خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکیه ای با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال ترکیه ای با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد.سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۱۳ سریال ترکیه ای با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۱۳ سریال ترکیه ای با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۱۳ سریال ترکیه ای با منیجرم تماس بگیر

دجله خوابه که فریس خانم صبح زود برای دویدن صبحگاهی به جنگل رفته. به دجله زنگ میزنه و میگه من الان به قهوه نیاز دارم میدونم همه جا بسته ست ولی از یجایی پیدا کن واسم. دجله گوشیو قطع میکنه و فکر میکنه داره خواب میبینه، فریس دوباره بهش زنگ میزنه و میگه تو روی من تلفنو قطع کردی؟ دجله به خودش میاد و میگه نه گوشیم از دستم افتاد خواستم بردارم حتما قطع شده الان براتون پیدا میکنم. دجله به مرال میگه چیکار کنم از کجا پیدا کنم؟ مرال میگه دو راه بیشتر نداری یا زنگ بزنی بگی تا باز شدن مغازه ها صبر کنه یا بری به خانه باریش اون درست کنه. دجله ناچارا به خانه باریش میره و وقتی باریش درو باز میکنه میگه الان دارم خواب میبینم یا واقعا واسه قهوه اومدی اینجا؟ دجله معذرت خواهی میکنه و ماجرارو براش تعریف میکنه. دجله میگه انقد زود اومدم که یادم رفت موهامو شونه کنم که باریش بهش میگه به نظر خوب میای و دستشویی را لهش نشون میده و میگه ولی اگه میخوای برو آماده شو من قهوه درست میکنم. باریش میگه وایسا برم حاضر بشم برسونمت که دجله میگه من نمیخوام فریس خانم بفهمه که باریش میگه حله بهش چیزی نمیگم دجله تشکر میکنه و میره. کراج حاضر میشه و به همسرس میگه باید به آژانس برم یکسری کارهارو تموم کنم.

همسرش ازش میپرسه یعنی به این رفتارشون ادامه میدن باهات؟ کراج میخنده و به حالت تمسخر میگه نه بابا الان میرم با روی باز باهام رفتار میکنن بعدم دستمو می فشارن و آرزوی موفقیت میکنن واسم، و همسرشو میبوسد و بهش میگه هیچ چیزی برام مهمتر از تو و برن نیست و میره. ایرم دریجی وارد آژانس میشه و میخواد با چینار ملاقات کنه که جولیده به امراه زنگ میزنه و میگه ایرم دریجی اینجاست، امراه وقتی به چینار میگه، چینار هول میکنه و میگه بگو اینجا نیستم بگو یه کاری پیش اومده رفته ست، امراه وقتی اینو میگه، جولیده میگه من گفتم اینجایین داره میاد اتاقتون. چینار میخواد تو اتاق فریس قایم بشه که ایرم میبینتش. چینار میگه ایرم ببخشید ولی اون شب من مست بودم به خاطر مرگ نادر ناراحت بودم حال خوبی نداشتم نمیدونم چه قولی دادم بهت اگه قول نقش اولو بهت دادم منو ببخش چون نمیدونم میتونم این کارو بکنم یا نه، ایرم میگه تو به من قول نقش اول ندادی، چینار میگه پس چه قولی دادم؟ ایرم تعریف میکنه که من با الیس نشسته بودم اومدی گفتی بیا مثل ادیس یه نقش کوچیک دارم بیا بازی کن بعدشم روز و ساعت تعیین کردی واسه قرار ولی هرچی زنگ زدم دیگه جواب ندادی واسه همین اومدم اینجا.

چینار معذرت خواهی میکنه و میگه واقعا ببخشید نمیخوام ازم دلخور باشی یه روزیو میگم خودم بهت بیای که ایرم میگه دیگه نقش نمیخوام مشکل از منه که حرف های یه مرتیکه مستو باور کردم و با عصبانیت میره‌. دجله و امراه سعی میکنن گولین را آروم کنن. امراه دلداریش میده و میگه بعد از آقا کراج حتما پریده خانم تورو میکنه دستیارش غصه نخور، گولین میگه من واسه خودم کار پیدا میکنم من که مثل شماها بدبخت نیستم. کراج به آژانس میاد که جولیده با دیدنش همه را خبردار میکنه. همه جلوی در اتاقشان ایستادن و با حرص و تنفر بهش نگاه میکنن، چینار تو دلش میگه اومده وسیله هاشو جمع کنه بره گم بشه، فریس با خودش میگه ببین تروخدا چه رویی داره، پریده هم با خودش میگه وای باز دیدمش فشارم رفت بالا. کراج به گولین زنگ میزنه و میگه بیا اتاقم. گولین وقتی میره از طرز رفتارش کراج بهش میگه تو هم واسه من رفتی تو قیافه؟ گولین میگه نه کارتون چی بود؟ کراج میگه یکسری کار مونده باید انجام بدیم بعد میریم دفتر جدیدمون، گولین خوشحال میشه و میگه یعنی منو احراج نمیکنین؟ منم با خودتون میبرین؟ که کراج میگه معلومه، گولین ذوق میکنه و تشکر میکنه‌. گولین پیش دجله میره و میگه تو به کسی گفتی از من شنیدی ماجرای آقا کراجو؟

