خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی نامادری به همراه عکس
در این مطلب از سایت جلویاب شما می توانید خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی نامادری را مطالعه کنید، تا انتهای مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی نامادری، سریالی جذاب و خانوادگی است که تابستان امسال روی آنتن شبکه a tv ترکیه رفت و حالا پخش دوبله فارسیش از شبکه جم تیوی شروع شده. این سریال از همان قسمتهای اول به یکی از سریالهای پربیننده تبدیل شد. فاروق گنجر پس از از دست دادن همسرش افسون از لندن به عمارت خود در استانبول نقل مکان می کند. همراه آنها دستیارش سراپ راه استانبول را در پیش می گیرد. سراپ که نمیخواهد از بچههای فاروک بچهداری کند، قصد دارد با یک فرد ثروتمند ازدواج کند.
قسمت ۱۸ سریال ترکی نامادری
ایپک به مروت شک کرده که شاید گردنبندشو اون برداشته و تو یه فرصت کیف اونو نگاه میکنه که مروت میبینه و میگه من این کارتونو اصلا نه میبخشم نه فراموش میکنم و دیگه هم اینجا کار نمیکنم این همه سال من کار کردم همه جا ولی کسی بهم انگ دزدی نزده بود که شما زدین ایپک سعی میکنه از دلش دربیاره و معذرت خواهی میکنه اما مروت از اونجا میره. اگه پیش نیسان رفته و باهمدیگه حرف میزنن اگه بهش میگه هرچی تو دلته بهم بگو و وقتی نیسان چشماشو میبنده اگه دستاشو میگیره کههمان موقع آیچا آنهارو از دور میبینه و فکر میکنه چیزی بینشونه و با ناراحتی ازشون دور میشه. او به گوشه ای میره و شروع میکنه به گریه کردن که سردار پیشش میره و از اونجایی که دوسش داره بغلش میکنه و سعی میکنه آرومش کنه. آیچا بعش میگه قلبم داره از عشق میسوزه ولی کاری نمیتونم بکنم، سردار ناراحت میشه اما حرف دلشو هم نمیتونه بهش بزنه. نیسان درحالیکه چشماشو بسته یکدفعهاز احساس خودش به جم و اینکه جم سراپ را دوست داره و سراپ هم پدرش فاروقو.
آیچا وقتی با نیسان تنها میشه به صورت غیر مستقیم ازش میپرسه که اگه هنوز دوست دختر نداره؟ نیسان میگه نه ولی هرلحظه امکان داره داشته باشه شما دوتا خیلی بهم میاین آیچا حسابی خوشحال میشه سردار حرفاشونو میشنوه و خیلی غصه میخوره. مروت میره به خونه فاروق تا عمر را ببینه اونجا پرستار میگه نمیشه الان خوابیده مروت الکی نشون میده که پاش پیچ خورده و پرستار کمکش میکنه تا از پله ها بره پایین که مروت از قصد کاری میکنه که پرستار از پله ها پایین بیوفته و موفق هم میشه. جم پیش سراپ رفته و ازش میپرسه تو دل و قلبت واسه کسی دیگه ست؟ سراپ میگه فعلا نه که جم خیالش راحت میشه همان موقع نیسان به جم زنگ میزنه که سراپ با دیدن اسم نیسان پوزخند میزنه و میگه بعد هی به من میگی موضوع نیسان را وسط نکشم؟ تو بهتره زندگی خودتو درست کنی اول! همه در خانه فاروق تو حیاط جمع شدن که ناز سینی غذاشو از تراس پرت میکنه پایین فاروق با عصبانیت میره پیشش و میگه این مسخره بازیات کی تموم میشه؟ چرا اینکارارو میکنی؟
ناز میگه مامانمو میخوام ولی نمیشه برگرده ولی آبجی سراپ میشد برگرده ولی نخواستی! فاروق با کلافگی به اتاقش میره که با دیدن عکس افسون گریه میکنه. فاروق وقتی آروم میشه میره پیشش و صحبت میکنه تا به زندگیش یه نظم و آرامش بده الکی خودشو ناراحت نکنه. ایپک نقاشی قشنگتره از افیون کشیده و آورده تو خونه همگی خوشحال میشن با دیدن اون عکس، موقع رفتن ایپک فاروق دستبندی که برای هدیه تولد واسه ایپک خریده بود بهش میده. مجموعه ای که شرکت فاروق به اسم افسون طراحی کردن با موفقیت روبرو شدن که تو روز سالگرد ازدواج فاروق و افسون جشنی گرفته شده. همگی خوشحالن که وقتی فاروق در حال حرف زدنه یکدفعه صحنه بوسیدن فاروق و سراپ روی پرده پشت سر فاروق پخش میشه. همگی شوکه شدن و فاروق و بچه هاش وحشت زده به هم نگاه میکنن…..