خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.
قسمت ۳۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
نیران به ملیسا میگه اگه این توافق نامه را امضا نکنی فیلم بدرفتاریت با پسرت همه جا پخش میشه! آزرا میگه خودت میدونی چه کاری درسته همونو انجام بده فقط اینو بدون که چه امضا کنی چه نکنی حضانت بچه ات را میتونن بگیرن! ملیسا توافق نامه را امضا میکنه که نیران بهش آفرین میگه اما ملیسا رو به کورای میگه نمیزارم بچه ام مثل تو مرد سالار بشه! سپس توافق نامه ای که امضا کرده بودو پاره میکنه سپس بهش میگه هیچ غلطی نمیتونی بکنی. نیران با عصبانیت میگه خیلی خوب پس فیلم پخش میشه آزرا بهشون میگه نمیتونین پخش کنین، نیران میگه چرا؟ خواهش میکنین که پخش نکنیم؟ آزرا میگه نه تشریف بیارین تا متوجه بشین سپس به سالن میرن که میبینن خبرنگارها اونجان. کورای میگه میخواد چیکار کنه؟ نیران میگه فکرشو میکردم همون کاری که تو کردی کورای میپرسه مشکل ساز که نمیشه نه؟ نیران میگه اگه به اعصابت مسلط باشی نه. ملیسا جلوی خبرنگارها میگه که همه چیز زیر سر کورای بوده و اون بچه ای که میگه ۴سال پیش سقط کردم خواسته خودش بوده من میخواستم نگه اش دارم همونجوری که الان میخوام سپس میگه که کورای اونو شکنجه میداده چه روحی و چه فیزیکی. ییلدریم فیلمی که نیران میخواست پخش کنه را پخش میکنه تا همه ببینن همگی جا میخورن و کورای میگه گور خودشو کند کار مارو آسون کرد. سپس میبینن که اون فیلمو جوری ساختن و پخش کردن که انگار مال یه تبلیغ بوده نیران و کورای حسابی عصبی میشن و نیران میگه سندیت این فیلم دیگه از بین رفت. طرف حساب اون تبلیغ جلوی دوربین میاد و میگه ملیسا ترجان برای این تبلیغ ۵ میلیون گرفته که تمامشو صرف خیریه کرده آزرا میگه دلیل اینکه این تبلیغو اینجا پخش کردیم اینه که با این پول یه پناهگاه ساخته میشه برای تمام زنانی که باهاشون با خشونت رفتار میشه و برای کسانی که وضعیت مال خوبی ندارن موسسه حقوقی ارسن جوهر بهشون کمک میکنه همگی تشویقشون میکنن.
نیران به کورای میگه بدون هیچ حرفی برو از اینجا سریعا سوار ماشین شو. وورال از دور ایلول و آلینارو میبینه که اومدن رستوران و در حال غذا خوردنن وورال به صنم زنگ میزنه که وقتی میبینه جوابشو نمیده از رفتاری که کرده بود پشیمون میشه. یکدفعه میبینه که سلجوق کنار آلینا نشسته که عصبی میشه و جلو میره سپس میخواد آلینارو از اونجا ببره که سلجوق میگه مگه دختر توعه که میخوای ببریش؟ اون دختر منه! آلینا با تعجب میگه مگه تو بابای من نبودی؟ همگی جا میخورن و نمیدونن چی باید بگن. گونش و یالین و صنم تو باشگاه هستن و مربی اونجارو زیر نظر دارن همان موقع گونش میبینه که همون زن استوری گذاشته از تو باشگاه و وانمود کرده که اونجاست آنها تصمیم میگیرن به طرف خانه آقا لونت برن و به خودش هم اطلاع میدن سپس به داخل خانه میرن. وقتی وارد اتاق خوابش میشه متوجه میشه که زنش بهش خیانت میکرده لونت جا میخوره و با عصبانیت باهاشون دعوا میکنه سپس ازش میخواد از خانه اش گم بشه بیرون. صنم سعی میکنه آرومش کنه و میگه از جنبه خوبش ببینین که اگه اینجوری نمیشد طلاقتون خیلی طول میکشید!کورای از دور ملیسارو که داره میره خونه نگاه میکنه و الکل مصرف میکنه. بعد از چند دقیقه به دم در خانه میره که ملیسا فکر میکنه آزراست اما با باز کردن در با کورای روبرو میشه که هوشیار هم نیست سپس کورای با عصبانیت و تهدیدگونه بهش میگه که تو آبروی منو بردی جلو رسانه ها خرابم کردی! سپس ملیسا وقتی میبینه زورش بهش نمیرسه به طبقه بالا فرار میکنه و چوب بیسبال برمیداره. کورای به دنبالش به طبقه بالا میره.
چولپان با سرهان به دفتر آرمان میرن که اونجا جیلان براشون چای میاره آرمان میگه اینجوری که نمیشه قشنگ نگاهش کن تشکر کن سرهان وقتی چشمش به جیلان می افتد جا میخوره و میگه تو همون زنی! چطور ممکنه؟ چولپان میگه فکر کردی منو میتونی بازی بدی؟ سپس سرهان میگه بد کلاهی گذاشتین سرم بزارین ندیم. وقتی انداختم تو جونتون اون موقع متوجه میشین چولپان میگه تو نمیتونی این کارو بکنی! سرهان دلیلشو میپرسه که چولپان فیلمی واسش میزاره که وقتی جیلان به اونجا رفته بود از چهره اش با حرف های غیرقانونی که زده بود. سرهان با دیدن اون فیلم شوکه شده سپس چولپان و آرمان تهدیدش میکنن که نباید به ندیم چیزی بگه وگرنه این مدارک میره میرسه به دست پلیس سپس ییلدریم هم میگه باید مدرکی بدی که ندیم تو زندان بمونه سرهان قبول میکنه. بعد از رفتنش آرمان با چولپان کل کل میکنه و در آخر ازش میخواد بره خانه اش اما تو راهرو میگه من یه کار دیگه هم کردم که اشتباهه. چولپان میگه چه کاری؟ آرمان میگه شراکتمو با دخترات بهم زدم چولپان عصبی میشه و شروع میکنه باهاش دعوا کردن که آرمان میگه اصلا پشیمون نیستم چون به جاش با تو میخوام شریک بشم چولپان حسابی خوشحال میشه. آرمان اونو میبره تو اتاقش و میگه خوشت اومده از اینجا؟ چولپان برای اینکه پرو نشه میگه اِی بد نیست تحمل میشه کرد اما بعد از رفتن آرمان از تو اتاقش شروع میکنه با خوشحالی رقصیدن. آرمان یکدفعه میره داخل و میخنده. آزرا به دم در خانه ملیسا رفته که از پست در صدای ملیسا را میشنوه آزرا میترسه و مدام در میزنه و میگه چیشده؟ ملیسا در را باز میکنه و با ترس بهش میگه من کورای را کشتم! آزرا شوکه شده و میگه چی؟…
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس