خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی نامادری به همراه عکس
در این مطلب از سایت جلویاب شما می توانید خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال ترکی نامادری را مطالعه کنید، تا انتهای مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی نامادری، سریالی جذاب و خانوادگی است که تابستان امسال روی آنتن شبکه a tv ترکیه رفت و حالا پخش دوبله فارسیش از شبکه جم تیوی شروع شده. این سریال از همان قسمت‌های اول به یکی از سریال‌های پربیننده تبدیل شد. فاروق گنجر پس از از دست دادن همسرش افسون از لندن به عمارت خود در استانبول نقل مکان می کند. همراه آنها دستیارش سراپ راه استانبول را در پیش می گیرد. سراپ که نمی‌خواهد از بچه‌های فاروک بچه‌داری کند، قصد دارد با یک فرد ثروتمند ازدواج کند.
قسمت ۲۳ سریال ترکی نامادری
سراپ و فاروق با ناز و عمر میخوان پیش خبرنگارها برن که نیسان جلوشونو میگیره و میگه میبینم یه خانواده شدین! سپس با پدرش مخالفت میکنه که سراپ بهش میگه تو هم بیا باهم بریم اما نیسان با عصبانیت میگه اینو فراموش کن و از اونجا میره. آنها پیش خبرنگارها میرن و از تصمیمشون واسه ازدواج میگن آنها سراغ دختر بزرگ خانواده را میگیرن و میپرسن نکنه مخالف این ازدواجن؟ فاروق میگه نه خیر هیچ مخالفت و مانعی واسه ازدواجمون نیست بعد از چند دقیقه بوی سوختنی میاد که اونا از پیش خبرنگارها میرن تا ببین بو از کجاست که میبینن نیسان در حال سوزوندن لباسه. فاروق میگه اینجا چخبره؟ نیسان میگه دارم لباس های زن آیندتو میسوزونم چون نمیخوام اینجا ببینمش! فاروق باهاش بحث میکنه که نیسان دعوا میکنه سپس فاروق اونو با خودش میبره تا باهم صحبت کنن. یه خبرنگار از دور فیلم میگیره اما به خبرنگاری که با سراپ هماهنگی میگه یه خبر توپ دارم اما آقا فاروق نمیزاره منتشر بشه انگاری دختر بزرگ خانواده مخالفه و فیلم دعواشو بهش نشون میده. فاروق با نیسان به کنار دریا رفتن و بهش میگه که چیزی که میخوام بگم باید بین خودمون بمونه و کسی چیزی نفهمه!
او درباره ازدواج صوریش با سراپ حرف میزنه و میگه باید این ازدواج صورت بگیره بعدا هم از همدیگه جدا میشیم نیسان میگه ولی من میدونم نقشه سراپ چیه واسه همین بازم نمیزارم این اتفاق بیوفته! بعد از چند دقیقه تو خونه جم پیش فاروق میره که سراپ و مروت با دیدن جم استرس میگیرن. ایپک با نیسان صحبت میکنه و بهش میگه که اگه با این طرز رفتارت ادامه بدی خواهر و برادرت ازت فاصله میگیرن! باید باهاشون خوب باشی و سراپ را نزدیک خودت نگه داری تا بفهمی چه نقشه ای داره. سراپ پیش فاروق و جم میره تا ببینه میخوان چه حرفی بزنن که جم از اونجا میره. سراپ وقتی به اتاقش میره میبینه جم اونجاست و باهاش دعوا میکنه جم بهش نیگه که باید درباره رابطه مون به آقا فاروق بگی سراپ میگه چیز خاصی نبوده که بخوام بگم! جم میگه باشه اگه چیز خاصی نبوده خوب بگو بهش و تهدیدش میکنه که اگه نگه اون میگه بهش سپس بعد از کنی بحث سراپ از اتاق بیرونش میکنه که هایریش جم را میبینه از اتاق سراپ بیرون اومد. آنها تو اتاق جم درباره این موضوع حرف میزنن که جم میگه آره قبلا باهم رابطه داشتیم ولی الان چیزی نیست بینمون و رفته بودم که بگم باید بگه به آقا فاروق.
نیسان برای سراپ گردنبند خریده و میره به اتاقش و میگه ببخشید زیاده روی کردم و گردنبندو بهش میده و همدیگرو بغل میکنن. سر میز شام مدام برای سراپ پیام میاد که او با دیدنش استرس میگیره که نیسان از چشمانش دور نمیمونه. فردای آن روز گوشی سراپ دست عمر و داره بازی میکنه که نیسان گوشیو میگیره و پیامیو تو گوشیش میبینه که با یه نفر سر یه ساعت قرار گذاشته و پیامو واسه خودش میفرسته. جم سر قرار با مته میره و از طرفی نیسان وقتی میبینه سراپ از خونه زد بیرون پیش فاروق میره و میگه باید بریم یه جایی. آنها به اون آدرس میرن که میبینن سراپ با یه مرد قرار گذاشته و ازش میپرسن اینجا چخبره؟ سراپ به فاروق میگه با وکیلم قرار گذاشتم میخواستم قرارداد ازدواج تنظیم کنیم تا قبل از عقد امضاء کنم نمیخواستم بفهمین اما فهمیدین! فاروق از نیسان عصبی میشه و میگه برو تو ماشین…..
