ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱۰، ص ۳۳۶۲، ح ۱۸۹۲۰؛ مـحمد بن الحسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۴۴ ـ ۴۹؛ ابو علی الفضل طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۴۷۱ ـ ۴۷۵؛ اسماعیل بـن کثـیر دمـشقی، تفسیر القرآن العظیم،ج ۴، ص ۴۱۲ ـ ۴۱۶؛ عبدالله بن محمد بیضاوی، تفسیر البیضاوی، ج ۲، ص ۵۰۵ و ۵۰۶؛ عبد الرحـمن بـن محمد ثعالبی، تفسیر الثعالبی، ج ۵، ص ۴۵۰ ـ ۴۵۲؛ جلال الدین سیوطی، الدر المثنور فی التفسیر المأثور، ج ۸، ص ۲۱۳ و ۲۲۴؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج ۵، ص ۱۹۳ ـ ۱۹۵؛ مکارم شـیرازی، تـفسیر نـمونه، ج۲۴، ص ۲۷۱ و ۲۷۲٫
- ↑ ر.ک: تفسیر السمرقندی، ج ۳، ص ۲۶۴؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۳؛الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۶، ص ۳۲۶؛ تفسیر نـمونه، ج ۲۲، ص ۱۷۷٫
- ↑ ر.ک: الغارات، ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، ج ۲، ص ۵۷۶ ـ ۵۷۷، شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۰۲٫
- ↑ مـیزان الاعـتدال، مـحمد بن احمد الذهبی، ج ۳، ص ۹۳ ـ ۹۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۵، ص ۷۶؛ قاموس الرجال، ج ۶، ص ۳۲۷٫
- ↑ ر.ک: التـفسیر و المـفسرون، شیخ محمد هادی معرفت، ج ۱، ص ۳۴۸ ـ ۳۶۲، الجامعه الرضویه للعلوم الاسلامیه، مشهد مقدس، چاپ اول، ۱۴۱۸ هـ.
- ↑ تفسیر السمرقندی، ج ۳، ص ۵۰٫
- ↑ عقیده الـإمامه، علی احمد سالوس، ص ۵۹ ـ ۶۰، دار الاعـتصام، قـاهره، چاپ اول، ۱۹۸۷ م.
- ↑ صحیح البخاری، محمد بن اسـماعیل البخاری، ص ۸۸۸، ح ۴۷۹۳، دار الکتب العلمیه، بـیروت، چـاپ اول، ۲۰۰۱ م.
- ↑ عقیده الـإمامه، ص ۶۱٫
- ↑ یس، آیه ۲۰٫
- ↑ ر.ک: عقیده الامامه، ص ۶۰ ـ ۶۱٫
- ↑ ر.ک: صحیح البخاری، بـاب ۳۳، حـدیث ۶۳۶۰ و باب ۱۰، حدیث ۳۳۶۹٫
- ↑ میزان الـإعتدال، ج ۳، ص ۲۶۳، شـماره ۳۶۸۰٫
- ↑ میزان الـإعتدال، ج ۲، ص ۵۲۸، شـماره ۴۷۱۲٫
- ↑ صحیح البخاری، ص ۶۱۸، ح ۳۳۷۰ و ص ۸۸۹، ح ۴۷۹۷ و ۴۷۹۸، و ص ۱۱۶۲، ح ۶۳۵۷؛ صـحیح مـسلم، ص ۲۰۸، ح ۴۰۶٫
- ↑ صحیح مسلم، ص ۲۰۸، حدیث ۴۰۵٫
- ↑ المـناقب، خـوارزمی، ص ۶۳، ح ۳۲؛ کنز العمال، ج ۱۲، ص ۶۰۳، ح ۳۷۵۴۴ و ج ۱۲، ص ۱۰۱، ح ۳۴۱۸۶٫
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۸٫
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۸٫
- ↑ صحیح مسلم، ص ۱۰۴۳، حدیث ۲۴۰۸ و نیز ر.ک: عـقیده الامـامه، ص ۶۹ ـ ۷۰٫
- ↑ صحیح مسلم، ص ۱۰۴۶٫
- ↑ ر.ک: اهل البیت فی آیه التـطهیر، ص ۱۰۵٫
- ↑ عقیده الامامه، ص ۷۶٫
- ↑ ر.ک: اهل البیت فی آیه التطهیر، ص ۹۲، (به نقل از مختصر التحفه الـإثنی عشریه، عبد العزیز دهلوی، ص ۵۱٫)
- ↑ یوسـف، آیه ۲۴٫
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۳۳۶٫
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۵، ص۳۳۴٫
- ↑ ر.ک: اهل البیت فی آیه التطهیر، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۱٫
منابع
- علی خراسانی، دائرهالمعارف قرآن کریم، جلد۱، صفحه ۴۲۲-۴۲۵٫
- اسماعیل زاده، ایلقار, تفسیر تطبیقی آیه تطهیر از دیدگاه مذهب اهل بیت (ع) و اهل سنت , مجله پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۸ و ۹ (از صفحه ۱۱۱ تا ۱۷۸)