خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.
قسمت ۳۶ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قبل از رفتن به داخل خانه، ییلدریم به آزرا میگه باهم حرف بزنیم؟ آزرا میگه وقتی اون موقع میخواستم جدا شدنمو به همه اعلام کنم یکی بهم زنگ زد و خبر بارداریمو داد آزرا یاد از دست دادن بچه اش میوفته و گریه اش میگیره ییلدریم در آغوشش میگیره و آرومش میکنه سپس آزرا میگه حالا تو بگو نیران گفت من عامل جداییتون بودم چرا؟ قبلا هم گفته بودی به زنت خیانت فیزیکی نکردی ولی احساسی چرا! ییلدریم میگه چون من هنوزم تورو نتونستم فراموش کنم همان موقع چولپان به ییلدریم زنگ میزنه که آزرا جا میخوره و میگه چرا مامانم به تو زنگ زده؟ ییلدریم میگه هیچی درباره یه پرونده ازش مشورت گرفتم آزرا جا میخوره که ملیسا پیشش میره. چولپان به ییلدریم میگه یه خبر بد دارم واست ندیم از زندان بیرون اومده دنبالت میگرده! ییلدریم میگه ای بابا، چولپان ازش میپرسه که بچه و بهار را کجا برده جاشون امنه؟ ییلدریم میگه آره فرستادمشون خارج پیش فامیلشون چولپان میگه هیچ وقت فکر نمیکردم اینو بهت بگم ولی مراقب خودت باش ییلدریم لبخند میزنه و میگه منم فکر نمیکردم اینو از شما بشنوم چولپان تلفنو قطع میکنه و میگه پرو. لونت به خانه میره و طبق گفته صنم به زنش میگه دوباره باید برم ازمیر یه مشکلی پیش آمده کارگرها دعواشون شده سپس از خونه بیرون میزنه. یالین که اونجارو زیر نظر داره پیش لونت میره و میگه منو صنم خانم وکیلتون فرستاده شما خیالتون راحت باشه متوجه میشم که همسرتون بهتون خیانت میکنه یا نه. بعد از چند دقیقه وقتی میبینه زنش از خونه به هوای باشگاه بیرون اومد به گونش زنگ میزنه و ازش کمک میخواد. ییلدریم و آزرا تو خونه ملیسا هستن و ییلدریم میگه یه پرستار داشتن که انگار یه روز یکدفعه ای استعفا میده و میره و هیچ ردی هم ازش نیست، ملیسا میگه چون یه بار وقتی کورای داشت کتکم میزد مارو دید! ییلدریم میگه ما هم خواستیم پیداش کنیم که شاید بیاد تو دادگاه شهادت بده اما نیست که نیست انگار آب شده رفته تو زمین!
آزرا میگه میخوام اون فیلمو ببینم، آزرا اون فیلمو دوبار دیگه میبینه و میگه این فیلم با پخش شدنش چیزیو عوض نمیکنه! همگی جا میخورن که آزرا میگه اگه یه قرارداد تبلیغاتی جدید ببندی سپس شروع میکنه نقشه اش را بهشون گفتن. صنم به خانه وورال میره که او بهش میگه من نمیتونم اینو باز کنم، اصلا دلشو ندارم. صنم میگه جوابش هرچی که باشه چیزیو عوض نمیکنه تو همون پدر آلینا خواهی بود، وورال میگه میدونم ولی میترسم که از این برگه استفاده کنن و بچه ام را ازم بگیرن صنم میگه خیالت راحت من اصلا همچین اجازه ای بهشون نمیدم سپس آرومش میکنه تا پاکت را باز کنه. بعد از باز کردن پاکت وورال به شدت عصبی میشه و مدام میگه ای پست فطرت میکشمت خودم با همین دستام میکشمت! نابودت میکنم! آلینا میاد و میگه چیشده بابا؟ چرا انقدر عصبی؟ وورال میگه هیچی و به طرف خانه ایلول میخواد بره که به صنم میگه تو دخالت نمیکنی! همینجا میمونی سپس میره. گونش پیش زن لونت رو تردمیل میره تا باهاش سر بحثو باز کنه. اول از لباسش تعریف میکنه سپس از مربی تعریف میکنه و میگه انگار واسه مربی بودن خوشتیپی از الزاماته! من که خیلی خوشم اومد، اون زن با خنده بهش میگه بهش دل خوش نکن اون صاحب داره سپس میخنده گونش حدس میزنه که باهاش در ارتباطه سپس باهم دوست میشن و آیدی همدیگرو میگیرن. وورال به خانه ایلول میره و باهاش دعوا میکنه و میگه چطور تونستی همچین کاری کنی؟ آلینا بفهمه داغون میشه! ایلول با گریه میگه قبل از تو با سلجوق بودم من تو نگاه اول خیلی عاشقت شدم و شب کنسرت انقدر مست بودی که گرفتی خوابیدی و من تو خواب نگاهت کردم و میخواستم که تو پدر بچه ام باشی و باهات زندگی کنم ولی قسم میخورم بعد از تو دیگه با سلجوق کاری نداشتم اونم هرماه ازم حق السکوت میگرفت که چیزی نگم! وورال باهاش دعوا میکنه و مشت میکوبه تو دیوار.
همان موقع صنم و آلینا وارد خانه میشن که آلینا فکر میکنه مادرشو کتک زد واسه همین ناراحت میشه و میگه من نمیخوام باهات بیام میخوام پیش مامانم باشم. صنم وورال را از خانه بیرون میبره که صنم بهش دلداری میده که همه چیز درست میشه اما وورال به خاطر عصبانیتش بهش میگه فکر کردی کی هستی که همه چیزو درست کنی؟ اگه میتونی همه چیزو درست کنی پس کی مشکلات خودتو درست میکنی؟ صنم با دلخوری میگه بعد از مشکلات تو و از اونجا میره. سرهان از چولپان میپرسه که ییلدریم بچه را کجا پنهان کرده؟ کمک میکنی دیگه؟ یا ندیم بفهمه تو همه اینا دست داشتی!؟ چولپان میگه باشه از زیر زبونش حرف میکشم که ببینم کجاست سپس به بهونه اینکه آرمان میخواد سر بچه هایش کلاه بزاره ازش میخواد باهم به موسسه حقوقی آرمان برن سرهان هم قبول میکنه. ملیسا با یه نفر تو رستوران قرار گذاشته و تبلیغاتشونو موفق شد بگیره اما تمام افراد اون رستوران و حتی گارسون به ملیسا بد نگاه میکنن موقع رفتنش پچ پچ های میز کناریو میشنوه و به شدت عصبی میشه اما خودشو کنترل میکنه و سر میزشون میشینه و همه چیزو بهشون میگه. خانواده یالین شب به خانه چولپان اومدن اونجا موقع شام پدر یالین بلند میشه و میگه به این ازدواج رضایت نداریم آنها باهم دعواشون میشه که در آخر مادر یالین بهش میگه از این به بعد تا زمانیکه اون دختر کنارته نمیخوام ببینمت! پدرش میگه خودتم برو واسه خودت خونه بگیر من هیچی به تو نمیدم و از اونجا میرن. چولپان میگه غصه نخور خودم عروسی میگیرم بعدشم همینجا باهم زندگی میکنیم. فردای آن روز جلسه ی آزرا و ییلدریم و ملیسا شروع میشه و منتظرن که کورای و وکیلش از راه برسن. وقتی میان ملیسا بندهای ازدواج توافقی را میبیند و میگه پس فطرت!
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس