خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال ترکی یاقوت کبود + تصویر
در این مطلب از بخش فرهنگ و هنر در سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال ترکی یاقوت کبود را برایتان قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) با بازی ایلهان شن و اوزگه یاعیز جدیدترین سریال شبکه ATV ترکیه است. سمیح باعجی کارگردانی این سریال را برعهده دارد. این سریال ترکی از سریالهای جدید ۲۰۲۳ در ژانر عاشقانه و خانوادگی است. سمیه باغچی کارگردانی سریال را بر عهده دارد. این سریال به داستان ناپدید شدن خانواده گولسوی در جادههای خطرناک پر از آزمونهای شور، اشتیاق، انتقام و قلدری میپردازد که یک شبه تغییر میکند.ایهان شن، اوزگه یاعیز، بوراک برکای آکگول، ایپک توزجواوغلو و… از بازیگران سریال یاقوت کبود هستند. آتش گولسوی با بازی ایلهان، فرایه ییلماز با بازی اوزگه، یامان گولسوی با بازی بوراک نیز کاراکترهای اصلی سریال میباشند.
قسمت ۳۳ سریال ترکی یاقوت کبود
هازال بهش میگه داری میری خودتو معرفی کنی آره؟ او تایید میکنه که هازال بغلش میکنه و باهمدیگه خداحافظی میکنن و هازال میگه دلم تنگ میشه واست سپس میگه آزاد شدی میبینمت. آلینا میره پیش جمیله و واسش تعریف میکنه که کاری که خواستیو انجام دادم ولی اصلا توجه نکرد از اتاق رفت بیرون و ازم خواست که ازش فاصله بگیرم سپس با گریه میگه بهم گفت هیچ وقت منو نمیخواسته و نمیخواد حتی واسه یه لحظه و یه روز! و از اونجا میره که جمیله با عصبانیت میره پیش یامان و به خاطر رفتارش با آلینا بحث میکنن و تزش میخواد به وظایف مردانه اش عمل کنه اما یامان میگه اگه فکر میکنی من به دخترت نزدیک میشم کور خوندی این زندگی خودمه و تو توش هیچ نقشی نداری! فرایه به دانشگاه پیش استادش رفته که او بهش پیشنهاد میده در کنار خوندن فوق لیسانسش به عنوان دستیارش اونجا مشغول به کار بشه فرایه به شدت خوشحال میشه و قبول میکنه. وورال با سرپ حرف میزنه جلوی بشیر و میگه که فهمیده او پولارو برداشته و چنگیزو کشته سپس فیلمو بهش نشون میده که وقتی سرپ میخواد دهن باز کنه و بشیرو هم بگه بشیر سریعا بهش شلیک میکنه و میکشتش.
وورال جا میخوره که بشیر میگه میخواست اسلحه در بیاره. اوکان به کلانتری رفته و وقتی میخواد ماجرارو توضیح بده بشیر بهش زنگ میزنه و میگه که اون کارو نکنه چون سرپ مرده و تو هچل افتادن. اوکان جا میخوره و سر قرار با بشیر میره. بشیر بهش میگه که سرپ مرده از این به بعد نه من تورو نه تو منو میشناسی هرکدوم میریم پی زندگی خودمون. اوکان پیش هازال میره و میکه که سرپ مرده و از این به بعد باید دنبال یه راه حل دیگه باشین تا بتونیم از دست وورال نجات پیدا کنیم.چتین و نسرین به بازار برای خرید رفتن و هرچی میخوان میخرن که نسرین میگه زیاده روی نکردیم؟ چتین میگه بیا کارت گولسوی ها خرید میکنیم سقف هم نداره کسی نمیفهمه چیزی هم گفتن میگیم فرایه چیزی میخواست خریدیم واسش.گولفم با یکی از خدمه حرف میزنه و باهاش میبنده که هر اتفاقی تو عمارت افتاد بهش بگه و چشم و گوشش بشه. آتش به طلا فروشی رفته و برای فرایه گردنبند و گوشواره با سنگ یاقوت کبود سفارش میده سپس به فرایه زنگ میزنه و میگه شب با همکارهام شام دعوت شدم همه با خانماشون میان و ازش میخواد او را همراهی کنه فرایه قبول میکنه.
چتین و نسرین به خانه رفتن و با ذوق شروع میکنه چنین از خریداشون به محسن پدرش گفتن او اول جا میخوره و میگه پولش از کجا؟ اما وقتی بعد میگه قسطیه مجاب میشه. یکی از خدمه میاد دنبال چتین و نسرین تا برن پیش گلفم خانم. وقتی به اونجا میرن. بهشون میگه که از کارتی که دادیم واسه خودتون خرید کردین؟ چتین میگه نه یکم خرج کردیم واسه خود فرایه یکسری خرید داشت گلفم میگه ۱۰۰ هزارتا؟ فرایه جا میخوره و با کلافه گی از اونجا میره که آتش از راه میرسه و ازشون میخواد تا دفعه آخرشون باشه با زنش اونجوری حرف میزنن و باهم بگه کمی بحث میکنن. او میره جلوی فرایه را میگیره که فرایه میگه باید برم با داداشم حرف بزنم من اصلا خریدی نداشتم که بگم بهشون آتش میخواد اول با هم حرف بزنن سپس بعد از کمی حرف زدن میخواد بره فرایه که جمیله راهشو میگیره و میگه من میدونم بچه یامانه نه آتش! سپس شروع میکنه به تهدید کردنش که نقشه ای نداشته باشه تو سرش!…