خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۱۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۱۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۱۵ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

آلیزه پیش توچه میره و باهاش دعوا میکنه آلیزه به خاطر کاری که کرده و توچه به خاطر پنهان کاریش باهاش دعوا میکنه آنها در حال جر و بحث هستن که دوستاشون به اونجا میرن و آلیزه به توچه میگه که باید عذرخواهی کنه اما توچه این کارو نمیکنه دوستاشون هم پشت آلیزه را میگیرن و از اونجا میرن که آلیزه بهش میگه دیدی بچه ها هم حقو به من دادن سپس از اونجا میره. صنم پیش نورالدین که او پیشنهاد میده سریعا نامزدی بگیرن و ازدواج کنن وقتی صنم میفهمه منظورش آخر هفته ست صنم هل میکنه و میگه من هنوز آماده نیستم ولی در آخر قبول میکنه. توجه پیش بهاءالدین رفته و میگه تو هم باهام قهری؟ بهاءالدین باهاش حرف نمیزنه و حرفاشو روی کاغذ مینویسه بهش میگه که توچه ناراحت میشه. آلیزه پیش دوستش رفته و باهم درباره ازدواجش حرف میزنن که بهش میگه چرا یجوری؟ نکنه از ازدواجت پشیمونی! او میگه نه پشیمون نیستم فقط خواهرش هنوز منو قبول نکرده و ناراحته همیشه دوستش بهش میگه چون خودش شاد نیست نمیتونه کسیو هم شاد بکنه آلیزه میگه یعنی چی؟ میگی خوشحالش کنم؟ او میگه آره اگه میتونی چند روزی جنگو دعوارو بزار کنار سعی کن کارهایی بکنی که خوشحال بشه.

آلیزه قبول میکنه. خیری به نورالدین زنگ میزنه که او بهش میگه بله بابا خیری چیزی شده؟ او با کلافگی میگه کجایی پس؟ عروسمو پیدا کردی؟ نورالدین میگه نه بابا خیری رفتیم باهم اونجایی که گفتین نبود دیگه خیری میگه من خودم دیدمش باید بازم بریم نورالدین قبول میکنه و به صنم میگه عجب گیری کردم صنم میگه چیشده؟ که او واسش تعریف میکنه ماجرارو صنم خنده اش میگیره و میگه تو چقدر مرد خوبی هستی نورالدین میگه پس این مرد خوبو از دست نده دیگه. آلیزه وقتی به خونه میره سراغ سراپ میره و بهش لبخند میزنه کهسراپ جا میخوره سپس وقتی میبینه هرچی میگه آلیزه حقو میاد همه اون و کل کل نمیکنه شوکه میشه و میفهمه یه چیزی شده. بهاءالدین میره پیش سرکان تو تعمیرگاهش و سعی میکنه سرکان اونو ببخشه اما سرکان بهش مخل نمیده و سرسنگینه بهاءالدین که برای تنبیه خودش یا کسی حرف نمیزنه و حرفاشو رو کاغذ مینویسه ازش میخواد مجازاتش کنه ولی باهاش خوب باشه مثل قبل سرکان قبول نمیکنه و از اونجایی که میدونه بهاءالدین خوشش نمیاد بهش بگه بهاء اونو به این اسم مدام صدا میزنه بهاءالدین میگه تو هم راز منو بگو که یر به یر بشیم سرکان میگه من رفیقامو نمیفروشم.

اسما با سراپ حرف میزنه و بهش میگه نباید بزارن نامردی نورالدین و صنم سر بگیره چون اگه اونا ازدواج کنن دیگه آلیزه واسه همیشه پیش سرکان میمونه و برنمیگرده خونه باباش سراپ میترسه و میگه بگو باید چیکار کنم که این نامزدی بهم بخوره! نمیزارم سر بگیره. فردای آن روز اسما دنبال بهونه ست تا این نامزدیو بندازه عقب یا بهم بزنه که میره بهش یه نسبت فامیلیه دوریو میگه که تصادف کرده و تو بیمارستانه صنم جا میخوره و نورالدین میگه خوب چیکار کنم؟ میریم بیمارستان ملاقاتش اسما میگه زشته فامیلمون تو بیمارستانه نامزدی بگیریم نورالدین و صنم با نگاهشون میفهمونن که رو تصمیمشون هیچ تاثیری نداشته…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا