خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۱۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۱۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۱۴ سریال ترکی زندگی شاهانه من

ملیسا حاضر شده و به خانه اونور و شبنم رفته. اونجا با دیدن خونه به اونور میگه خونه قشنگیه ولی سلیقه تو نیست نه؟ شبنم جا میخوره که ملیسا میگه آخه کوموشجو ها خانه پر زرق و برق دوست ندارم واسه اون گفتم اصلا اهل خودنمایی نیستن! سپس بعد از کمی حرف زدن میرن میشینن و همزمان با خوردن نوشیدنی ملیسا از خاطراتش با اونور میگه که شبنم حرص بخوره که شبنم میگه آخی چه خوب همه چیزو باهم تجربه کردین مثل خواهر و برادرها! آنها سر میز شام میرن و شروع میکنن به شام خوردن و صحبت کردن. مسعود به خانه اش میره که میبینه در بازه. او جا میخوره که با رفتن به داخل میبینه سلو و برادرش اونجا نشستن منتظرش که مسعود جا میخوره و میگه اینجا چیکار میکنین؟ سلو میگه منتظرت بودیم جناب سرهنگ سپس سلو درباره نیازی حرف میزنه و یه سرنخ بهش میده و میگه ما یه چیزهایی پیدا کردیم بقیه اش دیگه کار شماست جناب سرهنگ و میره. فردای آن روز اونور در حال حرف زدن با ملیساست تا در شرکت قرار بزارن برای جلسه کاری که شبنم گوشیو میگیره و میگه شب بیاین خونه کارتونو بکنین با دوست پسرتون تعریف بیارین. شبنم پیش آیسل مادر اونور میره و از اینکه میخواد با ملیسا دوست بشه بهش میگه.

شب وقتی زنگ در خانه به صدا درمیاد با باز کردن در کنار ملیسا مسعود را میبینن که جا میخورن. مسعود یادش میاد که تو روز مهمونی مادرش با ملیسا وقتی حرف میزد باهم توافق کردن که بهم کمک کنن تا سر از کار اونا دربیارن. آنها تعارفشون میکنن به داخل خانه. آنجا باهم صحبت میکنن و هر کدام از زوج ها تلاش میکنن تا خودشون و رابطه خودشونو بهتر نشون بدن. سر میز شام ملیسا میخواد از خاطرات ساختگیش برای اونا تعریف کنه که میگه از اونجایی که جفتمون اصلا آشپزی بلد نیستیم حتی یه تخم مرغ نصفه شب رفتیم بیرون تا یه غذاخوری پیدا کنیم شبنم مطمئن میشه که اونا رابطه شون ساختیگه چون وقتی تو خونه مسعود رفته بود اونجا مسعود واسش سوپ درست کرده بود تا حالش بهتر بشه. مسعود از شبنم میپرسه که به چه چیزی علاقه داری بیشتر؟ اونور به جای شبنم میگه به گل ها خیلی علاقه داره و خیلی هم بهشون میرسه مثلا وقتی اومدیم یه تیکه از باغچه خاکی بود یه شبه درستش کرد آباد شد مسعود جا میخوره و میگه شب؟ شبنم میگه آره یکسری از گل هارو باید شب بکاری تا بهار رشد کنه مسعود میگه باشه منم یکسری گل دارم رشد نمیکنه میشه کمکم کنین؟ شبنم قبول میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا