خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی پناهم ده + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران این سریال خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی پناهم ده را قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال ترکی مرا پنهان کن (Sakla Beni) محصول سال ۲۰۲۳ شبکه استار تی وی به کارگردانی «ندیم گوج» و نویسندگی «هدیه گلشاهین» و «نرگس اوتلو اوغلو آکوغلو» است. اسامی بازیگران این سریال عبارتند از؛ آسوده کالبک، جمره بایسل، اوراز کایگیلار اوغلو، نیلوفر آچیکالین، جیدا دوونجی، سوینچ اربولاک، کامیل گولر، سنای گورلر، سیلا کورکماز، تامر لوونت، نیزام نامیدار، ادیپ سانر، سرا توکدمیر، آجلیا دورویم ییلهان.
قسمت ۳۷ سریال ترکی پناهم ده
صبح زود پدر مته به اینجلا پیام میده او با دیدن پیام به هم میریزه. اون وقتی پیش ناز میره طبق معمول ناز شروع میکنه به تحقیر کردنش سپس بهش میگه اگه تو جای من بودی و از اول به دنیا اومدنت همه چی داشتی چیکار میکردی؟ او میگه همه جای دنیا رو میگشتم ناز میپرسه دیگه چی! اینجیلا میگه تو ایتالیا طراحی مد میخوندم ناز میگه یعنی میخواستی بازم خیاط افرادی مثل من بشی آره؟ سپس میخنده و میگه روحتم کلاً فقیره. اینجیلا حواسش نیست و موهای ناز را که داشت جمع میکرد کشیده میشه و ناز عصبی میشه و میگه داری چیکار میکنی؟ حرصتو سر موهای من خالی میکنی؟ اینجیلا وقتی میخواد کش را از روی زمین برداره ناز از قصد دستشو لگد میکنه اینجیلا به طرف آشپزخانه میره تا روی دستش پماد بزنه. چند دقیقه بعد فیلیس به اونجا میاد و به ناز میگه که از دکتر خودم برات وقت گرفتم امروز باید بریم پیشش برای معاینه سپس اینجیلا میخواد مرخصی بگیره که ضیاء میاد و وقتی دلیلشو میپرسه اینگجیلا میگه مادربزرگم کمی مریضه او بهش میگه برو اما فیلیس بهش میگه شما نباید اجازه بدین! اینجلا خدمتکار ناز هستش اون باید بهش بگه! الانم ناز به اینجلا احتیاج داره باید همراهمون بیاد.
اوزان به اتاق ناز میره و بهش میگه کی پول میدی؟ من تو هچل افتادم! او میگه جورش کنم میدم دیگه چرا پثل نزول خورها همش بالاسرمی! اینجیلا حاضر شده که فیلیس او را تنها گیر میاره و بهش میگه چقدر پول میخوای تا از ناز فاصله بگیری؟ سپس درباره این موضوع با هم کمی حرف میزنن از طرفی اینجلا با مادربزرگش قرار گذاشته و ازش پول میخواد و میگه ضامن یکی شده بودم الان پول کم آورده باید بهش بدم عفیفه میگه یک سری طلا واست خریده بودم بریم خونه بهت بدم. وقتی طلاهارو میگیره میره میفروشه که پدر مته بهش زنگ میزنه او میگه تمام تلاشمو دارم میکنم تا جور کنم از همه قرض گرفتم اما حتی نزدیک اون رقم هم نشدم! او بهش میگه من یک لیر هم کمتر نمیخوام فردا ساعت ۱۱ همدیگرو میبینیم و تلفنو قطع میکنه. اینجلا طبق گفته ناز پیشش میره و میبینه قدیر همونجاست از طرفی عفیفه که حرف اینجیلا را باور نکرده میره پیش ضیا او بهش میگه عفیفه میگه نه شاید داره خونه میگیره روش نمیشه بگه. ناز به قدیر میگه به همراه اینجیلا برین واسم ماشین بگیرین و به این بهونه آنها را با هم تنها میزاره و میره….