خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی پناهم ده + عکس
خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی پناهم ده را در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۱۱ سریال ترکی پناهم ده
فیلیس مدام میره پیش ناز و ازش درباره محل زندگیشون بعد از ازدواج میپرسه که ناز کلافه میشه و میگه بس کن باشه بهش میگم امروز درباره اش حرف میزنم باهاش! سپس وقتی همگی دور هم سر میز جمع میشن فیلیس دوباره میپرسه سوالشو که ناز میگه نمیدونم چرا انقدر عجله داری! مته میگه چیشده؟ ناز میگه مامانم میخواد بدونه بعد از ازدواج میریم خانه شما با خانواده ات زندگی میکنیم یا جدا؟ مته میگه معلومه که میریم خونه خودمون مگه میشه باهم زندگی کنیم؟ فیلیس میگه خوبه خداروشکر. اوزان پسر عمو مته از خارج از کشور برای ازدواج مته و ناز اومده. اول میره خونه فیلیس و عزت و اونجا همگی به استقبالش میرن و با دیدنش خوشحال میشن. اینجیلا و امینه از دور اونو میبینن و عمه اینجیلا بهش میگه اگه یکم مثل ناز عاقل باشی تورش میکنی واسه خودت اینجیلا میگه من باهاش بزرگ شدم چطور میتونم آخه؟ و عمه اش میره. امینه پیشش میاد و میگه چقدر خوشتیپ شده! سپس جلو میره اینجیلا که اوزان با دیدنش جا میخوره. اوزان دور و بر اینجیلا میچرخه که مته بهم میریزه از نزدیکیش به اینجیلا. آنها ۴تایی میرن برای دنبال تالار عروسی. بعد از انتخاب تالار میرن برای خوردن ناهار.
تو رستوران نشستن که مته به ناز میگه عمه ام بهم زنگ زد گفت مادرم راضی شده بره دکتر ولی یه شرط گذاشته! اونم اینکه اونجا پیش اونا زندگی کنیم ناز کلافه میشه و با ناراحتی میره مته میره دنبالش. هرچی باهاش حرف میزنه موفق نمیشه آروم و راضیش کنه اوزان میره پیشش و میگه بزار من باهاش حرف بزنم. بعد از رفتن مته به ناز میگه که دیوونه ای؟ بهش بگو یه شرط دارم اونم این که یه خونه واسم بخری و به نامم بزنی ناز میگه خونه میخوام چیکار؟ اوزان میگه اینجوری هروقت خسته شدی میری تو خونه خودت اینجوری خانواده ات هم راحتتر راضی میشن. مته که با اینجیلا تنها شده باهاش حرف میزنه و میگه بدو برو پیش ناز دیگه سعی کن مثل قبل راضیش کنی آنها میان و ناز به مته شروطشو میگه او هم قبول میکنه. اوزان به اینجیلا خیلی توجه میکنه که مته کلافه میشه و اونارو باهم تنها نمیزاره. وقتی به خانه برمیگردن ناز ماجرارو به فیلیس میگه فیلیس به خاطر شرط خرید خونه میگه باز خوبه عقلت رسید با همین پدربزرگتو آروم میکنم و میره. اوزان به مته میگه شرط میبندم اینجیلا هم مثل همه دختراست که مظلومه ولی سریع میاد تو بغل آدم و روش با مته شرط میزاره مته بهم میریزه. مراسم حنابندان شروع میشه و اونجا هنوز مراسم شده نشده که پدربزرگا میخواد باهم دعواشون بشه که با زدن ساز از هم جداشون میکنن…