دجله میگه آره به فریس خانم، گولین میگه باید بری بهش بگی به کسی نگه از من شنیدی وگرنه منو اخراج میکنه آقا کراج، دجله میگه نگران نباش به کسی نمیگه تازه دارین وسایل جمع میکنین که برین باهم دیگه روبرو نمیشن. شوکران اووالی با بچه اش تو پارک هستن که یه مادر و دختر پیشش میرن، اول فکر میکنه واسه عکس گرفتن باهاش رفتن ولی وقتی میبینه میخواستن او ازشون عکس بگیره و نشناختنش تو ذوقش میخوره و یه راست میره پیش کراج. شوکران به کراج میگه میخوام دوباره به سینما برگردم به نظرت میتونم؟ کراج میگه البته من از همین امروز میگردم دنبال پروژه واست. فریس، چینار، پریده با امراه و دجله جلسه میزارن و درباره کار حرف میزنن. چینار میگه دنبال یه نقش واسه جولیده ام، فریس میگه آژانس ما با بازیگرای معروف کار میکنه همه دنبال چهره ان چینار میگه من واسه جولیده هرطور شده پیدا میکنم، تا سه سال آینده معروف میشه حالا ببینین کی گفتم‌ پریده میگه من خبر خواستی ندارم، فریس میگه واسه باریش و برن یه سریال جدید پیدا شده، همان موقع کراج وارد جلسه میشه و از فریس میخواد که درباره پروژه بهش بگه، فریس هم میگه من وظیفه ای ندارم درباره کار بازیگرم با ولیشون حرف بزنم.

فریس ازش میپریه سهامتو چیکار میکنی؟ که کراج میگه میخوام بفروشم اومدم درباره همین باهاتون حرف بزنم بالاخره یه رفاقتی هست گفتم اول به شما بگم که چینار عصبی میشه و امراه جلوشو میگیره، فریس میگه که اگه دجله نمیگفت داری میری یه آژانس دیگه هم میومدی اول به ما بگی؟ کراج جا میخوره و میگه دجله؟ دجله میگه من پایین بودن داشتن بهم دیگه میگفتن منم شنیدم، چینار هم میگه منم از بازیگرت شنیدم یعنی همه میدونستن جزء ما و اتاق جلسه را ترک میکنن. چینار تو تراس در حال زنگ زدن هست تا برای جولیده پروژه پیدا کنه که فریس میاد میگه سینان دنبال یه بازیگره معروفم نباشه واسش مهم نیست. چینار خوشحال میشه و به سینان زنگ میزنه و جولیده را میگه او هم میگه یه نقش کوتاه فالگیره. چینار وقتی به جولیده میگه، جولیده از ذوق بالا پایین میپره و خوشحال میشه و باهم به سمت صحنه فیلمبرداری میرن. فریس به برن و باریش میگه بیان دفترش.

دجله باریشو میبینه و میخواد بلند بشه بره پیشش و پوسترو بهش بده که باریش سلام میکنه و میره، دجله تو ذوقش میخوره و سرجاش میشینه، گولین بهش میگه میخواستی چی بهش بدی؟ که دجله میگه هیچی، گولین میگه دیدم منو نمیتونی دور بزنی، دجله عصبی میشه و میگه گفتم هیچی فضولی نکن. فریس درباره کار جدید با برن و باریش حرف میزنه و میگه پیشنهاد پول خوبی دادن زمان اکرانش هم خیلی خوبه ولی یه ضعف داره، برن که خیلی خوشحال شده میگه بازی میکنیم ولی باریش میگه ضعفش چیه؟ فریس میگه سناریو ازین عاشقانه های کلیشه ایه باریش میگه اگه تو میگی خوب نیست پس قبول نمیکنم که برن میگه خوندنش که ضرر نداره شاید ما خوشمون اومد….

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا