خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست در این مطلب از سایت جدولیاب می باشید. تا آخر این مطلب همراه ما باشید. این مجموعه به کارگردانی امره کاباکوشاک (Emre Kabakuşak) و اینجی بالابانوغلو آهیسکا (İnci Balabanoğlu Ahıska) و به نویسندگی تونا کیگی و گولبیکه اوته ساخته شده است. بازیگرانی که در این سریال ترکی نقش آفرینی کردن عبارتنداز؛Hakan Yılmaz, Selen Soyder, Eylül Tumbar, Enes Koçak, Berat Yenilmez, Sema Çeyrekbasi, Yigit Kagan Yazici, Yonca Sahinbas, Serhan Onat, Yigit Kalkavan, Hivda Zizan Alp, Çagla Boz, Sait Genay.

قسمت ۳۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست
قسمت ۳۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

قسمت ۳۷ سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست

سرکان آلیزه را به مکانی برده و میگه قبلا وقتی دلم میگرفت به اینجا پناه میبردم ولی الان دیگه پناهگاه پیشمه. آلیزه قند تو دلش آب میشه و ازش میخواد که کمی کوتاه بیاد و مادرشو درک کنه اما سرکان با دلخوری از مادرش حرف میزنه و در آخر میگه نمیتونه ببخشتش. سرکان آلیزه را به خانه میرسونه و خودش میره گاراج تا اونجا بخوابه. آلیزه به داخل میره که سرپ پیشش میره و میگه داداشم رفت؟ نمیخواد با من روبرو بشه نه؟ آلیزه میگه یخورده بهش زمان بده تا خودشو جمع و جور کنه سرپ ازش میخواد میز شامی ترتیب بده تا همه باشن تا رویاش برآورده بشه آلیزه قبول میکنه. فردای آن روز آلیزه با سراپ حرف میزنه درباره شام او اول مخالفت میکنه اما بعد قبول میکنه سپس با رضوان کارهای شام را شروع میکنن. سرکان تو هتل پیش صنم میره و استعفاء نامه شو میده که صنم جا میخوره و میگه نورالدین میدونه؟ بدونه اون نمیتونم قبول کنم حرف آخرشو اون میزنه سرکان میره پیش نورالدین و استغفاء نامه شو میده که نورالدین دلیلشو میپرسه سرکان میگه نمیتونم اینجا دیگه کار کنم!

منو بازی دادین برادر و مادرمو پیدا کردین ولی ازم مخفی کرده بودین! سپس میگه میخوام برگردم سر کار خودم نورالدین میگه باشه بریم هرجارو انتخاب کردی من میخرم واست تا تعمیرگاه خودتو بزنی سرکان میگه لازم نیست من خودم تعمیرگاه دارم سپس از اونجا میره. سراپ تورکان را با خودش به آرایشگاه میبره و به بهار میگه حسابی بهش برسه. او موهاشو رنگ میکنه سپس مانیکور و آرایشش میکنه و وقتی به خانه برمیگردن سرپ و آلیزه و رضوان با دیدن تورکان جا میخورن و ازش تعریف میکنن که چقدر خوشگل‌تر شده. بهاء پیش سرکان رفته و سرکان باهاش درد و دل میکنه و میگه که به آلیزه دروغ گفته و با نورالدین همکاری کرده بهاء جا میخوره و میگه کار بدی کرده واقعا سرکان ازش میخواد به کسی چیزی نگه و بین خودشون باشه تا یه راهی پیدا کنه از این منجلاب بیرون بیاد.

توچه پیش بهاء رفته و ازش میخواد که بعد از هتل برن باهمدیگه چای بخورن بهاء از خداخواسته قبول میکنه. آلیزه پیش سرکان تو گاراج رفته و میگه شب واسش سورپرایز داره باهم شام میخوان برن جایی سرکان قبول میکنه. بهاء به توچه ابراز احساسات میکنه و توچه هم اعتراف میکنه که ازش خیلی خوشش میاد و بهاء از ذوق و خوشحالی میگه که من مثل سرکان بهت دروغ نمیگم کلک نمیزنم بهت توچه میگه چی؟ بهاء مجبور میشه همه چیزو بگه و ازش قول میگیره که به کسی چیزی نگه اما توچه میگه من نمیتونم بابد به آلیزه همه چیزو بگم و با هم به طرف خانه آلیزه راهی میشن. همگی تو خونه قدیر جمع شدن و آلیزه حاضر شده پ میره پیش سرکان او از دیدنش جا میخوره و تعریف میکنه سپس بعد از حاضر شدن میگه ماجرا چیه؟ آلیزه اول قول میگیره تا حتما بیاد و بهش میگه سپس باهم به خانه میرن. اونجا سرکان به نورالدین میگه بهتره همینجا همه چیزو به آلیزه بگی و چیزی مخفی نمونه آلیزه حا خورده و میگه چیو میخوای بگی بابا؟ نورالدین سعی میکنه به خودش مسلط بشه تا حرفشو بزنه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خود کرده را تدبیر نیست + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا