خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت آخر ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت آخر سریال ترکی پناهم ده
اینجیلا میره پیش ناز و میگه من آماده شدم دیگه بریم بیرون یه هوایی بخوریم تا به این بهونه ببرتش به جشن بیبی شاوری که واسش گرفتن. ناز میگه حوصله ندارم و نمیخواد بره بیرون که اینجیلا به زور میبرتش. ناز وقتی به اونجا میره حسابی سورپرایز میشه اما به خاطر شکی که به قدیر داره لبخند نمیزنه که فیلیس میگه کار اشتباهی کردیم؟ چرا خوشحال نشدی! اینجیلا میگه خوشحال شده فقط جا خورده من ببرمش آماده اش کنم. اونجا تو اتاق اینجیلا باهاش حرف میزنه که روزشو خراب نکنه چون یکبار اتفاق می افته ناز حاضر شده و میره تو مجلس او کادوهارو باز میکنه و اینجیلا فیلم میگیره. یکدفعه اوزان با یه دختر به اسم مژده میاد تو خونه که همه از ظاهر هیپ هاپیش و ظاهر پر از تتوش جا میخورن. اینجیلا و ناز و فسون اوزان را به خاطر انتخابش سرزنش میکنن. سپس فیلیس میره کنار ناز میشینه و ازش میپرسه چیشده؟ او یکدفعه میگه که قدیر را بهم خیانت میکنه همه جا میخورن و میگن چی؟ مگه میشه؟ داری اشتباه میکنی حتما!
مته که قدیر را تعقیب کرده بود میبینه میره داخل یه خونه که به اینجیلا خبر میده اینجیلا با عصبانیت ازش میخواد تا آدرسو بفرسته که بره اونجا ناز حرفاشو میشنوه و میره سراغ یوکسل و میگه شما باید باهام بیاین در آخر با اینجیلا و فیلیس راهی آدرس میشن. اونجا ناز به اینجیلا میگه که فیلم بگیره که مدرک داشته باشن و وقتی میرن داخل میبینن که قدیر اون خونه رو خریده و تمام حیاطشو برای بچه آماده کرده تا ناز را سورپرایز کنه. خونه هوشمنده و وقتی میرن داخل یکدفعه تو تنظیماتش به مشکل میخورن و درا قفل میشه ناز هم دردش میگیره و با شکستن پنجره سریعا میبرنش به بیمارستان. اونجا بچه به دنیا میاد و عفیفه به اینجیلا میگه که گولتن تو خونه به همه گفت حاملگیتو سریع با مته حرف بزن او با کلافگی میره بیرون از اتاق و با مته حرف میزنه و میگه که حامله ست مته خوشحال میشه و بغلش میکنه. سالها میگذره و دختر های اینجیلا و ناز باهمدیگه بزرگ میشن. پایان.