خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم همراه ما باشید. سریال زندگی شاهانه من به کارگردانی چاغری بایراک و نویسندگی مریچ آسمی در سال ۲۰۲۳ در ترکیه تولید شده است. هلال آلتینبیلک، اونور تونا و ییگیت اوزشنر بازیگران شناخته شده این سریال هستند. این سریال، پر از رمز و راز، روایتگر داستان شوکه  کننده شبنم است. شبنم با مشکلات بزرگی به دنیا آمده است و سخت کوشیده است تا آن ها را پشت سر بگذارد و هر آنچه لازم است را برای این کار انجام دهد اکنون او سعی می کند از زندگی خلافکارانه گذشته خود خلاص شود.

قسمت ۲۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من
قسمت ۲۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من

قسمت ۲۱ سریال ترکی زندگی شاهانه من

شبنم در نبود اونور با یه خبرنگار دست به یکی میکنه و بهش پول میده تا خبر ورشکستگی کوموشجوهارو پخش کنه و رفتن اونورکه برای کار بوده را به جای فرار کردن جا میزنن. فردای آن روزاین خبر مثل بمب تو استانبول میترکه و همه جا از کوموشجوها حرف میزنن. ملیسا و آیسل با دیدن این خبر تو اخبار و فضای مجازی شوکه شدن و آیسل میگه این مزخرفات چیه دیگه؟ و به اونور زنگ میزنه اونور با شنیدن این خبر وسایلشو جمع میکنه و به مادرش میگه من دارم میرم فرودگاه با اولین پرواز بیام مصاحبه میکنم و میگم همه چیز سوءتفاهمه. تو رستوران همه یکی پشت سر اون یکی بیرون میرن و کسی اونجا نمیمونه. شبنم خوشحاله از اینکه نقشه اش گرفته و نشسته تو حیاط که مسعود میره اونجا و باهاش حرف میزنه. شبنم ازش میخواد تا یه تیم برای حفاظت برن دم در خانه آیسل تا کسی به اونجا هجوم نبره آیسل نترسه اتفاقی واسش بیوفته مسعود قبول میکنه و زنگ میزنه و هماهنگ میکنه. بعد از کمی حرف زدن بهش میگه شما این خبرو پخش کردین درسته؟ شبنم در آخر کلافه میشه و تأیید میکنه سپس به داخل میره که مسعود دنبالش میره.

آنها باهم حرف میزنن شبنم از دهنش درمیره و میگه که نیازی پاش میلنگیده مسعود جا میخوره و وقتی از خونه بیرون میاد به همکارش زنگ میزنه و میگه پرونده نیازیو دربیار ببین پاش میلنگیده یا نه! سپس به خودش میگه از کجا میدونسته این موضوعو! پلیس ها رفتن به دم در خانه آیسل اما دستیار آیسل وقتی اونارو میبینه به آیسل خبر میده و او فکر میکنه اونا اومدن برای اینکه فرار نکنه و به خودش میگه چه آبروریزی و حالش بد میشه که دستیارش اونو میگیره و واسش دمنوش میاره تا آروم بشه. برادر سلو رفته محله قدیمی پدر شبنم و ازش سراغ شبنمو میگیره او میگه نمیدونم کجاست اصلا خبری ازش نیست سپس پیش همان تعمیرکاری میره که شبنم پیشش کار میکرد او که کم و بیش از شبنم خبر داره و میدونه همون زن اونور کوموشجو هستش اما چیزی نمیگه که حسابی کتکم میخوره ولی از دهنش درمیره که آخرین بار تو بیمارستان دیدتش سپس از اونجا میره. شبنم نمیزاره بچه هاش نه تو فضای مجازی برن و نه تلویزیونو روشن کنن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی زندگی شاهانه من + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا